ایرن
بازیگر ایرانی (۱۳۰۶–۱۳۹۱) / From Wikipedia, the free encyclopedia
ایرن زازیانس (به ارمنی: Իրեն Զազյանց؛ ۲۰ مرداد ۱۳۰۶ – ۷ مرداد ۱۳۹۱) با نام هنری ایرن، هنرپیشهٔ ایرانی ارمنیتبار تئاتر، سینما و تلویزیون بود.
ایرن | |
---|---|
نام هنگام تولد | ایرن زازیانس |
زادهٔ | ۲۰ مرداد ۱۳۰۶اوت ۱۹۲۷ بابلسر، مازندران، ایران |
درگذشت | ۷ مرداد ۱۳۹۱ (۸۴ سال)۲۸ ژوئیه ۲۰۱۲ بیمارستان دی، تهران، ایران |
آرامگاه | گورستان ارامنه تهران (بوراستان) |
محل زندگی | تهران |
ملیت | ایرانی ارمنیتبار |
تحصیلات | مدرسهٔ شاهدخت بابلسر[1] |
پیشه | هنرپیشه سینما، تئاتر |
سالهای فعالیت | در تئاتر: از ۱۳۲۸در سینما: ۱۳۳۶–۱۳۶۰ |
همسر(ها) | محمد عاصمی[2]شاهرخ رفیع[3] |
والدین | الکساندر زازیانس و واریا |
وبگاه |
ایرن بازیگری را از تئاتر فردوسی آغاز کرد. در سال ۱۳۲۹، به دعوت عبدالحسین نوشین و لرتا، ایرن به جمع بازیگران تئاتر سعدی[پانویس 1] در برنامه افتتاحیه این تئاتر پیوست و در نمایشهای شنل قرمز، بادبزن خانم ویندرمیر و چراغ گاز بازی کرد. وی سپس به سینمای ایران راه یافت و تا زمان انقلاب در حدود ۳۰ فیلم سینمایی بازی کرد که از بین آنها میتوان به فیلمهایی همچون چشم به راه، قاصد بهشت، چشمه آب حیات و مروارید سیاه، محلل، بلوچ، برهنه تا ظهر با سرعت و خروس اشاره کرد. وی با کارگردانانی چون خسرو هریتاش، ساموئل خاچیکیان، اسماعیل کوشان، مسعود کیمیایی، امیر نادری و شاپور قریب کار کرد. او در سریالهایی چون سلطان صاحبقران و هزاردستان هر دو ساخته علی حاتمی هم نقشآفرینی کرد. ایرن پس از انقلاب در سالهای ۱۳۶۰ و ۱۳۶۱ در دو فیلم خط قرمز از مسعود کیمیایی و جایزه از علیرضا داوودنژاد بازی کرد. آخرین تصویر ایرن در فیلم شیرین از عباس کیارستمی بر پرده نشست.
بسیاری از ایرانیان بازیگری او در سریال تلویزیونی سلطان صاحبقران و تخت ابونصر را به خاطر دارند. وی پس از انقلاب ۱۳۵۷ از ادامه فعالیتهای هنری خود بازماند و اجازه نیافت که بر پرده سینما دوباره ظاهر شود. این هنرمند که پیشینهٔ نقشآفرینی در ۲۶ فیلم سینمایی، ۴ سریال تلویزیونی و چندین تئاتر را در کارنامه خود داشت، پس از ناامیدی از بازگشت به بازیگری، در دورههای آموزشی زیبایی و پوست شرکت کرد و این کار را برای امرار معاش در پیش گرفت.
بهزاد عشقی، نویسنده و منتقد سینما معتقد است که:[4]
ایرن مثل ستارگان فیلمفارسی نبود و با چشمهای عسلی و تیپ سینمایی فرنگی چندان تناسبی با ملودرامهای رقیق و ارزان، بهخصوص در سینمای دههٔ ۱۳۳۰ نداشت. زن در سینمای آن روزگار در دو منتهیالیه زن شکننده و خانگی، یا زن خیابانی و اهریمنی، تقسیمبندی میشد. ایرن نه چندان رام و شکننده بود که به موجودی خانگی بدل شود، و نه چندان اهریمنی بود که سویهٔ منفی درام را نمایندگی کند؛ بنابراین در سینمای کلیشهپرداز ایرانی کمتر بخت آن را یافت که جایگاه واقعی خود را پیدا کند.