From Wikipedia, the free encyclopedia
چینشناسی یا صینولوژی (به انگلیسی: Sinology)، یک رشته دانشگاهی است که بیشتر در زمینه مطالعه چین از طریق فلسفه، زبان، ادبیات، فرهنگ و تاریخ چینی متمرکز است و اغلب به دانشپژوهی غربی بر روی چین اشاره دارد. منشأ این رشته ممکن است در بررسیهایی باشد که دانشمندان چینی از تمدن خود انجام دادهاند.[1]
رشته صینولوژی از نظر تاریخی معادل کاربرد لغتشناسی در چین بود و تا قرن ۲۰ام عموماً به معنای «واژهشناسی چینی» (زبان و ادبیات) دیده میشد. [2] چینشناسی در دوران مدرن توسعه یافته و به تاریخ چین، سنگ نبشتهها و موضوعات مرتبط دیگر گسترش یافتهاست.
اصطلاحات چینشناسی و صینولوژی در حدود سال ۱۸۳۸ ابداع شدند. [2] استفاده از "صینو-" به لاتین پسین "Sinae" و همچنین از واژه عربی "صین" که به نوبه خود از چین گرفته شدهاست، یا به دودمان چین اشاره کند؛ برمیگردد.[3]
در آسیای شرقی، مطالعات مربوط به موضوعات مربوط به چین قدمتی برابر با تاریخ چین دارد. در ژاپن، چینشناسی به عنوان (漢学 ) شناخته شده بود، در چین مدرن، مطالعات مربوط به موضوعات چین به عنوان «مطالعات ملی» شناخته میشود و صینولوژی به عنوان «مطالعات هان» شناخته میشود.
اولین غربیانی که زبان چینی را به میزان قابل توجهی بلد بودند مبلغین پرتغالی، اسپانیایی و ایتالیایی در قرن ۱۶ام هستند که همگی وابسته به فرقه دومینیکن یا انجمن عیسی بوده و به دنبال گسترش مسیحیت کاتولیک در میان مردمان چین بودند. آنها در اوایل مأموریتِ دومینیکن اسپانیا در مانیل، یک چاپخانه راهاندازی کردند و بین سالهای ۱۵۹۳ و ۱۶۰۷ چهار اثر در مورد آموزه کاتولیک برای مهاجران چینی تولید کردند که سه اثر به زبان چینی کلاسیک و یک اثر با ترکیبی از چینی کلاسیک و بومی هاکین بود. [4]
در دوران عصر روشنگری، صینولوژیستها شروع به معرفی فلسفه، اخلاق، نظام حقوقی و زیباییشناسی چینی به غرب کردند. اگرچه اغلب کارهایشان غیرعلمی و ناقص بودند، اما آثار آنها الهام بخش توسعه چینیگرایی و یک سری بحثها در مقایسه فرهنگهای چینی و غربی بود. در آن زمان، صینولوژیستها اغلب حکومت چین را به عنوان پادشاهیِ روشن فکرانه توصیف میکردند و آن را با اروپا مقایسه میکردند که تازه از دوران تاریکی ظهور کردهاست. از جمله ادبای اروپایی که به چین علاقهمند بودند، میتوان به ولتر که نمایشنامه (L'orphelin de la Chine) را با الهام از یتیم ژائو نوشت و لایب نیتس که نوویسیما سینایکا (اخبار از چین) را نوشت و همچنین جامباتیستا ویکو اشاره کرد.
در قرن ۱۹ مطالعه آشورشناسی و مصرشناسی بیشتر از مطالعه دربارهٔ چین به دلیل ارتباط آنها با کتاب مقدس توسعه یافته بود. مطالعه هندولوژی موجب دستیابی به موفقیت در توسعه زبانشناسی بود اما متون چینی، شاید به این دلیل که این ارتباطات میانفرهنگی را نداشتند؛ جزو آخرین کتابهایی بودند که تا حدود سال ۱۸۶۰ به جز فرانسه در دانشگاههای اروپا مورد مطالعه قرار نگرفتهبودند. [5]
پس از تأسیس جمهوری خلق چین در سال ۱۹۴۹، مطالعه چین از روشهای مختلف توسعه یافت. ظهور مطالعات منطقهای، و رشد برنامههای تحصیلات عالیه در دانشگاه اهمیت چینشناسی را تغییر دادهاست. [6] بودجه مطالعات چینی و تایوانی ممکن است از منابع مختلفی تأمین شود. یکی از منابع برجسته بنیاد چیانگ چینگ کوئو است.[7]
سفرنامهنویسان ایرانی از زمان سید علیاکبر خطائی تا زمان محمدعلی اسلامی ندوشن سفرنامههایی درباره چین نوشتهاند. محمدتقی دانشپژوه بعضی از کتب قدیم ایرانی در چینشناسی را در مقاله «نگاهی به کتابهای چینشناسی» در ۱۳۶۲ معرفی کرده است. در دوره قاجار چینشناسی در ایران متّکی به ترجمه بود.[8] بعدها هم مطالعات تخصصیتر دربارهٔ چین اندک بوده است. دو نمونه نگاهی به سرزمین، تاریخ، جامعه و فرهنگ چین از دیرینهترین روزگار تا پایان سدهی نوزدهم داریوش آشوری و نمایش در چین بهرام بیضایی بوده است. دانشنامه ایرانیکا نیز زیر نظر احسان یارشاطر در دههٔ ۱۹۹۰ میلادی سلسله مقالاتی به زبان انگلیسی درباره روابط ایران و چین منتشر کرد.[9]
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.