سازه ای است فلزی، بتنی و یا با مصالح ساختمانی برای عبور راه، راهآهن و یا پیاده، از روی آب و یا مسیر راهی دیگر From Wikiquote, the free quote compendium
«وسیلهای برای عبور از این سمت رودخانه به سمت دیگر رودخانه، یکی از کلیترین و رایجترین نمادگراییها برای پل است.»
«پل معبری از زمین به آسمان، از مرحلهٔ انسانی به مرحلهٔ فرا-انسانی، از بقعهٔ امکان به جاودانگی، از عالم محسوسات به عالم ماوراء محسوس (گنون) وغیره است.»
«در نمادگرایی پل دو عامل مطرح میشود: نمادگرایی عبور که خصوصیت خطربار این عبور، ویژگی همهٔ سفرهای عرفانی است. عبور از زمین به آسمان، همذات با پل رنگینکمان میشود… پل با محور جهان همذات میشود و به شکلهای مختلف به ویژه نردبان عرضه میشود که در این حالت، میباید پل را عمودی فرض کرد.»
«در سنت اسلامی، بسیاری از احادیث، عبور از پل صراط را که بر روی جهنم بسته شده، برای رسیدن به بهشت لازم میداند. این پل نازکتر از مو و تیزتر از شمشیر، در قرآن گاه راهِ دوزخ خوانده میشود و گاه راهِ مستقیمی که مؤمنان از آن میگذرند.»
«پل نماد عبور میان دور مرحلهٔ درونی، میان دو میل متلاقی است؛ میتوان پل را منتجهٔ یک کشمکش درونی دانست. باید از پل عبور کرد، اجتناب از عبور، چیزی را حل نمیکند.»