ساتراپ واژهٔ یونانیشدهٔ واژهٔ پارسی باستانِ «خْشَثْرَپاون» است. این واژه در پارسی نو (فارسی کنونی) به صورت «شَهرَب» و «شَهربان» به کار رفته است. البته واژهٔ «شهر» در آن زمان به معنی «سرزمین» بوده است.
ساتراپی یا شهربانی یا شَهرَبی به بخشی میگفتند که طی تاریخ شکل گرفته بود و ساکنان آن از نظر مردمشناسی یعنی از لحاظ فرهنگی و آداب و رسوم مشابه بودند.
سنگنوشته سه زبانهٔ بیستون، به نخستین سال فرمانروایی داریوش بزرگ از زبان خود او میپردازد. سالی که به فرونشاندن شورشهای داخلی پرداخت. نظام شاهنشاهی را استحکام بخشید و با فتح دره سند (ایجاد ساتراپی هندوش) در شرق و شمال شرقی آفریقا (ایجاد ساتراپی پوتایه و کوشیا Kūšiyā) در غرب، چندین سرزمین نو را به شاهنشاهی اضافه کرد. وجود این دهیاوهها (dahyāva) بعنوان یک ساتراپی و موقعیت آنها در چارچوب سلسله مراتب قدرت را میتوان در منابع یونانی و لاتینی یافت. این منابع آگاهیهای زیادی دربارهٔ موقعیت جغرافیایی این سرزمینها میدهند. در این منابع آمده است که حدود ساتراپیها توسط سنگهای سرحدی، رودها، قلهٔ کوهها و حصارهای دیگر مشخص میشدند.
در فهرست زیر، اطلاعاتی راجع به پایتخت، موقعیت جغرافیایی و مرزها و باشندگان بومی هر یک ازین این ساتراپیها آمده است:[1]
داریوش شاهنشاهی ایران را به بیست قسمت تقسیم کرد و هر کدام را به یک خَشثْرَپاون (ساتراپ، شهربان) سپرد. وی برای هر قسمت یک مالیات نقدی و غیرنقدی (کالا) مقرر داشت.
هرودت تاریخدان یونانی که سیاحتهای متعدد در ممالک مشرق قدیم کرده و تحقیقات خود را راجع به احوال و تاریخ این ممالک نوشته، در کتاب سومش نام قسمتهای مالیات دهنده و مقدار مالیات و خراج هر یک را این گونه آورده است:
دوم: میسیها، لیدیها، لاسونیها، کابالیها و هیتنیها - ۵۰۰ تالان.
سوم: مردم کرانهٔ جنوبی هلسپنت، فریژیها، تراسیهای آسیا، پافلاگنیها، ماریاندینیها و سوریها - ۳۶۰ تالان.
چهارم: سلیسیها ۵۰۰ تالان نقره و ۳۶۰ اسب سفید (یک اسب برای یک روز سال) میپرداختند؛ از این پول ۱۴۰ تالان خرج سواره نظامی میشد که سلیسیا را حراست میکرد. ۳۶۰ تالان دیگر به خزانهٔ داریوش میرفت.
پنجم: از شهر پوسیدیوم، که امفیلوخوس پسر امفیاروس ساخته بود، در مرز بین سلیسیا و سوریه تا مصر باستثنای سرزمین تازیان که از پرداخت مالیات معاف بودند، ۳۵۰ تالان میآمد. این ایالت تمام فنیقیه و بخشی از سوریه بنام فلسطین را شامل میشد.
ششم: مصر، همراه با لیبیهای سرحدی و شهرهای سیرین و بریقه (هر دو شامل ایالت مصر بودند) ۷۰۰ تالان میپرداختند، به اضافهٔ این پول، از سهم ماهیگیری در دریاچهٔ موریس و ۱۲۰٬۰۰۰ بوشل* گندم هم برای خرج سپاه هخامنشی که در دژ سفید واقع در ممفیس مستقر شدهبودند، مصرف میشد.
هفتم: ساتاگیدها، گندهاراییها، دائیکها و آپاریتها ۱۷۰ تالان میپرداختند.
هشتم: شوش و بقیهٔ سیسا - ۳۰۰ تالان.
نهم: بابل و آشور ۱۰۰۰ تالان نقره و ۵۰۰ خواجه (خدمتکار).
دهم: هگمتانه و بقیهٔ ایالت ماد، همراه با پاریکانیها و ارتوکریبانتها - ۴۵۰ تالان.
یازدهم: کاسپیها، پاسیکاها، پانتیماتیها و دریتاها، مجموعاً ۲۰۰ تالان.
دوازدهم: باختریها و همسایگانشان تا آئگلی - ۳۶۰ تالان.
سیزدهم: پکتییها همراه با ارمنیها و همسایگانشان تا دریای سیاه - ۴۰۰ تالان.
چهاردهم: ساگارتیها، سارنگیها، تامانیها، اوتیها، اهل مکا همراه با باشندگان خلیج فارس، جایی که شاهنشاه زندانیان و بیخانمانان جنگی را میفرستاد - ۶۰۰ تالان.
^ تالان در قدیم واحدی برای پول طلا و نقره بوده. یک تالان در تعریف کلی معادل جرم آب در حجم یک آمفورا (کوزهای ته باریک در یونان باستان) بوده که تقریباً برابر با یک پای مکعب است. در یونان باستان یک تالان حدوداً ۲۶ کیلو بوده. تالان طلا ده برابر تالان نقره بوده است.
^بوشل پیمانهٔ غلات و میوهجات که معادل است با ۳۲ کوارتز یا ۲۴/۳۵ لیتر یا ۸ گالن.