انسان و جامعه مدرن From Wikipedia, the free encyclopedia
کلان شهر و زندگی ذهنی (به انگلیسی: The Metropolis and Mental Life) مقاله ای است (به آلمانی: Die Großstädte und das Geistesleben) که در سال ۱۹۰۳ توسط جامعهشناس آلمانی، جورج زیمل (۱ مارس ۱۸۵۸–۲۸ سپتامبر ۱۹۱۸) نوشته شدهاست.
یکی از پرخوانندهترین آثار زیمل، «کلانشهر» است که در اصل به عنوان یکی از مجموعه سخنرانیها در مورد تمام جنبههای زندگی شهری توسط متخصصان زمینههای مختلف، از علم و دین گرفته تا هنر ارائه شد. این مجموعه در کنار نمایشگاههای شهر درسدن در سال ۱۹۰۳ برگزار شد. ابتدا از زیمل خواسته شد در مورد نقش زندگی ذهنی (یا علمی) بر کلان شهر سخنرانی کند ولی او موضوع را معکوس کرد تا تأثیر کلان شهر را بر ذهن افراد تجزیه و تحلیل کند. در نتیجه، هنگامی که سخنرانیها به عنوان مقاله در یک کتاب منتشر میشد، برای پر کردن این شکاف، ویراستار مجموعه مجبور شد خودش مقالهای در مورد موضوع اصلی ارائه دهد.
زیمل روانشناسی فرد در زندگی روستایی را با روانشناسی شهرنشین مقایسه کرد. پژوهشهای او نشان میدهد روانشناسی انسان توسط کلان شهرها تغییر میکند. فرد باید با چنین تغییری در یک محیط شهری مبارزه کند که روانشناسی چنین فردی برای محافظت از خود در برابر محرکهای کلان شهر، دفاعی ایجاد کند. به این ترتیب، نگرش و روانشناسی شهرنشینان اساساً با فردی متفاوت است که در روستا زندگی میکند؛ بنابراین، روانشناسی ساکنان شهر، آن چیزی را نشان میدهد که زیمل به عنوان انطباق و تعدیل توصیف میکند که در نهایت ساختارهای کلان شهر را منعکس میسازد. زیمل زندگی روستایی را ترکیبی از روابط معنادار توصیف میکند که در طول زمان ایجاد شدهاست. این نوع روابط را نمیتوان در کلان شهر به دلایل متعددی (مانند ناشناس بودن، تعداد فروشندگان و غیره) برقرار ساخت و در نتیجه، شهرنشین تنها میتواند با ارز ارتباط برقرار کند - پول و مبادله رسانهای میشود که شهرنشینان اعتماد خود را در آن سرمایهگذاری میکنند.[1]
عمیقترین مسایل زندگی مدرن ناشی از تلاش فرد برای حفظ استقلال و فردیت وجودی خود در برابر قدرتهای حاکمه جامعه و در برابر سنگینی میراث تاریخی و فرهنگ و تکنیک بیرونی زندگی است. تضاد نمایانگر مدرنترین شکل تعارضی است که انسان بدوی باید برای وجود جسمانی خود با طبیعت ادامه دهد. سده هجدهم ممکن است خواستار رهایی از همه پیوندهایی باشد که از نظر تاریخی در سیاست، دین، اخلاق و اقتصاد رشد کرده تا اجازه دهد فضیلت طبیعی اولیه انسان - که در همه برابر است - بدون مانعی رشد کند. سده نوزدهم ممکن است علاوه بر آزادی انسان، فردیت او را (که با تقسیم کار مرتبط است) و نیز دستاوردهایش (که او را منحصر به فرد و ضروری میکند) را ارتقا دهد ولی در عین حال او را بیش از پیش به فعالیتهای مکمل دیگران وابسته میسازد. نیچه شاید مبارزه بیامان فرد را پیش نیاز رشد کامل خود میدانست در حالی که سوسیالیسم همان چیز را در سرکوب همه رقابتها یافت - ولی در هر یک از اینها همان انگیزه اساسی وجود داشت یعنی مقاومت فرد در برابر هم سطح شدن، بلعیده شدن در مکانیسم اجتماعی - تکنولوژیکی. — جورج زیمل کلان شهر و زندگی ذهنی، ۱۹۰۳, [2]
زیمل به دنبال توضیح ماهیت انسان و چگونگی نقش آن در جامعه است.
طبیعت انسان که در اصل خوب و مشترک برای همه است، باید بدون مانع رشد کند. علاوه بر آزادی بیشتر، سده نوزدهم نیازمند تخصص کارکردی انسان و کار او بود. این تخصص باعث میشود یک فرد با دیگری قابل مقایسه نباشد و هر یک از آنها به بالاترین حد ممکن ضروری است. — جورج زیمل کلان شهر و زندگی ذهنی ۱۹۰۳, [3]
گئورگ زیمل: کلانشهر و حیات ذهنی، مترجم یوسف اباذری، تهران: نشریه نامه علوم اجتماعی: دوره ۳، شماره ۰ - شماره پیاپی ۱۱۸۴، فروردین ۱۳۷۲، صص ۵۳–۶۶.
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.