Remove ads
مجموعهای از داستانهای عامیانهٔ From Wikipedia, the free encyclopedia
هزار و یک شب (الف لیله و لیله) داستانی به نقل از پادشاهی، با عنوان شهریار (پادشاه) و روایتگر آن شهرزاد (دختر وزیر) است. اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران باستان میگذرد و بعضی از داستانهای آن را از ریشهٔ ایرانی و برگردانی از «هزارافسان» دانستهاند.[۱] این اثر طی قرنهای متمادی توسط نویسندگان، مترجمان و محققان مختلف در سراسر آسیای غربی، مرکزی، جنوبی و شمال آفریقا گردآوری شدهاست. ریشهٔ برخی از داستانها به ادبیات باستانی و قرون وسطاییِ عربی، سانسکریت، ایرانی و بینالنهرین بازمیگردد. بیشتر داستانها در اصل داستانهای عامیانه از دوران عباسیان و ممالیک هستند در حالی که باقی آنها بویژه چهارچوب داستان ریشهٔ ایرانی و هندی دارند.[۲][۳] داستانهای زیادی زیر نام «هزار و یک شب» نوشته شدهاست.
ویراستار(ها) | مهدی فیروزخانی |
---|---|
زبان | بازگردانی شده به سانسکریت به فارسی میانه به زبان عربی به زبان فارسی |
موضوع(ها) | داستان |
گونه(های) ادبی | داستان کوتاه، داستان قاب، فولکلور |
رویداده در | قرون وسطی |
شابک | شابک ۹۷۸−۹۶۴−۱۵۲−۵۳۰−۱ |
۸۳۹/۷۳۳۴ | |
کتابخانه کنگره | PJA۳۴۴۸ /آ۱ط۵۱۳۹۷پ |
هزار و و یک شب پیش از دوره هخامنشی در هند به وجود آمده و قبل از حمله اسکندر، به فارسی (احتمالاً فارسی باستان) ترجمه شده و در قرن سوم هجری بعد از حمله اعراب زمانی که بغداد مرکز علم و ادب بود از پهلوی به عربی برگردانده شدهاست. اصل پهلوی کتاب را زمانی که به عربی ترجمه شد از بین بردند. دلیل آنکه کتاب پیش از اسکندر به فارسی درآمده مربوط به مروجالذهب مسعودی و الفهرست ابن ندیم است و مشابهت آن با کتاب استر تورات استدلال میکند که هر دو کتاب در یک زمان و پیش از حمله اسکندر نوشته شدهاند و ریشه واحد دارند. نام ایرانی آن هزار افسان است و وقتی به عربی ترجمه شده، نخست الف خرافه و سپس الف لیله خوانده شده، و در زمان خلافت فاطمیان مصر به صورت الف لیلة و لیله درآمدهاست.[۴]
کتاب هزار و یک شب به سه نسخه تقسیم میشود: نسخه هندی که پیش از دوره هخامنشی به زبان سانسکریت نوشته شده، نسخه ایرانی که ترجمهای از نسخه سانسکریت به فارسی باستان است و نسخه عربی که در دوران هارون الرشید از زبان پهلوی به عربی ترجمه شده. میتوان گفت در تمام ترجمهها تعدادی داستان جدید به آن اضافه شدهاست.
هزار و یک شب از رستهٔ کتابهای جامع الحکایات و ادبیات تو در تو شامل داستانهای دنبالهدار، داستان بلند و بسیاری داستان کوتاه و دهها داستان خطی و جمعاً ۲۴۴ قصهٔ کلاسیک است.[۵]
بهرام بیضایی در جواب به شرقشناسانی که ریشهٔ هزار و یک شب را به اعراب و یونانیان نسبت میدهند اما از ایرانی بودن آن سخنی به میان نمیآورند، معتقد است «هزار و یک شب اصلیتی ایرانی دارد چرا که داستان اصلی یا داستان بنیادین آن ایرانی است و آن قصه خود شهرزاد است.»[۶]
علیاصغر حکمت برای اصل و نسب هندی کتاب دو دلیل دارد. یکی از آنها قصههای تودرتو (حکایت در حکایت) است که در ادبیات هند سابقه دارد و ایرانیان نیز به گفته علامه قزوینی با این شیوه آشنایی داشتند. بیضایی با اشاره به اینکه در میان هندیان هیچ نشانی از هزار افسان نماندهاست اما نزد ایرانیان (تا سده هفتم هجری) به دفعات به آن اشاره شدهاست، این کتاب را ایرانی میداند نه هندی و شیوه داستانهای تو در تو را تألیفی ایرانی بر پایهٔ فرهنگ مشترک ایرانی-هندی میداند.[۱]
محمدباقر خراسانی بزنجردی در حوالی سال ۱۱۹۳ شمسی/ ۱۸۱۴ میلادی نسخهای از هزارویک شب حاوی دویست و هفتاد و شش شب را به فارسی برگرداند و با اعطای عنوان «ترجمهٔ هِنریه» آن را به پیشگاه حامی مالی و صاحبکارش هنری راسل (۱۷۸۳–۱۸۵۲)، نمایندهٔ کمپانی هند شرقی در حیدرآباد دکن، تقدیم کرد. ترجمهٔ «هزارویک شب» بزنجردی به فارسی بر اساس یک نسخهٔ دوجلدی عربی که خود در اختیار داشته انجام گرفتهاست. (این نسخه در سال ۱۴۰۱ با تصحیح مهدی گنجوی و همکاری میثم علیپور برای نخستین بار منتشر گردید). پس از خراسانی بزنجردی، اوحد بن احمد بلگرامی صد شب از هزار و یک شب را ترجمه کرد.[۷]
در سال ۱۲۵۹ هجری قمری، در زمان محمدشاه به دست ملا عبداللطیف طسوجی به فارسی ترجمه شده (این کتاب دارای ارزش تاریخی است، اما در کل یک سوم کتاب اصلی را هم شامل نمیشود) و سروش اصفهانی اشعاری به فارسی برای داستانهای آن سرودهاست که تا زمان ناصرالدین شاه ادامه داشتهاست. داستانهای این کتاب دارای محتوای بسیار ازجمله طنز، تعالیم اخلاقی چه بد و چه خوب (بعضی از داستانهای آن تشویق به عیش و نوش و خوشگذرانی مینموده برای همین از این حکایات صرف نظر شدهاست ولی در بعضی حکایات هم تشویق به عدالت و ایثار و جوانمردی نمودهاست)، آداب و سنن ملل مختلف، مشکلات اجتماعی، مسافرت و سیاحت بود.
عبداللطیف طسوجی در زمان محمدشاه و ناصرالدینشاه ترجمه خود را به فارسی درآورد و به چاپ سنگی رسانید. «هزار و یک شب» نامی است که از زمان ترجمه طسوجی در دوره قاجار در ایران شهرت یافته و نام قدیم آن هزار افسان بودهاست.
چاپ کتاب تا زمان انقلاب به همان سیاقی که چاپ کلاله خاور درآمده بود، مشکلی نداشت. بعد از انقلاب هم انتشارات هرمس این کتاب را در سال ۱۳۸۳ منتشر کرد که در ۱۳۸۶ به چاپ دوم رسید.
نخستین ترجمهٔ هزار و یک شب به زبانهای اروپایی در قرن هجدهم میلادی به دست آنتوان گالان به فرانسوی درآمد و در سال ۱۷۰۴ میلادی منتشر شد. ریچارد برتون نخستین ترجمه انگلیسی این کتاب را در ۱۸۸۵ عرضه کرد. بورخس همه آثارش را مدیون هزار و یک شب میدانست و تأثیر آن بر بسیاری از نویسندگان معروف جهان ازجمله کسانی چون جیمز جویس انکارناپذیر است.
شرقشناسان عموماً اتفاق نظر دارند که این مجموعه، التقاطی از متون دارای ریشههای بس گوناگون است که در طی چندین قرن، پرداخته شدهاند و کتاب در قرن ۱۳ و ۱۴ میلادی شکلی ثابت به خود گرفتهاست. آن اثری جمعی نه تنها به مدت چندین قرن فراهم آمدهاست، بلکه نمودار گرایشهایی بس مختلف است.
خصیصهٔ بعضی قصهها، غنای تخیّلی و وهمناک، و مداخلهٔ دائم جنیان و پریان، و وفور مسخ و حلول و سخنگویی جانوران است. برخی دیگر دستهٔ حکایات مغازله آمیزند، تا وهمناک و در بغداد در دوران خلافت هارون الرشید میگذرند، قصههای عاشقانه با عواقب عدیدهاند. در این داستانها، مناظر زندگی درباری یا شهری، اندک اندک جایگزین صحنههای طلسم و جادو میگردند. در دورهای از قصههای دریانوردان که مشهورترینشان قصههای سندباد بحری، مربوط به بندر بصره، نقش بستهاست. اعجابانگیزی این قصهها ناشی از به هم آمیختگی تنگاتنگ راست و دروغ است. این قصهها، حماسهٔ نخستین دریانوردان مجهز به قطبنما و شاخص و میل رصد و شمسه و اسطرلاب به کشف مناطق ناشناخته میروند.
شهری شدن قصههایی که در قاهره پرداخته شدهاند حکایاتی مشتمل بر ماجراجوییهای قهرمانان و قصههای هزلآمیز و هجوآلود و صحنههایی از زندگی اعیان خوش ذوق و ظریف و گوشههایی از معاش سوداگران و پیشه وران، تقریباً بهطور کامل، جانشین وهمناکی قصههای کهن میشوند. قصههای جوذر صیاد از جمله قصههای این دوره است.[۸]
در ادبیات معاصر ملل شرق و غرب تأثیرات هزار و یک شب را میتوان پی گرفت. از جمله در ایران نمایشنامه شب هزار و یکم به درون مایه داستان بنیادین هزار و یک شب میپردازد.
محمود صباحی، جامعهشناس و منتقد سینما معتقد است پازولینی فیلمساز مشهور در شیوه روایتش، صحنهآرایی و بسیاری مسائل دیگر متأثر از هزار و یک شب است.[۹]
محمد حنیف نویسنده ایرانی در رمان «جادوی گوبتا» در قالب واقعگرایی جادویی به اقتباس از قصههای هزار و یک شب پرداختهاست.[۱۰]
همچنین مسعود میری در کتاب «این هزار و یک شب لعنتی» به بررسی این مسئله میپردازد که چرا و چگونه باید هزار و یک شب را خواند.[۱۱]
وحیداله موسوی مدرس و منتقد سینما هم فیلم شب قوزی اثر فرخ غفاری را متأثر از هزار و یک شب میداند.[۱۲]
نجیب محفوظ نویسنده مصری نیز در آثارش چه در ساختار کلی و چه در مضامین و محتوا متأثر از هزار و یک شب است.[۱۳]
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.