ایل پارسیتبار From Wikipedia, the free encyclopedia
ایل باصری (باسری) از عشایر ایرانیتبار و فارسیزبان ایران بهشمار میرود که بیشتر مردم آن در استان فارس زندگی میکنند. این ایل یکی از پنج ایل تشکیلدهندهٔ ایلات خمسه است و به خاطر قالیها و گلیمهای خود شهرت دارد. باصریها حدود صد هزار نفر جمعیت دارند و بیشتر مسلمان و شیعه هستند.
سرحد (ییلاق) ایل باصری در مناطق مرودشت، پاسارگاد و اقلید و گرمسیر (قشلاق) آن در مناطق لارستان، جویم، اوز و جهرم است. امروزه باصریها بیشتر در شهرستانهای مرودشت، پاسارگاد، شیراز، جهرم، اقلید و سایر مناطق مرکزی فارس ساکن هستند.
شماری از پژوهشگران معتقدند میتوان باصریها را منتسب به پاسارگادیان و نوادگان آنها در دوره ساسانیان، رَم کاریان، دانست.[۱][۷][۸] قلمرو باصریها با قلمرو پاسارگادیها و کاریانیان در ییلاق میانبند و قشلاق یکی است و تغییری نکردهاست. مقر حکومت باصریها نیز همانند آنها، پاسارگاد در ییلاق و کاریان در قشلاق است.[۹] از دیگر شواهد زبان مردم ایل باصری است که گویشی از فارسیاست که دارای واژگان کهنه و دستنخورده فراوانی از زبان فارسی باستان و میانه میباشد.[۱۰] برخی پژوهشگران نام باصری را دگرگون شده نام «پاساری» قلمداد کرده که بعدها معرب شده و به شکل کنونی درآمدهاست.[۷][۱۱][۱۲][۱۳]
پس از فتح پارس به دست اعراب، خلفای بنی امیه و بنی عباس، برای حفظ موقعیت خویش گروههایی از اعراب را به این منطقه کوچانیدند تا در مواقع ضروری از حمایت آنها بهرهمند شوند. عربهای خمسه که امروزه در بخشهایی از فارس ساکنند، از نوادگان همین اعراب هستند.[۷] در این دوره به گفته اصطخری امور حکومتی رم کاریان نیز به دست همین گروه اعراب افتاد.[۱۴] بر طبق سخنان مسعودی در سده چهارم نیز در فارس، طایفهای به نام پارسیان زندگی میکردهاند[۱۵] که احتمالاً از بازماندگان پاسارگادیها و کاریانیان بودهاند.[۷]
در دوره صفوی نیز ایل باصری به گفته فسایی فاقد رئیس و ضمیمه حکومت ایل عرب بود.[۱۶] به دستور کریم خان زند در سال ۱۱۷۱ قمری (۱۱۳۶ خورشیدی) ایل باصری از ایل عرب مستقل شد اما حکومت ایل به میر شفیع خان شیبانی از ایل عرب سپرده شد. نوادگان او که آخرین آنها محمود خان باصری بود، تا سال ۱۲۷۹ قمری (۱۲۴۱ خورشیدی) بر ایل حکومت کردند.[۱۶][۶] بدین ترتیب حکومت اعراب بر ایل باصری تا تشکیل اتحادیه خمسه در دوره قاجار ادامه یافت.[۶]
با تشکیل اتحادیه ایلی خمسه در سال ۱۲۷۸ قمری (۱۲۴۰ خورشیدی)، علیمحمد خان قوامالملک حکومت و سرپرستی آن را بر عهده گرفت. در سال ۱۲۸۹ خورشیدی هنگام وقوع حوادث جنوب، خان ایل باصری و دیگر خانهای فارس و بختیاری، با مخابره تلگراف به مجلس شورای ملی، به تجاوزات دولت روسیه اعتراض کردند و آمادگی خود را برای فداکاری اعلام داشتند.[۱۷] در سال ۱۲۹۵، پس از تشکیل پلیس جنوب، باصریها همراه دیگر عشایر فارس با آن درگیر شدند.[۶] در ۱۲۹۶ نیز باصریها و قشقاییها با قشون انگلیس، در مغرب دهبید در دهکده کافتر، به نبرد پرداختند.[۱۸]
در سال ۱۲۹۸ در جریان قحطی سراسری و همهگیری آنفلوانزا، بخش قابل توجهی از جمعیت باصریها همانند دیگر نقاط ایران جان خود را از دست دادند که این رخداد در میان مردم به نام «سال دردی» شناخته میشود و به نوعی تبدیل به مبدأ تاریخ شدهاست.[۱۹] از اواخر سده ۱۳ خورشیدی به مرور رهبری در میان افراد ایل باصری تمرکز یافت و خوانینی از اولاد مهدخان طایفه کلمبهای کلانتری و ادارهٔ امور سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایل را در دست گرفتند که پرویزخان پسر حاج محمدخان نخستینِ آنها بود.[۲۰]
پس از کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ باصریها، مانند دیگر عشایر جنوب، رفته رفته زیر نفوذ دولت و نظامیان قرار گرفتند.[۶] در سال ۱۳۰۹ با اجرای سیاست تختهقاپو، باصریها نیز آبادینشین شدند که در مناطق سردسیر تلفات سنگینی به آنان وارد آمد.[۶] پس از برکناری و تبعید رضاشاه در سال ۱۳۲۰، کوچ باصریها دوباره آغاز شد.[۶] فردریک بخت انسانشناس نروژی در سال ۱۳۳۶ جمعیت کوچنشینهای ایل را ۱۶ هزار نفر عنوان کرد.[۲۱]
پس از سقوط دولت مصدق کلانتر ایل محمد خان ضرغامی چندین بار به زندان افتاد.[۶] پس از اصلاحات ارضی ۱۳۴۱، طایفههای مختلف باصری به مرور آبادینشین شدند و نظام سیاسی رهبری ایل بهطور کلی درهم ریخت و کارآمدی پشین خود را از دست داد.[۶]
با رخداد انقلاب ۱۳۵۷ دوباره گروههایی از باصریهای یکجانشین، شروع به کوچروی کردند.[۵] در سال ۱۳۵۹ محمدخان ضرغامی در قصردشت کمین در پی یک درگیری با سپاه پاسداران کشته شد.[۶] در سال ۱۳۶۵ با تشکیل شورای عشایر استان و شهرستان نیز نظام رهبری و سازمانهای ایل تغییرات اساسی پیدا کرد.[۶] فرایند یکجانشین شدن باصریها پس از انقلاب بیش از پیش سرعت گرفت و امروزه بیشتر آنها یکجانشین شدهاند.[۲۲] چنانچه در سرشماری عمومی عشایر کوچنده سال ۱۳۸۷ تنها ۹٬۰۶۶ باصری به صورت کوچنشین حضور داشتند.[۲۳]
لباس مردان باصری تا پیش از تغییر پوشاک در ایران ارخالِق بود. به جای جوراب از پاپیچ استفاده میشد و مَلِکی (گیوه) نیز نقش کفش را داشت.[۱] لباس زنان باصری که تاکنون نیز استفاده میشود شامل پیراهنی بلند و دامنی چیندار به نام «تومون» میباشد. «چارقد» نیز به عنوان پوشش سر استفاده میشود. آنها در زمستان روی پیراهن پوششی آستردار به نام «کُردین» به تن میکنند تا از سرما محفوظ بمانند.[۱]
ساز کرنا و نقاره ابزارهای نواختن معروف ایل باصری هستند که در مراسم ازدواج و حتی سوگواری از آنها استفاده میشود. نی هفتبند از دیگر ابزارهای موسیقی در ایل باصری است.[۱]
در ایلها بهخصوص در ایل باصری، دو نوع رقص مرسوم و متداولترین است که یکی مربوط به مردان و دیگری منحصر به زنان است. رقص مردان که نوای آن «جنگنامه» نام دارد. در تَرکه بازی دو نفر به میدان میآیند، یکی از آنها ترکهای محکم به دست میگیرد و دیگری پایهای برمیدارد. این دو همراه نوای جنگنامه چند دور میرقصند. سپس صاحب ترکه حمله را شروع و پایهدار دفاع میکند. صاحب ترکه برای برنده شدن باید از زانوی رقیب به پایین را با ترکه بزند. پس از آن که ترکه را زد، ترکه و پایه را با هم عوض میکنند و رقص و حمله و دفاع دوباره شروع میشود. زنان و دختران ایلی نیز در لباسهای محلی به صورت دایرهوار با تکان دادن دستمالهای رنگین در دست انجام میشود.[۱]
ازدواج در میان باصریها بر اساس رسم و رسوم خاص و منحصر به فردی انجام میشود. مراسم عروسی معمولاً بیشتر از ۲ روز طول میکشد که در آن مراسم مختلفی مانند حجلهبندان، حمام داماد، حنابندان، جهیزیهکشان، واسونکخوانی و عروسبران (عروسکشان) همراه با رقصهایی مانند چوببازی (تَرکهبازی) و دستمالبازی اجرا میگردد.[۱][۲۴][۲۵]
باصریها مسلمان و شیعه دوازده امامی هستند[۶][۵] با این حال باورها، رسوم و جشنهای اسلامی در میان آنها جایگاه ویژهای ندارد. با وجود ارتباط دائم باصریها با اهالی روستاها؛ تقسیمات و وقایع سال قمری در میان آنها بهطور جدی پیگیری نمیشود. با اینکه باصریها بهطور نسبی از رسوم اسلامی مطلع هستند؛ در رعایت آنها بهطور کلی ثابت قدم نیستند و جشنها و مراسم اسلامی به ندرت مورد توجه قرار میگیرند. توجه باصریها به رسوم چرخهٔ زندگی مانند تولد، ازدواج و مرگ نسبت به آیینهای اسلامی مانند روزه در ماه رمضان و عزاداری در ماه محرم بهطور کلی بیشتر میباشد.[۲۶]
دربارهٔ تعداد طایفههای ایل باصری در منابع مختلف اختلاف وجود دارد[۲۰] اما بهطور سنتی ایل مشتمل است بر ۱۴ تیره یا طایفه و ۴۱ بُنْکو یا اولاد.[۲۰] هر اولاد شامل ۴ تا ۹ خانوار است و رهبری آن را یک کدخدا بر عهده دارد.[۲۰] دو شاخه اصلی طوایف علی میرزایی و ویسی نام دارند. این طایفهها به شرح زیر هستند:[۲۷]
بیشتر باصریها فارسی زبانند و به گویش خاص خود که گویش باصری نام دارد سخن میگویند.[۳][۴] گویش باصریها نزدیکی زیادی به لهجه شیرازی دارد.[۵] در میان طایفههای باصری طایفهٔ ایلخاص به زبان ترکی و در جمع چندین تیره نیز به لری یا عربی تکلم میکنند. زبان این گروهها بعدها به دلیل کوچ و همجواری با اقوام دیگر تغییر یافتهاست.[۲۸] مردم عامهٔ باصری در صحبت کردن اغلب کلماتی به کار میبرند که ریشهٔ پهلوی دارد و حدود ۱۰۰۰ واژهٔ مردهٔ پهلوی نیز در این گویش وجود دارد.[۲۹]
در جدول زیر به برخی از واژگان گویش باصری اشاره شدهاست:
فارسی معیار | باصری | آوانوشت |
جوان | جُنگ | Jong |
کثیف | پَچَل | Pačal |
خسیس | پیناس | Pinās |
سر حال | گَبور | Gabur |
وارونه | چَپّه | Čappe |
دهان | کَپ | Kap |
کلیه | گُرده | Gorde |
همه | گِشت | Gešt |
استخوان | سِکَل | Sekal |
اقتصاد کوچنشینان حول محور پرورش دام، چهارپایان و منافع حاصله از آن میچرخد. در همین راستا، خانواده به وسایل و امکاناتی نظیر چادر و ابزار و آلات زندگی، مرتع و نیروی انسانی نیازمند است.[۳۰]
دامهای ایل باصری شامل گلهای از بز و میش که تعدادشان بسته به وضعیت اقتصادی خانواده و جایگاه اجتماعی افراد ممکن است به چند صد رأس و گلههای متعدد نیز برسد. چهار پایانی از قبیل اسب، الاغ، قاطر و شتر نیز ضمن کمک به وضعیت اقتصادی خانواده، کوچ و جابجایی را تسهیل و بر سرعت عمل تحرکات فصلی میافزاید. نژاد دامهای ایل باصری به گویش خودشان قَلَمه (سور و مَلهِه) نامیده میشود.[۳۰]
تولیدات صنایع دستی ایل باصری همانند سایر عشایر فارس شهرت جهانی دارد بهطوریکه قالی فارس به عنوان میراث فرهنگی و معنوی بشر در سازمان یونسکو ثبت گردیدهاست.[۳۱] گبه و قالیهای ایل همانند لباس رنگارنگ زنان ایل موجی از رنگهای شاد طبیعت را در خود جای دادهاست. گلیمهای اصیل ایل از پشم خالص و جاجیمها نیز از نخهای رنگین و ظریف پشمی یا پنبهای یا مخلوط هر دو بافته میشوند. زنان ایل ضمن انجام دادن کارهای روزمره خانگی به هنرهای بیشماری نیز آراسته بودند که مهمترین آن صنایع دستی بود که اکثراً بازتاب دهنده آداب و رسوم و فرهنگ فردی و جمعی ایل بود.[۷]
از مهمترین صنایع دستی ایل عبارتند از: لَتف، قالی، گبه، جاجیم، گلیم، سرکش، خورجین، تیردان، چنته، جل اسب، خوابگاه، خوره و جوال.[۷]
چادرنشینان ایل باصری در تابستان در منطقهای زندگی میکنند که از دامنههای کوه بل در شمال آغاز میشود و از آن جا به دهستانهای خنجشت و احمدآباد در سرحد چهاردانگه میپیوندد و سپس تا دشت مرغاب و خفرک و مرودشت ادامه مییابد.[۳۲] آنها زمستان را نیز در اطراف کربال، کوار، خفر، جهرم، جویم، اوز و شمالغربی لارستان میگذرانند.[۳۳] این مسیر حدود ۴۵۰ کیلومتر طول و از ۳۰ تا ۷۵ کیلومتر پهنا دارد.[۲۰]
بیشینه باصریها در پیرامون مرودشت، جایگاه تابستانه پیشینه ایل، و پیرامون آن و گروه کوچکتری نیز در بخش کردیان جهرم یکجانشین شدهاند.[۳۴] از دوره قاجار به این سو گروههایی از باصریها به نقاط مختلف ایران مهاجرت کرده، یا از ایل گسسته و به ایلات و عشایر دیگر پیوستهاند.[۲۰] از این گروه میتوان به باصریهای سمنان، سرخه و گرمسار (در استان سمنان)، ورامین (در استان تهران) و جندق و بیابانک (در استان اصفهان) اشاره کرد.[۵][۲۰]
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.