From Wikipedia, the free encyclopedia
والتر بندیکس شونفلیس بنیامین (به آلمانی: Walter Bendix Schönflies Benjamin) (۱۵ ژوئیه ۱۸۹۲–۲۷ سپتامبر ۱۹۴۰)[1] فیلسوف، مترجم، نویسنده، برنامهساز رادیو[2] و زیباییشناس مارکسیست آلمانی-یهودی بود. وی از منتقدان امپریالیسم در غرب بود و به مبارزه با سرمایهداری پرداخت. بنیامین به نقد ابزارها و نمودهای سرمایهداری میپرداخت و آنها را موجب تحولاتی خاص و غالباً منفی در اجتماع میدانست.[3][4]
والتر بنیامین | |
---|---|
نام هنگام تولد | والتر بندیکس شونفلیز بنیامین |
زادهٔ | ۱۵ ژوئیه ۱۸۹۲ |
درگذشت | ۲۶ سپتامبر ۱۹۴۰ (۴۸ سال) |
آرامگاه | پورتبو |
دوره | فلسفه قرن بیستم |
حیطه | فلسفه غرب فیلسوف، نویسنده، مترجم و منتقد |
مکتب | فلسفه قارهای مارکسیسم غربی هرمنوتیک مکتب فرانکفورت |
علایق اصلی | نظریه ادبی, زیباییشناسی, فلسفه فناوری, معرفتشناسی, فلسفه زبان, فلسفه تاریخ |
ایدههای چشمگیر | اثر هنری درعصر بازتولید مکانیکی, پرسهزن |
والتر بنیامین، ۱۸۹۲ در یک خانوادهٔ مرفه یهودی در برلین زادهشد. او در دانشگاه فلسفه، تاریخ هنر، و ادبیات خواند. تز دکترای او مفهوم نقد هنری در رمانتیک آلمان نام داشت.[5] او در جوانی مدتی خود را با عرفان و فلسفه در یهود مشغول کرد. از ۱۹۷۲ مجموعه آثار او با کمک آدورنو در دسترس علاقهمندان قرار گرفتهاست.
او، ۱۹۳۰–۱۹۲۰ بستگی نه چندان محکمی با مکتب فرانکفورت داشت،[6] هر چه که گادامر و هورکهایمر به تحلیلهای بنیامین خرده میگرفتند و معتقد بودند که به اندازه کافی دیالکتیکی نیستند، همین انتقادها به شهرت او در نهضت ضد مارکسیستی پسامدرنیستی انجامید. والتر بنیامین روشنفکری گشوده بود که به دلیل دوستی نزدیک خود با تئودو آدورنو از تاثیر پذیرفتگان از مکتب فرانکفورت قلمداد میشود. همچنین او به دلیل دوستی نزدیک با برتولت برشت نمایشنامهنویس مشهور کمونیست از او نیز تاثیر بسیار پذیرفته است. نوشتههای او در حوزهی زیباییشناسی تاثیرات بسیاری خارج از آکادمی بر نظریههای هنر، ادبیات و رسانه گذاشته است. او همچنین آثاری از بالزاک، بودلر و پروست را به آلمانی ترجمه کرده است. او که در برلین متولد شده بود، بعد از ناکامی در طی کردن مدارج آکادمیک، دوره آمادگی برای استادی در دانشگاه را ناتمام رها کرد و به عنوان یک نویسنده خارج از آکادمی به امر نوشتن مشغول شد. او در سال ۱۹۳۳ به عنوان یک نویسنده سکولار پس از روی کار آمدن حزب نازی در آلمان، آنجا را به مقصد پاریس ترک کرد. در ۲۷ سپتامبر ۱۹۴۰، به دنبال فرار از فاشیسم آلمان، در مرز فرانسه و اسپانیا، دستگیر شد و برای فرار از تحویل به گشتاپو، دست به خودکشی زد.[7] ظاهراً وی تعداد زیادی قرص مرفین خورده بود، گرچه تاکنون مرگ او مشکوک به نظر میرسد.
بعدها با انتشار کامل آثار بنیامین، به مرور اهمیت و ارزش افکار او بهخصوص از منظر سیاسی-الهیاتی آشکارتر شد. منظری که امروزه کسانی چون اگامبن پروژهٔ فکری خود را به آن سمتوسو ادامه میدهند.
«تاریخ را فاتحان مینویسند، ولی هنر تاریخ به روایت شکستخوردگان است.»[8] گفتهٔ اوست.
هانا آرنت او را از بزرگترین منتقدان هنری قرن بیستم میداند. دوست و همکار او در مکتب فرانکفورت، تئودور آدورنو، دربارهٔ او گفت «راز روش نبوغآمیز او کشف ناسازگاریها بود. او در دل هر متن عناصر ناهمخوان را مییافت.»، برتولت برشت مرگ او را بزرگترین ضایعه جبرانناپذیری دانست که نازیسم بر فرهنگ آلمان وارد کرد. ارنست بلوخ او را «فیلسوف بیهمتای روزگار ما» خواند و هربرت مارکوزه گفته شناخت بحران فکری روزگار معاصر بدون پرداخت به آثار او ممکن نیست.[9]
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.