«حمص شهری است گشاده به ساحت و مستطیل به مساحت، از پاکیزی دلپذیر و چشماندازی چشمگیر، گسترده در زمینی هموار و پهناور که نسیم به شبگردی از پایانش نگذرد و دیده به دور-نَوَردی به پایانش ره نبرد. خاکی فراخ و بیحساب اما بیدرخت و آب، نه بری دارد و نه باری و نه سایهای به زیر شاخساری. آب را از دور دست رسانند و از رودک سرکش آن، به فاصلهٔ یک میلی شهر بیاورند؛ ولی طراوت طُرّهٔ بوستانهای دو کنارهٔ آن رودک جلوهای دارد چشمنواز و عجیب و از شادابی غریب. منبع این رود در غاری بر سینهٔ کوه، بالادست شهر و در یک منزلی آن قرار دارد.»