الهیدان مسلمان و مخالف ترک (۱۹۴۱–۲۰۲۴) From Wikiquote, the free quote compendium
فتحالله گولن (۱۹۴۱–۲۰۲۴) واعظ، نویسنده و تدریس کننده علوم اخلاقی و الهیات اهل ترکیه.
«افراد را نباید بر این اساس که سنی هستند یا شیعه مورد تبعیض قرار داد. دیگران را فارغ از این که چه دین یا اعتقادی دارند یا از چه فرقهای هستند، باید به عنوان انسان دید. مردم به عنوان انسان دارای حقوق انسانی خود هستند و به عنوان شهروند، حقوق مدنی مشخصی متوجه آنها است. به علاوه دین و فرقه افراد مانند ایدئولوژیهای جدید سیاسی نیست. سنیها نباید با شیعیان که دوستداران اهل البیت عزیز هستند، مشکلی داشته باشند. اصول دین ما اجازه نمیدهد هیچ کشوری به دلیل تفاوتهای مذهبی و با هدف تبدیل شدن به یک قدرت منطقهای دست به سرکوب و تضییع حقوق عدهای بزند.»[1]
«در ظاهر مشکل موجود تنش بین سنی-شیعه است، اما موضوع اصلی مربوط به اهداف سیاسی از قبیل استقرار هژمونی، بسط نفوذ و دستیابی به قدرت منطقهای است. برخی از سیاستمداران و کشورها دین را به یک ایدئولوژی سیاسی تبدیل کرده و آن را به دیدگاههای بسته سیاسی خود محدود میکنند. به همین ترتیب، تمایلاتی وجود دارد که هویتهای سنی و شیعی را به پلههای پیشرفت این ایدئولوژیها تبدیل کند.»[2]
«هیچکس نمیتواند انکار کند که ایران امروز در پوشش شیعه گرایی، به دنبال کردن نوعی ملی گرایی پارسی است. البته که کشورها تلاش میکنند منافع ملی خود را دنبال کنند و از طریق روشهای قانونی در عرصه بینالمللی حافظ منافع خود باشند. برانگیختن آتش تنشهای دینی، فرقهای و نژادی را نمیتوان جزو روشهای قانونی و مشروع دانست. تمامی سازمانهای بینالمللی باید با این خطا مبارزه کنند.»[3]
«در واقع هیچ اجباری در دین نیست. متاسفانه افراد و گروههایی سر برآوردهاند که تفسیری اشتباه از مکتب سنت ارائه میدهند و خشونت و ترور را به نام سنیها ترویج میکنند. این گروهها نقش مخربی دارند و بیشتری آسیب را هم به خود اسلام میزنند. دنیای اسلام اکنون بیش از هر زمان دیگری به اتحاد و رفع مسالمت آمیز اختلافهای سیاسی نیاز دارد. امت ما باید از چنین رفتارهای مخربی دوری کند.»[4]
«در هر دینی افرادی را میبینیم که از جریان اصلی دور میشوند و دیدگاههای رادیکال را دنبال میکنند. بسیار سخت است بگوییم پیروان یک مکتب دینی، سنی یا شیعه فرقی نمیکند، گرایش بیشتری به اینچنین انحرافهایی دارند. به اعتقاد من، این مشکل بیشتر ریشه در کاستیهای ما از درک و پذیرش جوهره و هویت راستین دین دارد.»[5]
«نگاه به دین به عنوان یک ایدئولوژی سیاسی بزرگترین خیانت به دین است. این دیدگاه اسلام را به اصولی ساده و سطح پایین و در واقع به کاریکاتوری از دین مبدل میکند.»[6]
«در واقع تمایل به پایین آوردن دین تا حد سیاست و متوسل شدن به خشونت بیشتر در کشورهایی دیده میشود که پیش از این تحت کنترل استعمار بودهاند.»[7]
«دیدگاههای افراطی جنبشی که اسلام را به عنوان یک ایدئولوژی میبیند، به دیدگاهی که به در دست گرفتن دولت و تغییر جامعه از بالا به پایین و به شکلی استبدادی معتقد است، نزدیک است. دولت اسلامی ایران رسماً و به طور مؤثر این نوع از حکومتداری را از سال ۱۹۷۹ پیاده کرده است.»[8]
«مصر نه تنها یکی از مراکز مهم تفکر اسلامی است، بلکه تجربههای سیاسی و اجرایی مهمی نیز داشته است. هر کس میخواهد زمام امور را در این کشور به دست بگیرد باید به ارزشهای دموکراتیک و حاکمیت قانون احترام بگذارد، چرا که مصر کشوری است متشکل از ادیان، فرقهها و فرهنگهای مختلف. در این کشور برای رسیدن به صلح و شادی، احترام به حساسیتهای بخشهای مختلف جامعه، عدم سرکوب گروهها و پاسخ به نیازهای آنها از اهیمت بالایی برخوردار است.»[9]
«من هیچگاه فکر نکردهام سخنان و نوشتههایم از ارزش بالایی برخوردار هستند، اما به نظر میرسد مردم به آنها عکس العمل مثبت نشان دادهاند. در تمام زندگی ام تلاش کردهام این رفتار مثبت را به شناخت و عشق بزرگتری برای خدا، پیامبر (صلی الله علیه و سلم) و پیروانش تبدیل کنم. همان طور که خود سعی کردهام مردم را با تواناییهای ادبی و معنوی ایشان مطالعه و درک کنم، از دیگران نیز میخواهم چنین کنند. تاریخ ما پر از افراد والامقامی مانند امام غزالی، مولانا جلال الدین رومی، یونس امره، محمد عاکف و بدیع الزمان سعید نرسی است. سخنان و نوشتههای آنان مهم ترین آثار هستند.»[10]