فقیه شیعه ایرانی From Wikipedia, the free encyclopedia
سیّد محمّدمهدی میرباقری شاهرودی (زادهٔ ۱۳۴۰) فقیه شیعه ایرانی است که ریاست فرهنگستان علوم اسلامی قم[۲][۳] و نمایندگی استان سمنان در مجلس خبرگان رهبری را بهعهده دارد. او از اساتید خارج فقه نیز بهشمار میرود.[۴]
سیّد محمّدمهدی میرباقری | |
---|---|
نماینده مجلس خبرگان رهبریدورههای پنجم و ششم | |
آغاز به کار ۱ خرداد ۱۴۰۳ | |
پس از | سید محمد شاهچراغی |
حوزه انتخاباتی | استان سمنان |
دوره مسئولیت ۴ خرداد ۱۳۹۵ – ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ همکار محسن کازرونی | |
حوزه انتخاباتی | استان البرز |
اکثریت | ۳۴۸٬۴۳۱ (۴۳٫۵٪)[۱] |
اطلاعات شخصی | |
زاده | ۱۳۴۰ (۶۲–۶۳ سال) قم، ایران |
پیشه | فقیه، فیلسوف |
تخصص | اجتهاد |
وبگاه | |
پیشینه فقهی | |
فقه | امامیه |
محل تحصیل | حوزه علمیه قم |
زمینههای فعالیت | کلام، فلسفه، حدیث |
سالهای فعالیت | ۱۳۵۴–اکنون |
مؤسسهها | حوزه علمیه قم فرهنگستان علوم اسلامی |
تأثیرگرفته از | سید منیرالدین هاشمی |
میرباقری از نظریه پردازان نسبت بین علم و دین است. او معتقد به جهتداری علوم از نظر معرفتشناختی است که براساس آن میتوان علوم را به دینی و غیردینی تقسیم کرد.[۵] میرباقری در انتخابات اسفند ۱۳۹۴ از سوی مردم استان البرز به عنوان نماینده این استان در مجلس خبرگان رهبری انتخاب شد. وی در انتخابات اسفند ۱۴۰۲ مجلس خبرگان رهبری از استان سمنان به نمایندگی مجلس خبرگان رهبری برگزیده شد.
او طرفدار اسلامیسازی علوم، جنگ آخرالزمانی، محدودیت فضای مجازی، ولایت مطلقه فقیه و مخالف جهانبینی مثنوی مولوی و عرفای مشابه اوست.[۶]
سید محمدمهدی میرباقری در سال ۱۳۴۰ در شهر قم زاده شد.[۶] پدر او «سيد حسن (خياط) شاهرودى» و عموی او «سيد على ميرباقرى»، واعظ معروف تهران، بود.[۷] دو برادر بزرگتر او نیز در فضای دینی ایران مشهور هستند. سید ابراهیم میرباقری (۱۳۲۶ - ۱۴۰۰) که استاد حوزۀ علمیۀ تهران بود و سید محسن میرباقری (۱۳۲۸ - ) که سخنران مذهبی، کارشناس صداوسیما و عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مربّی شهید رجائی است.[۸][۹][۱۰]
از مهمترین استادان میرباقری در فقه و اصول دین، میرزا جواد تبریزی، حسین وحید خراسانی، محمدتقی بهجت، سید موسی شبیری زنجانی و جعفر سبحانی و در منطق و فلسفه حسن حسنزاده آملی، عبدالله جوادی آملی، محمدتقی مصباح یزدی، و سید منیرالدین هاشمی را میتوان نام برد.[۶]
گفته میشود او در دوران نوجوانی علیه حکومت پهلوی فعالیت سیاسی میکرده و در جنگ ایران و عراق شرکت داشته است. اما اینکه در چه سالی، در کدام منطقه و به چه مدت در جنگ حضور داشته معلوم نیست.[۶]
در هنگام مرگ برادر بزرگ میرباقری، «سید ابراهیم میرباقری» بر اثر تصادف در آبان ۱۴۰۰ رؤسای قوای جمهوری اسلامی ایران (رئیسی، قالیباف و محسنی اژهای)، فرماندۀ کل ارتش جمهوری اسلامی ایران (سید عبدالرحیم موسوی) و دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی (سید سعیدرضا عاملی) با صدور پیامهای جداگانه خطاب به او، این اتفاق را تسلیت گفتند.[۱۱][۱۲][۱۳][۱۴][۱۵]
محمدمهدی میرباقری پس از انقلاب علیه جریانهای سکولار و غیر انقلابی و به نفع جریانهای ارزشی و ولایی فعالیت میکرده است.[۶]
بین سالهای ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۹ او همزمان با تحصیل، دروس مقدمات و سطح حوزه را نیز درس میداد و از ۱۳۷۲ تدریس دروس خارج اصول و خارج فقه را در حوزه علمیه آغاز کرد. او به مدت دو سال در برنامه تلویزیونی سمت خدا در شبکه سه حضور دائمی داشت. او از سال ۱۳۷۹ تاکنون رئیس فرهنگستان علوم اسلامی و عضو هیات امنای برخی از موسسات انقلابی و برخی حوزههای علمیه است.[۶]
میرباقری علاوه بر سخنران مذهبی یک روحانی فعال در عرصههای سیاسی و فرهنگی نیز هست و برای جوانان طرفدار انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ به عنوان یک روحانیِ متفکر اجتماعی مخالف هاشمی رفسنجانی، سید محمد خاتمی و حسن روحانی شناخته میشود. وی در اصل ادامهدهنده راه سید منیرالدین هاشمی و مکتب سیاسی و فرهنگی او است. او نخستین بار در سال ۱۳۹۱ نسبت به طرح غرب برای با سواد شدن زنان خاورمیانه تحت یک تعریف خاص هشدار داد. طی سه دهه گذشته برای اسلام حداکثری طرح و ایده داد و در سال ۱۴۰۱ به تلویزیون رفت و در برنامه جهانآرا گفت: «آنهایی که اسلام حداقلی را پیاده کردهاند عامل اتفاقات این روزها هستند» و افزود «ما مخالف تحصیل و اشتغال زنان نیستیم، اما با الگوی غربی آن مخالفیم».[۱۶][۱۷]
میرباقری از حامیان محمود احمدینژاد بود.[۶] در انتخابات سال ۱۳۹۲ از ریاستجمهوری سعید جلیلی و در انتخابات سال ۱۳۹۶ از ریاستجمهوری سید ابراهیم رئیسی حمایت کرد. او در انتخابات ۱۴۰۳ از سعید جلیلی حمایت کرد. میرباقری برای نخستین بار در سال ۱۳۹۵ از طریق انتخابات، به عنوان نماینده استان البرز در مجلس پنجم خبرگان رهبری انتخاب شد. او در انتخابات بر این نکته تأکید داشت که مأموریت مجلس خبرگان این است که بازوی تکمیلی برای نهاد ولایت فقیه که نظریه سیاسی شیعه است باشد.[۱۶][۱۷]
او در حمایت از سعید جلیلی از مردم خواسته بود به جریانی رأی دهند که توسعهگرا نباشد. بلکه طرفدار استقلال و پیشرفت اسلامی-ایرانی و طرفدار نظم جدید جهانی بر پایه قطبهای جدید قدرت و نه بر پایه قدرتهای غربی باشد. او باور دارد انقلاب اسلامی ایران باعث خودآگاهی در جهان شده و زمینهساز فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی است. به باور او تمدن غرب در آستانه فروپاشی است و پیشبینی کرده که تا ۱۰ سال دیگر نظام موجود دولت و ملت دچار فروپاشی خواهد شد.[۶]
پیش از انتخابات ریاستجمهوری (۱۴۰۳) برخی فعالان فضای مجازی (با محوریت یاسر جبرائیلی) ضمن انتشار نامهای در پیامرسانهای ایرانی ایتا و ویراستی،[۱۸] و درخواستهایی در وبسایت کارزار از مجتهدانی همچون علیرضا اعرافی، محسن اراکی و میرباقری دعوت کردند تا نامزد ریاست جمهوری شوند. در بخشی از نامۀ جبرائیلی چنین استدلال شده بود که «برخلاف آنچه معمول و رایج شده، مقام ریاست جمهوری مقام اجرا به معنای پیمانکاری نیست؛ چه، اساساً دولت طبق سیاستهای کلی اصل 44 از فعالیتهای پیمانکاری منع شده است! مقام ریاست جمهوری، مقام طراحی و تشخیص و تصمیم است و لذا فردی... باید در رأس قوه مجریه قرار گیرد» که «ضمن شناختِ دقیقِ نسخههای سرمایهداری، به نسخههای برآمده از انقلاب اسلامی اشراف و اعتقادِ راسخ داشته باشد و با شجاعت و درایت در صدد اجرای آنها برآید».[۱۹] میرباقری که در میان این سه نفر از همه سابقه مدیریت اجرایی کلان کمتری داشت در چهارم خرداد 1403 به این دعوتها واکنش نشان داده و طی بیانیهای تقاضا کرد این دعوتها متوقف شده و به جای صدورِ چنین دعوتنامههایی، انرژیِ دعوتکنندگان صرفِ «گفتمانسازی مولفههای دولت انقلابی» شود.[۲۰][۲۱]
امیر سیدین (روزنامهنگار) در واکنش به این دعوت، در هفتم خرداد 1403 یادداشتی با عنوان «خروج از مه!» در روزنامه شرق نوشت که در آن میرباقری را «احتمالاً آخرین برگ پایداری برای ماندن در عرصۀ قدرتِ سیاسی» نامید و او را چنین توصیف کرد: «روحانی ۶۴سالهای که پس از درگذشت مصباحیزدی، از او به عنوان پدر فکری و معنوی جریان پایداری نام برده میشود و هماکنون نماینده سمنان در مجلس خبرگان رهبری است».[۲۲] سیدین دربارۀ اخبار منتشر شده پیرامون کاندیداتوری میرباقری برای انتخابات ریاستجمهوری چنین نوشت: «اخباری را که از کاندیداتوری محمدمهدی میرباقری برای انتخابات قریبالوقوع ریاستجمهوری منتشر میشود، شاید بتوان گامی دیگر در تحقق آرمانشهر پایداریچیها ارزیابی کرد، حتی اگر میرباقری برای خویش جایگاهی رفیعتر از جانشینی رئیسجمهور فقید ببیند و قائل باشد. خروج میرباقری از مه و سودای جانشینی رئیسجمهور فقید در شرایط فعلی، برای او و هوادارانش فرصت مغتنمی است برای مطرحشدن نام این روحانیِ در سایه و احتمالا قطعهای از پازل قدرت شبکهای است که از دوران احمدینژاد با ثروت صادق محصولی در ساخت سیاسی کشور پا گرفت و با رهبری فکری میرباقری، آیندهای طولانی برای خویش، در فردای بعد از فرونشستن غبار حوادث قائل است».[۲۲]
مهدی نصیری در سلسله یادداشتهایی در نقد میرباقری که در 30 تیر 1403 در کانال تلگرامیاش منتشر شد، به اخبار پیرامون رهبری احتمالی میرباقری واکنش نشان داده و چنین احتمالی را بعید دانست. او مدعی شد «ممکن است به دلیل حمایت مجتبی (خامنهای) از قالیباف در انتخابات اخیر، کسانی از اصحاب سعید جلیلی را آزرده خاطر کرده و آنها را متوجه فردی چون میرباقری کرده باشد اما آنان باید کاملا حواسشان جمع باشد که ممکن است با این گرایش میرباقری را هم در وضعیت حذف قرار بدهند... این گمانه زنی که ممکن است کسانی با میرباقری هراسی قصد داشته باشند که مردم بعدا به رهبری مجتبی در انتخاب بین بد و بدتر رضایت بدهند نیز البته می تواند در زمره ممکنات در عالم سیاست باشد».[۲۳]
بابک خطی (پزشک) در یک مرداد 1403 با تکرار موضع نصیری، طی یادداشتی در وبسایت اخبار روز به شایعاتی که پیرامون خطر احتمالی رهبری میرباقری مطرح میشود واکنش نشان داده و نوشت: «هدف مهم دیگر از برجسته کردن وجه طالبانی میرباقری و فرقه پایداری این است که مجتبی (خامنهای) یا هر گزینهای که برای جانشینی مد نظر هسته قدرت است در مقام مقایسه با این فرد و گروه، طناز و دمکرات مسلک نشان داده شود، در حالی در واقعیت همگی آنها ماهیتی یکسان و اتفاقا رابطه رئیس و مرئوسی دارند».[۲۴]
مسعود آذر نیز در مطلبی که ششم مرداد 1403 روی وبسایت بیبیسی فارسی انتشار یافت، با تکرار مواضع سیدین، نصیری و خطی نوشت: «بعضی از فعالان سیاسی تصمیم او را [در ردّ دعوت برای کاندیداتوری] چنین تعبیر کردند که آقای میرباقری شان و مقامی فراتر از ریاست جمهوری برای خود قائل است».[۶]
پیشتر، روحالله فقیهی در تاریخ یک ژوئن 2018 (یازدهم خرداد 1397) یادداشتی به زبان انگلیسی در وبسایت خبری المانیتور منتشر کرد که در آن به شایعۀ انتصاب میرباقری به امامت جمعۀ تهران (که در آن برهه در فضای داخلی ایران پخش شده بود) واکنش نشان داده و نوشته بود: «اخیراً خبرگزاریهای داخلی از تصمیم آیتالله علی خامنهای برای انتصاب محمدمهدی میرباقری ۵۷ ساله به امامت جمعه تهران خبر دادهاند. نکته قابل توجه اینجاست که میرباقری خود این شایعات را رد نکرده است. رسانههای اصولگرا مشغول زمینهچینی برای انتصاب و به قدرت رسیدن احتمالی او هستند. این انتصاب برای میرباقری که هماکنون ریاست فرهنگستان علوم اسلامی را بر عهده دارد، صعودی چشمگیر محسوب میشود... به نظر میرسد که مصباح یزدی دیدگاه مثبتی نسبت به میرباقری دارد. او میرباقری را "نابغه عصر حاضر" خوانده و او را به عنوان رهبر احتمالی آینده اردوگاه اصولگرا معرفی کرده است. در حال حاضر، باید منتظر ماند و دید چه اتفاقی میافتد. با توجه به اینکه میرباقری در مسیر احتمالی پیش روی خود رقبای کمی دارد، به نظر میرسد که آینده سیاسی او روشن باشد».[۲۵]
با این وجود، برخلاف این قبیل پیشبینیها، میرباقری به جای فعالیتهای سیاسی تا کنون بیشتر به فعالیتهای علمی، دینی و تبلیغی در قم مشغول بوده است. به نظر میرسد او به جای رهبری سیاسی، در پی هدایتگری فکری و گفتمانی جریانهای حامی انقلاب ۱۳۵۷ است. همچنین، این رویکرد با فعالیتهای فرهنگستان علوم اسلامی قم که او سالهاست مدیریت آن را بر عهده دارد، هماهنگتر است. این فرهنگستان به دنبال ایجاد تحول علمی و انقلاب فرهنگی در ساختارهای علم و فرهنگ است. در زمینه حکمرانی نیز، میرباقری بیشتر به دنبال تئوریپردازی و کمک به توسعه تئوری حکمرانی اسلامی است و تاکنون هیچ نشانهای از تلاش او برای رسیدن به مناصب حکومتی وجود نداشته است. او هیچ منصب اجرایی در حکومت ندارد و تمام مسئولیتهایی که تاکنون پذیرفته، حوزوی یا فرهنگی بودهاند.
میرباقری و فرهنگستان علوم اسلامی از آنجایی که معتقدند که دین اسلام یک دین اجتماعی و تمدنی است و برای ساخت تمدن نیز باید دستگاه علمی داشت که از آن طرح حمایت کند و آن ویژگیها را به ساختار و روابط تبدیل کند. او از جمله تلاشگران مهم برای اسلامیکردن دانشگاه و علوم است. یعنی دانشگاهها به دنبال پیدا کردن معادلات اجتماعی باشند که برای انسان متدین و مؤمن، جامعه را ساختاربندی کند و او را به بهینگی در ارتباط با طبیعت و دیگر انسانها برساند.[۱۷] لذا در تحلیل خیزش ۱۴۰۱ ایران معتقدند اکتفا به برخورد با رستوراندار و راننده و آن جوان و زنی که مرتکب بیحجابی شده، ظلم به آنها است. چرا که این امور فقط ارتکاب به جرم است. اما آن کارشناسان تصمیمسازی که با تبعیت از کارشناسی غربی، ساختار جامعه را تغییر دادهاند و بیعفتی در جامعه دینی اقامه شده است، چهار دهه است که به عنوان دانشمند و کارشناس مدال هم میگیرند و مدام در مشکلات به همانها رجوع میشود.[۲۶]
میرباقری مخالف ارتباط منفعلانه با جهان غرب است و معتقد است که انقلاب اسلامی ایران، آغاز احیاء دوباره اسلام از لحاظ اجتماعی و بازگشت آن به عرصه تمدنی است و برای این کار نیازمند به یک انقلاب فرهنگی و علمی و نه مبارزات سیاسی و نظامی هستیم.[۶]
او نظراتِ گوناگونِ خود دربارهٔ علم و دین، دین و فناوری، دین و توسعه، و چگونگی اسلامیسازی علوم را در مقالات، کتابها، سخنرانیها، و مصاحبههای مختلف بیان کردهاست.[۲۷][۲۸][۲۹][۳۰] او دربارهٔ نسبت بین علم و دین معتقد است هماهنگی بین منابع معرفت به صورت قهری اتفاق نمیافتد. لذا برای اسلامیت علوم، نیازمند مقید شدن معارف نقلی، عقلی و تجربی، در منزلت منطق و روش تحقیق هستیم. میرباقری معتقد است این مهم نیز امکانپذیر نیست، مگر اینکه مسئله «دلالت» به عنوان عنصر مشترک همه عرصههای معرفت مورد توجه قرار گیرد و عوامل دخیل در آن شناسایی شود.[۳۱]
تقاریر وی از علم، ریشه در معارف دینی دارد. همچنین هدفی که او از علم ترسیم کرده است نیز دارای نکاتی اختصاصی است. او در یکی از سخنرانیهای خود گفته است: «علم حقیقی را به کسی میدهند که عبد شود، اگر انسان طالب بندگی باشد، علم به او عنایت میشود و میتواند از اسرار و معارف کتاب آسمانی قرآن کریم که نزد امام زمان (عجلاللهتعالیفرجه) است، بهرهمند شود».[۳۲]
میرباقری معتقد است که جهانبینی مثنوی مولوی نمیتواند منبع حکمت عملی متناسب برای حضور فعال مسلمانان در جهان معاصر باشد. چرا که نمیتواند مفاهیمِ دینی حق و باطل و نور و ظلمت را به نحوی توضیح دهد که تقابل بین آنها معنادار باشد. او به عنوان نمونه به این بیت از دفتر اول مثنوی اشاره میکند که «چون که بیرنگی اسیر رنگ شد/ موسیی با موسیی در جنگ شد» و آن را شاهدی میگیرد که تفکر مثنوی توان توضیح تقابل انبیاء با فرعونها و نمرودها را ندارد و نمیتواند آن را به درستی معنا کند. لذا انقلاب اسلامی نمیتواند با این نوع حکمت عملی پیش رفته و به این طریق عرفانی تکیه کند.[۱۷]
او در سخنرانی شب چهارم و دهم محرم سال ۱۳۸۸ در مدرسه فیضیه قم در نقد جهانبینی مولوی و حافظ چنین گفته است:[۳۳]
من این را دارم در حوزه علمیه قم می گویم: با عرفان مولوی نمی شود جهان را اداره کرد!... در این جنگ فرهنگی اینها در اردوگاه دشمناند؛ اینها اسلام آمریکایی است؛ از دل این عرفان، حکومت در نمیآید. البته این عرفانها را میگویم، عرفان امام را نمیگویم. عرفان امام عرفانی است که از دلش حکومت در میآید، جنگ در مِیآید. [اما] از دل عرفان مولوی ببینید چه کسی درمیآید! الآن شاگردش کیست؟ [عبدالکریم سروش]. آیا برای کفار خطر دارد؟ منتها او رویش میشود حرفهای مولوی را تا آخر میزند، ما دور یک جاهایی از آن را خط میکشیم! یک عرفان حداقلی درست کردیم و میخواهیم با تمدن حداکثری غرب بجنگیم! اینطور که نمیشود بجنگی! بصیرت یعنی درگیری اسلام و کفر را تاریخی دیدن... توحیدی که صلح کلی باشد، خود این تلقی از توحید خلاف بصیرت است... برخی قرائتها از اسلام بصیرت را از آدم می گیرد؛ آن قرائتی که میگوید: «چون که بیرنگی اسیر رنگ شد/ موسئی با موسئی در جنگ شد!». اگر شما اینطور گفتید، الآن هم جنگ موسی با موسی است دیگر! آدمی که قائل به این قرائت از اسلام باشد که میگوید: «جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه/ چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند!»، مینشیند بالای بلندی کربلا را تماشا میکند و با یک نگاه عاقل اندر سفیه میگوید: «چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند!
همچنین او در فرازی دیگر از این سخنرانیها، نقدِ خود را متوجه ابن عربی کرده و گفته است:
[ابن عربی] میگوید همه دنبال خدا هستند! من دیگر بعضی چیزهای دیگر را نقل نمیکنم؛ این چه قرائتی است از «اخذ برأس اخیه یجره الیه»؟ موسای کلیم موهای هارون را گرفت و پرسید: این چه بساطی است؟ چرا اینها گاوپرست شدند؟ آن آقا [ابن عربی] می گوید:«اخذ برأس اخیه یجره الیه» یعنی به هارون گفت: چه کارشان داشتی؟ اینها خدا را می پرستیدند! چرا مزاحمشان شدی؟! از دل این قرائت از اسلام و اینطور توحید را تعریف و تفسیر کردن که صف قتال در نمیآید! از دل آن مبارزه و درگیری بیرون نمیآید! این نوع قرائت از اسلام بصیرتسوز است؛ اگر امیرالمومنین «قاسم الجنه و النار» است، آنجایی هم که مُقسم نار است، ما باید به حضرت بگوییم: دست مریزاد؛ نه فقط آنجایی که بهشتیها را بهشت میبرد. اینطور نباشد که آن موقعی که حضرت شمشیر را می کشند، ما از حضرت فاصله بگیریم. فقط آن موقع که نان درب خانه فقرا و یتیمان می برند و بار دیگران را نیمه شب به دوش می کشند، دنبال حضرت امیر برویم؛ آن موقع هم که در صف قتال می آیند، آن موقع هم کنار حضرت امیر باشیم؛ آنجایی که حضرت شمشیر میزنند بگوییم: دست مریزاد و آنجا هم که دست نوازش می کشند، بگوییم: دست مریزاد.[۳۳]
وی در مورد نقش حوزههای علمیه گفته است: «امروز نیز وظیفه و رسالت حوزههای علمیه این است جلوی نفوذ دشمن در دنیای اسلام و جامعه مسلمین را بگیرند».[۳۴]
مهدی میرباقری معتقد به محدودیت شدید فضای مجازی است و اینترنت را بساط شیطان میداند. او باور دارد حکمرانی جمهوری اسلامی بر مجازی ممکن نیست. چون این مسأله مبتنی بر ایدئولوژی غربی است: «این که گمان کنیم حضرت (امام دوازدهم شیعیان) میآیند از موبایل و ماهواره و اینترنت استفاده میکنند اوهام است. اینها بساط شیطان است. وقتی بساط نور میخواهد در عالم پهن بشود این بساط جمع میشود» و «ارتباط ما یا از طریق ارتباط با خدا و اولیای خدا میگذرد که منجر به خیر میشود یا از طریق ارتباط با شیطان است که شر میشود.».[۶]
آخرالزمان و تقابل جبهه حق و باطل از دید محمدمهدی میرباقری بدین گونه است: «ما قائل به صلح هستیم ولی صلح پایدار که بعد از یک جنگ و جهاد پایدار است و تا این جهاد پایدار را پشت سر نگذارید و جبهه باطل را حذف نکنید، صلح پایدار در عالم برقرار نمیشود.» و «ساده لوحی و سطحینگری است که بگوییم ما هم طرفدار صلحیم، باید فتنه را جمع کنید تا صلح واقع بشود. باید از یک جنگ طولانی عبور کنیم و اصلاً جای کوتاه آمدن نیست».[۶]
محمدمهدی میرباقری میگوید دولت باید کمترین تصدیگری و ولایت باید بیشترین تصدیگری را داشته باشد و دولت در عمل زیر دست و مجری دستورات ولی فقیه باید. همچنین مجلس خبرگان رهبری حق نظارت بر رهبری را ندارد بلکه به حمایت» از رهبر بپردازد.[۶]
او درباره گرانی و سختی کشیدن مردم گفته بود: «چه کسی است که نداند مردم عزیز ما در سختی هستند و گرانی و کمبود بر طبقه مستضعف فشار میآورد، ولی هیچ کس هم نیست که نداند پشت کردن به فرهنگ دول دنیای امروز و پایهریزی فرهنگی جدید بر مبنای اسلام در جهان و برخورد قاطع اسلامی با امریکا و شوروی، فشار و سختی و شهادت و گرسنگی را به دنبال دارد و مردم ما این راه را خود انتخاب کردهاند و بهای آن را هم خواهند پرداخت و بر این امر هم افتخار میکنند». این گفتههای او باعث واکنشهای بسیار شد.[۶]
میرباقری ویروس کرونا را توطئه غرب برای انداختن مردم در فضای مجازی میداند.[۶]
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.