From Wikipedia, the free encyclopedia
لطفالله مجد (۱۲۹۶ ساری تا ۸ دی ۱۳۵۷ تهران) [1] نوازندۀ تار اهل ایران، که به خاطر سونوریتۀ منحصربهفرد و سبک متمایزش مشهور است.
لطفالله مجد | |
---|---|
زاده | ۱۲۹۶ ساری |
درگذشته | ۸ دی ۱۳۵۷ تهران |
ژانر | موسیقی کلاسیک ایرانی |
ساز(ها) | تار |
استاد(ها) | خودآموخته |
آلبوم پرآوازه | تکنوازی تار، لطفالله مجد (1396) تهران: ماهور |
مجد از روزگاران كودكى شيفتۀ موسيقى بود و بيشتر اوقات با يك تار شكسته كه از انبار خانه در ازاى انجام تكاليف درسىاش هديه گرفته بود، اين سو و آن سو مىرفت و مىنواخت. اين بسيار نواختنها موجب شد كه پدرش آن تار شكسته را از او باز ستاند، اما گاهگاهى در ازاى تعهد به تمركز روى درسهايش در اوقات فراغت، تار را به او بازمىگرداند و مهمتر اينكه او هرگز به كلاس موسيقى نرفت و از هيج استادى موسيقى نياموخت (نصیریفر، ص 15). با گذشت زمان لطفالله كوشش خويش را در خلق آواهاى موسيقايى دوچندان کرد و هرگاه صداى نواخته شدن آهنگى را روى گرامافون مىشنيد، آن را به حافظه مىسپرد و مىكوشيد آن را با تار اجرا كند و به تدريج قابليتها و مهارتهاى خويش را ارتقا بخشيد و ديرى نپاييد كه در نواختن تار چيرهدست شد.
با تأسیس انجمن موسیقی ملی توسط روحالله خالقى که به منظور حفظ، ترويج و تعليم موسيقى ايرانى تاسيس شده بود، به این انجمن پیوست و در آنجا دركى تازه از مبانى نت، زبان موسيقى را كسب كرد و در نتيجه تماس روزانهاش با استادان موسيقى، توانايىاش در نواختن تار پختهتر و آگاهانهتر گرديد؛ به طورى كه ديرى نپاييد سبك متمايز خود را پديد آورد. بدین ترتیب او را بهعنوان استاد نوازندۀ تار با سبك منحصر بهفرد درخشانى شناختند، هرچند كه او هرگز استاد و مربىاى نداشت و هيچ گاه تعليمات رسمى نديد. (نواب الصفا، ص 391).
مجد در سال 1323 به برنامه موسيقى راديو تهران پيوست. همچنین يكى از نخستين نوازندگانى بود كه در برنامه موسوم به گلها شركت كرد كه توسط داوود پيرنيا بنياد نهاده شده بود. اين برنامه در سال 1335 آغاز شد تا رابطه مضمونى بين موسيقى و شعر را در فرهنگ ايرانى به نمايش بگذارد. اجراهاى او در قطعات مختلف اين برنامه در ميان ماندگارترين كارهاى نوازندگى با تار نگريسته مىشود. [1]
نواختههاى وى تنها نمود احساسات بيرونى او بود. مجد نوازندهاى برجسته، خودانگيخته و خودآموخته است كه ابداعاتش و شيوه نواختنش تقليدى از هيچ استاد برجستهاى نيست، اگرچه تا حدودى با اندك مشابهتى سبك نواختن عبدالحسين شهنازی در پارهاى قطعاتش قابل تشخيص است. نواختنش به راستى نمودى از حالات و عواطف درونى او در لحظهاى بود كه تار را به دست مىگرفت (نواب الصفا، ص 388، 393). او بالاخص خلاقيتى در اجراى فرازهاى ريتميك داشت و با مهارتى تمام و سرعتى بىهمانند مضراب يا زخمه را به كار مىگرفت.
مجد يكى از مشهورترين استادان برجسته بديههنوازى در موسيقى ايرانى است و به گفته خودش بدون هيچ برنامه از پيش تعيين شدهاى تحت تاثير عواطفش در لحظهاى كه تار را در دست دارد، مىنواخت. (نواب الصفا، ص 393). اسماعيل نواب صفوى، تك مضرابهاى مجد را به فروچكيدن نرم نرم قطرات باران تشبيه مىكند و قطعات ريتميك ارتجالى و بداههنوازىهايش را به سيلان آبها. «اجراهاى موسيقايى او بازتابى از فراز و فرودهاى زندگى اوست. گاهى از اوقات، دلى در غم نشسته داشت و گاه شورى از شادى برمىانگيخت» (نواب الصفا، ص 393).[2]
محمدرضا شرایلی در توضیحات آلبوم «تکنوازی تار، لطفالله مجد» نشر ماهور، مجد را چنین توصیف میکند:
«لطفالله مجد یکی از این جوانانی بود که چندماه پس از روی کار آمدن وزیری در سن حدود ۲۵ سالگی برای نوازندگی تار در آزمون ورودی رادیو شرکت کرد و پس از نواختن چند قطعه در چهارگاه و قبولی در آزمون عملی به اجرای تکنوازی در رادیو پرداخت. وی خودآموخته بود و تار را نزد استادی مشق نکرده بود و تنها ذوق سرشار و استعداد خداداد راهنمای آموختن تارنوازیاش بود. او با شنیدن صفحات گرامافن قدیمی و تمرین شنیدههایش نوازندهی قابلی شده بود. او در این سالها غیر از شرکت در برنامههای تکنوازی با برخی ارکسترهای رادیو از جمله ارکستر حسین یاحقی نیز همکاری میکرد. آنچنان که از نواختههای مجد مشهود است به نظر میرسد علیرغم آنکه او مستقیماً استادی در تارنوازی نداشته اما برداشتهای آزاد از تکنیکهای مضراب و پنجه و بهویژه شیوهی صدادهی تار عبدالحسین شهنازی در تکامل لحن خاص نوازندگی مجد بسیار مؤثر بوده است. همچنین همنشینی و معاشرت با نوازندگان هنرمندی چون رضا محجوبی و حسین یاحقی در تأثیرپذیری او از لحن سازهای کششی نقش مهمی داشته است. مضراب مجد پرقدرت و شفاف است و زنگ صدای تار او شاید در کمتر نوازندهای شنیده میشود. اگرچه نوازندگی مجد بیش از آنکه پُرریز باشد دارای تکمضرابهای قوی است اما نوعی ریز ملایم و سریع نیز دارد که گاه در توقف میان جملاتش شنیده میشود. استفاده از ویبرههای تریلمانند (پژواک: با اشارههای سریع انگشت دوم بر پردهی بالاتر نت اصلی) و ویبرههای عرضی (لرزش عرضی انگشت پشت پردهی ساز) در ساز مجد به وفور وجود دارد. کوک ساز در تارنوازی مجد دارای تنوع است و برای بسیاری از مایهها از کوک خاص متناسب با همان مایه استفاده میکند. پاساژهای سریع که در میان اُفتوخیز جملات تنیده شده و ناگهان شنونده را به وجد میآورد از مشخصات بارز نوازندگی مجد به شمار میرود. از دیگر شاخصهای شناخت تار مجد درابهای سریع و تکمضرابهای چپِ گرفتهی اوست. این مضرابها که به دلیل سکوتهای پیامدشان مانند ضربهای در گوش شنونده صدا میکند در بسیاری از قطعات ضربی و چهارمضرابهای مجد شنیده میشود. همچنین باید به پایه چهارمضرابهای او اشاره کرد که از تنوع ذوقیِ قابلملاحظهای برخوردارند. از دیگر تکنیکهای شخصی تارنوازی او که در برخی تراکهای این مجموعه نیز شنیده میشود اجرای نوعی ریز با مالش ملایم مضراب روی سیم به جای ضربات پیاپی مضراب است که تولید صدایی ملایم، ممتد و پیوسته میکند.»[3]
نادر مجد (برادرزادۀ لطفالله مجد) نیز دربارۀ او در مقدمۀ کتاب «هجده قطعه از لطفالله مجد» نشر سرود، چنین مینویسد: [4]
او خیالش را در مضراب و انگشتهایش میریزد و آن را جدی میگیرد. جلوۀ یک چنین شکلهای خیالی، ملودیهای زیبایی است که دنبالهروی قطعات مطرح شده در ردیف موسیقی نیست. شیطنتهایش در تکمضرابها بیشتر به بازیهای کودکانه شباهت دارد. هر چند که این گونه بازیها با اصول مسلم ردیف همخوانی ندارد؛ اما او از این کار شرمنده نیست. هر زخمۀ ساز او فرآیند لذتی است که اشتیاق میآورد و بلندپروازانه است. منش خاص ملودی به گونهای جادویی روزنه بر لحظههای ناشناخته میگشاید. سکوتها دلالتهای نمادین مییابند؛ شاید حکایت از خواستهای ارضانشده میکنند؛ گر چه به شدت به رنگآمیزی ملودی میافزایند و سرچشمۀ لذت فزایندهاند.با چنین پیش زمینهای، تحلیلی از ساز لطف الله مجد را آغاز می کنم.
نخست از زبان خودش می شنویم:
«باید بگویم که موسیقی با روح من بستگی دارد و به همین دلیل است که از دوران طفولیت به آن دلبستگی داشته و دارم. آنان که ساز مرا شنیده اند، بیشک توجه فرمودهاند که من در نواختن ساز سبک مخصوص به خود دارم و این سبک مظهر روحیات و ترجمان احساسات درونی من میباشد (...) اگر من توانسته باشم اندک خدمتی به موسیقی ایرانی و تغییر آن با ساز خود کرده باشم، موجب نهایت افتخار است.[5]
در این گفته مجد چهار موضوع بنیادی مطرح شده است که از نظر هنری اهمیت دارند: ۱. موسیقی مجد با روح او در هم تنیده، ۲. از طفولیت به موسیقی دلبستگی داشته، ۳. به خوبی از سبک نوازندگی خود آگاه است و سرانجام، ۴. می داند خدمت او به موسیقی تغییری است که در سبک نوازندگی تار به وجود آورده است. بگذارید این چهار نکته اساسی را بشکافیم:
بعد از نوازندگان دورۀ اول چون درویشخان و مرتضی نیداوود، لطفالله مجد و فرهنگ شریف و جلیل شهناز و فریدون حافظی ادامهدهندۀ راه و نوازندگان برتر تار در رادیو ایران بودند.
از لطفالله مجد نواختههای فراوانی در برنامههای مختلف رادیو بهصورت تکنوازی، همنوازی با ساز ملودیک یا ریتمیک و همچنین اجرای ساز و آواز وجود دارد که فرست این آثار در آرشیو برنامۀ گلها و آرشیو رادیو موجود است. مجد همچنین برنامههای متعددی با هنرمندان نظیر علیاصغر بهاری، فرامرز پایور، حسین تهرانی و حسن کسائی اجرا کرده و از معروفترین همکاریهای او جشن هنر شیراز، سال ۱۳۴۹ میباشد.
مجد خود را چندان درگير تصنيف نكرد. در ميان كارهايش در اين ژانر مىتوان از تصنيف «دور از رخ تابانش» و ديگر «اميد دل» با شعرى از على مؤيد ثابتى ياد كرد كه به خوبى شناخته شده است. او تمركز خود را روى نواختن تار گذاشت. از خود چندين چهارمضراب به جاى گذاشته مثل چند رنگ و پیشدرآمد و ضربی و چندين قطعه آهنگين ديگر كه اكثر آنها در ميان آثار موجود از زيباترينها در هنر موسيقى ايرانى به شمار مىآيد. [1]
همچنین چند آلبوم موسیقی و یک کتاب نیز بهصورت رسمی از او منتشر شده که بدین ترتیباند:
لطفالله مجد در ۸ دی ۱۳۵۷ در تهران و در سن 61 سالگی، به دلیل سکته درگذشت. پرویز خطیبی در خاطرات خود قصۀ اواخر عمر مجد را چنین بهپایان میبرد:
«تابستان در مهتابی خانة ما نشسته بودیم. مجد با آنكه سن زیادی نداشت در نتیجه ابتلائات زندگی فرسوده شده بود و با مشكلات عصبی دست به گریبان بود. تار را برداشت كه چیزی بزند تا بنان گرم بشود و بخواند. اما، از نغمهای كه از تار بر میخاست خشنود نبود. دستش درست به اختیار او نمیرفت. چند بار از سرگرفت، ولی، به ناقص خرسند نمیشد. آخر به جان آمد و در حملهای از خشم و نومیدی، با ضربهای سنگین سیم تار را پاره كرد و تار را به گوشهای پرتاب نمود. در چهرة نومید و برافروختهاش، نفرین به بخت خوانده میشد. پس از آن شب من دیگر تار مجد را جز در نوار نشنیدم. او چند سال بعد درگذشت و جهان هنر از وجودش محروم ماند.» [7]
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.