From Wikipedia, the free encyclopedia
دلرس بانو بیگم (حدود ۱۶۲۲–۸ اکتبر ۱۶۵۷) نخستین همسر و همسر اصلی[2][3][4][5] امپراتور اورنگزیب، واپسین امپراتور گورکانی هند بود.[6] وی همچنین با عنوان پس از مرگ خود، رابعه دوران، شناخته میشود. آرامگاه دلرس بانو در مقبره بیبی در اورنگآباد است که شباهت زیادی به تاج محل (آرامگاه، ممتاز محل، مادر اورنگزیب) دارد و توسط شوهرش بنا شدهاست.[7]
دلرس بانو بیگم | |||||
---|---|---|---|---|---|
شهبانوی هند و شاهدخت صفوی | |||||
زاده | حدود ۱۶۲۲[1] | ||||
درگذشته | ۸ اکتبر ۱۶۵۷ (۳۵ سال) اورنگآباد، هند | ||||
آرامگاه | مقبره بیبی، اورنگآباد | ||||
همسر(ان) | اورنگ زیب | ||||
فرزند(ان) | زیبالنسا بیگم زینتالنسا بیگم زبدهالنسا بیگم محمد اعظم شاه سلطان محمد اکبر | ||||
| |||||
خاندان | صفوی | ||||
پدر | شاهنواز خان صفوی | ||||
مادر | نورس بانو بیگم |
دلرس یکی از اعضای خاندان صفوی ایران و دختر نتیجه شاه اسماعیل یکم، میرزا بدیعالزمان صفوی (با عنوان شهنواز خان)، بود که به عنوان نایبالسلطنه گجرات حکومت میکرد. وی در سال ۱۶۳۷ با شاهزاده محیالدین (که سپس «اورنگزیب» نامیده شد) ازدواج کرد و برای او ۵ فرزند به نامهای محمد اعظم شاه (وارث بلافصل اورنگزیب)،[8] که بهطور موقت جانشین پدرش شد، سلطان محمد اکبر، محبوبترین پسر امپراتور، زیبالنسا، شاعر با استعداد و دختر مورد علاقه اورنگزیب،[9] زینتالنساء با عنوان پادشاه بیگم و زبدهالنسا بیگم.[10]
دلرس احتمالاً در اثر تب نفاسی در سال ۱۶۵۷، یک ماه پس از زایمان پنجمین فرزندش، محمد اکبر،[11] و فقط یک سال پیش از به حکومت رسیدن شوهرش در پی یک جنگ با برادرانش بر سر جانشینی، در گذشت.
دلرس بانو بیگم یکی از اعضای دودمان برجسته صفوی،[12] دودمان وقت حاکم بر ایران و یکی از شاخصترین دودمانهای حاکم بر آن، بود. وی دختر میرزا بدیعالزمان صفوی (با عنوان شهنواز خان و مشهور به میرزای دکن) بود که پدر پدربزرگ او شاه اسماعیل یکم صفوی، بنیانگذار دودمان صفوی، بهشمار میرفت.[13] شهنواز خان نایبالسلطنه گجرات و یک شخص پرنفوذ و قدرتمند در دربار گورکانی بود.[14] او به شکوه و عظمت علاقهمند بود، که این علاقه در جشنهای ازدواج پرشکوه دخترش دلرس با شاهزاده محیالدین بسیار مشهود بود.[15]
مادر دلرس، نورس بانو بیگم، دختر میرزا محمد شریف[16] و پدرش نیز پسر میرزا رستم صفوی بود[4] که در زمان جهانگیرشاه به مقام رسید.[14] خواهر کوچک دلرس، سکینه بانو بیگم، در سال ۱۶۳۸، با برادر کوچک اورنگزیب، شاهزاده مراد بخش ازدواج کرد.[17] برادرزاده شهنواز خان و دختر عموی دلرس نیز با برادر بزرگتر اورنگ زیب به نام شاهشجاع ازدواج کرد.[18] این ازدواجها روابط میان خانواده امپراتور و خانواده شهنواز خان و به نوعی خانواده صفوی را بیشتر تقویت میکرد.[17]
در فوریه ۱۶۳۷،[19] دلرس با شاهزاده محیالدین (که بعداً اورنگزیب نامیده شد)، پسر سوم شاه جهان امپراتور گورکانی و همسر محبوبش ممتاز محل، نامزد کرد.[20] پیشنهاد ازدواج توسط شاه جهان مطرح و توسط پدر دلرس پذیرفته و منجر به خواستگاری او شد. امپراتور سپس اورنگزیب عاشق را از دکن، که در آنجا مشغول به لشکرکشی بود، فراخواند و او در تاریخ ۱۵ آوریل ۱۶۳۷ برای عروسی خود به آگره رسید.[21] این ازدواج چند هفته بعد در ۸ مه ۱۶۳۷ در آگره با جشنهای بزرگی انجام شد.[22][23]
طبق تصمیم منجمان دربار امپراتوری، مراسم ازدواج آنها چهار ساعت پیش از طلوع خورشید، در میان جشنهای بزرگ و باشکوهی در عمارت شهنواز خان برگزار شد.[24] خافی خان عظمت این جشنها را این گونه توصیف میکند: «انجام آتشبازی زمین را به آسمانی دیگر تبدیل کرد»؛ او همچنین جذابیتهای خوانندگان و رقصندگان را «برابر با ونوس» میداند.[15] قاضی در حضور امپراتور این ازدواج را با مهریه ۴۰۰٬۰۰۰ روپیه به انجام رسانید. پس از عروسی، ولیمهای در ۱۴ مه در عمارت اورنگزیب برگزار شد که در آن شاه جهان به عروس و داماد هدایای ارزشمندی داد.[24]
این زوج تازه ازدواج کرده بیش از سه ماه به خوشی در آگره در کنار امپراتور گذراندند و سپس در ۴ سپتامبر ۱۶۳۷، به دکن رفتند تا اورنگزیب به عنوان نایبالملک به کار خویش ادامه دهد.[21] دلرس در طول اقامت خود در آگره، نخستین فرزند اورنگزیب را باردار شد؛ شاعر با استعداد شاهدخت زیبالنسا. او نه ماه پس از ازدواج در ۱۵ فوریه ۱۶۳۸ در قلعه دولتآباد دکن زاده شد[25] و دختر مورد علاقه پدرش بود.[9] این زوج سلطنتی در طول نوزده سال آینده، چهار فرزند دیگر به دنیا آوردند که اورنگزیب به آنها بیش از سایر فرزندان خود از همسران بعدی علاقه داشت. دلرس به عنوان همسر اصلی اورنگزیب، نفوذ بزرگ و قابل توجهی بر وی داشت و بر حرمسرای و کاخ او حکمرانی میکرد، طبق گفتهها ("اگر محی الدین (اورنگزیب) در سمتهای خود در استانهای مختلف حکومت می کرد، اما در خانه این دلرس بود که او را اداره می کرد").[26] او برخلاف همسران بعدی شوهرش که در دربار گورکانی چندان محبوب نبودند، در میان بالاترین رتبهها در دربار بود.[16] با این حال، دلرس در سیاست دربار و امور اداری مشارکت نمیکرد، زیرا به نظر میرسید شوهرش به زنان اجازه مداخله در چنین مواردی را نمیداد، هرچند او در هنگام شفاعت برای دیگران حتی در (کار سیاسی) بر تصمیمات شوهرش تاثیر داشت.[26]
ویژگیهای جسمی و شخصیتی شناختهشده دلرس زیبایی، سرزندگی و جذابیت هستند.[27] با توجه به شخصیت او، به نظر میرسد او زنی مغرور و خودخواه بوده و شوهرش احترام بسیاری به او میگذاشتهاست.[21] اورنگزیب او را زنی زودجوشآور و با «غرور بسیار» که تا پایان عمر او را دوست داشت و هرگز احساسات او را جریحه دار نکرد، توصیف کردهاست.[28] ذات مغرور دلرس در ازدواج او مشکلی ایجاد نکرد زیرا اورنگزیب همیشه با همسر مغرور خود فروتنانه رفتار میکرد.[29] از همه روایتها به نظر میرسد که دلرس از نظر شخصیت با همسرش نیز بیشباهت نبودهاست. هر دوی آنها با اراده قوی، متدین و نسبتاً بیتفاوت نسبت به طرح طبیعی ارزشهای مادی بودند.[30]
با این حال، در حالی که اورنگزیب یک سنی متعصب بود، دلرس بیگم یک شیعه معتقد بود.[31] او در دربار اورنگزیب مناظرههایی را میان علمای شیعه و سنی ترتیب داد که شاهزاده زیبالنساء نیز در آن شرکت داشت.[31] با این حال، پس از مرگ دلرس و هنگامی که اورنگزیب به امپراتوری رسید، او از دخترش خواست که در این بحثها شرکت نکند، هرچند به گفته تاریخنگاری به نام مگان لعل او به این کار ادامه داد. شیعیان صفوی در دوره اورنگ زیب رشد کردند و حتی از هر زمان دیگری در امپراتوری گورکانی پرنفوذتر شدند؛ به طوری که رهبران نظامی آنها تقریباً همه جنگهای موفق اورنگزیب را رهبری میکردند.[32]
ازدواجهای دیگر اورنگزیب با دو همسر بعدیاش چندان موفق نبود.[33] دو همسر پایینرتبه او، اگرچه چهار فرزند دیگر برای او به وجود آوردند، اما نتوانستند به او نزدیک شوند و بیشتر مواقع تنها میماندند.[33] مقام و اقتدار همسر سلطنتی فقط برای دلرس محفوظ بود.[21][34] او تا پایان عمر نفوذ خود را بر شوهرش حفظ کرد و همیشه محبوب و همسر اصلی او بود.[35] موقعیت وی در دربار، کاخ و زندگی شوهرش حتی پس از مرگ نابههنگامش، توسط هیچیک از همسران بعدی اورنگزیب گرفته نشد.[36] بنابراین، دلرس هرگز جایگزین نشد و هیچ شهبانویی بر کاخ اورنگزیب حکومت نکرد.[36]
نخستین بارداریهای دلرس در فاصلهٔ حداقل چهار سال اتفاق افتاد. آنی کریگر میگوید: «اورنگ زیب شاید نمیخواست با تحمیل بارداریهای بسیار زیاد و پشتسرهم سلامتی شکنندهٔ او را به خطر بیندازد، مثل کار مرگآوری که شاه جهان با ممتاز محل کردهبود.»[37] در طول بیست سال ازدواج، این زوج سلطنتی صاحب پنج فرزند شدند:
دلرس پنجمین فرزند خود، محمد اکبر را در ۱۱ سپتامبر ۱۶۵۷ به دنیا آورد.[21] او پس از آن به عوارض ناشی از زایمان[11] و احتمالاً در پی آن تب نفاس دچار شده بود[11] و سرانجام در ۸ اکتبر ۱۶۵۷ درگذشت.[21] اورنگزیب پس از مرگ او، درد بسیار زیادی را متحمل شد و پسر بزرگ آنها، محمد اعظم، چنان ناراحت بود که دچار بیماری روانی شد.[29] مسئولیت نگهداری از محمد اکبر تازه متولدشده به دختر بزرگ دلرس، شاهزاده زیبالنسا، واگذار شد. زیبالنسا به برادرش بسیار دل بست و همزمان اورنگزیب نیز به پسر بیمادرش بسیار علاقهمند شد و شاهزاده خیلی زود به محبوبترین پسر او تبدیل شد.[39]
سه سال پس از مرگ دیلراس در سال ۱۶۶۰، اورنگزیب دستور به ساخت آرامگاهی را به نام مقبره بیبی در اورنگ آباد داد تا به عنوان آرامگاه ابدی او عمل کند.[40] قابل توجه است که اورنگزیب در طول دوره پنجاه ساله سلطنت خود، هرگز بناهای یابودی را برجای نگذاشت، به جز یک استثنا که مقبره همسرش بود. در آنجا، دلرس با نام پسامرگ «رابعه دوران» به خاک سپرده شدهاست. مقبره بیبی شباهت زیادی به تاج محل، آرامگاه مادر شوهر دلرس، شهبانو ممتاز محل دارد که در هنگام زایمان درگذشت.[41]
مقبره بیبی بزرگترین سازهای بود که به نام اورنگزیب ثبت شده و به عنوان نمادی از وفاداری همسر وی بهشمار میرود.[7] تاریخنگاری به نام آدری تروشکه اظهار داشت که این مقبره نشاندهنده «دیدگاه اورنگزیب برای ارج نهادن به همسرش با یک مقبره کلاسیک گورکانی بود.»[42]
در سالهای بعد مقبره دلرس بانو توسط پسرش اعظم شاه به دستور اورنگزیب تعمیر شد.[21] اورنگزیب خود در ۱۳ مارس ۱۷۰۷ درگذشت و در خلدآباد واقع در چند کیلومتری مقبره بیبی به خاک سپرده شد.[43]
نیاکان دلرس بانو بیگم | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.