سِفر پیدایش (سِفر در عبری بهمعنی کتاب بزرگ) یا برشیت (به عبری: בראשית) نخستین بخش از کتاب مقدس عبری مشتمل بر پنجاه فصل و نخستین کتاب از «اسفار پنجگانه» یا تورات است. در این کتاب روایت آفرینش عالم هستی توسط خداوند و برخی از معروفترین داستانهای عهد عتیق، همچون آدم و حوا، هابیل و قابیل، کشتی نوح، برج بابل، یوسف, شهپدران و چهار مادران گفته شدهاست.
هر چند دیدگاهی که خدا گیتی را از هیچ آفرید، امروزه از اصول مرکزی در هر سه دینِ یهودیت، مسیحیت و اسلام است، اما در کتاب پیدایش، و نه در تمام کتاب مقدس عبری، بهطور مستقیم به موضوعِ آفرینش از هیچ اشارهای نشدهاست.
در این کتاب همچنین روایت میشود که خدا چگونه انسان را میآفریند و او را در محیطی کامل و زیبا قرار میدهد. چگونه «گناه» وارد جهان میشود و سرانجام چگونه خدا برای نجات انسانی که از نظر خدا گناهکار است چارهای میاندیشد. مطالبی که در این کتاب آمده عبارتند از: آغاز تاریخ بشر، آغاز هنر و صنایع دستی، چگونگی پیدایش زبانها و قومهای گوناگون. از فصل دوازده به بعد، مسیر کتاب متوجه قوم اسرائیل، رابطهٔ این قوم و خداوند، مفهوم قومِ برگزیده و همچنین سرزمین موعود میشود. از اینجا به بعد داستان زندگی ابراهیم، اسحاق، یعقوب و پسرانش در کتاب ثبت شده که در پایان با شرح زندگی یوسف در مصر پایان میپذیرد.
هرچند نویسندهٔ سفر پیدایش (همچون سفر خروج، سفر لاویان، سفر اعداد و بخش بزرگی از سفر تثنیه) را موسی دانستهاند، اما در نوشتارهای دانشگاهی نوین این کتاب را به سده ششم پیشا دوران مشترک نسبت میدهند.
نویسندگان کتاب مقدس به شیوههای گوناگون، سنتهای ادبی خاور نزدیک، بینالنهرینی، مصری، هیتی و کنعانی را به کار بردهاند. درباره فرهنگ کنعانی که نزدیکترین ارتباط را با نویسندگان کتاب مقدس داشت، تا پیش از کشف متنهای اوگاریتی اطلاعات کمی در اختیار بود. اشارههای کتاب مقدس به آنها از دیدگاهی منفی بیان میشد. تشخیص حضور پارادایم آفرینش-طوفان در سفر پیدایش ۱ تا ۱۱ منجر به درک بهتر صورتِ درونمایهای آن میشود. این حضور، با توجه به تمرکز سنت مسیحی بر باغ عدن کمشناخته باقی ماند. مرکزیت داستان طوفان، نتیجهٔ مهمی در درک کلیت پیدایش ۲ تا ۱۱ در بر دارد. تفاوتهای سبکی، ساختاری و درونمایهای پیدایش ۱ تا ۱۱ با آترا-هاسیس نتیجهٔ تغییر در روایتِ برخواسته از یکتاپرستی است.
از دیدگاه آلتر، روایت استاندارد محققان امروزی در تورات، چهار رشته اثر ادبی عمده را تشخیص میدهد: منبع جی، منبع ای، منبع پی و منبع دی. محصول نهاییِ ترکیب آثار ادبی جی، ای، پی و دی، طبیعتا در خود، تکرار، تناقض و ناسازگاری دارد. اما در همان حال، در مقام یک کتاب، منسجم است و نقد تاریخی یا متنی آن به خوانش ادبی آن آسیب چندانی وارد نمیکند. شواهد بسیاری در کتاب مقدس عبری وجود دارد که آن را همانند کلاژی ادبی میکند. در این پنج کتاب، دستهای بسیاری دیده میشوند که نماینده دیدگاههای گوناگون هستند، اما ویراست نهایی گونهای از حس تداوم و پیشرفت را با خود به همراه دارد.
در آغاز سفر پیدایش، دو داستان آفرینش قرار گرفته است. بسیاری از محققان جدید، پایان روایت اول را در نیمه ابتدایی آیه ۴ باب ۲ در نظر میگیرند. از اینجا به بعد، سبک به شدت تغییر میکند. تمرکز بر انسان قرار میگیرد و نام خداوند تبدیل به یهوه-الوهیم میشود. منشا تاریخی متفاوت هر دو متن هر چه باشد، ویرایشگر نهایی متن در روایت اول از دیدگاهی کیهانی به موضوع میپردازد و در روایت دوم وارد جزئیات تکنیکی میشود. به عقیده گری آ. رندزبورگ، اگر داستان آفرینش در سفر پیدایش به طور عینی بررسی شود، روایت «سقوط انسان» نیست، بلکه بیشتر روایت صعود ناتمام انسان به خدایی است.
پیشینه
به عقیده آلتر، روایت استاندارد محققان امروزی در تورات، چهار رشته اثر ادبی عمده را تشخیص میدهد: منبع جی، منبع ای، منبع پی و منبع دی. دو منبع اول، بر اساس نام خدا متمایز شدهاند (یهوه و الوهیم) و احتمالا از زمانی تقریبا یکسان اما از دو جغرافیا (به ترتیب پادشاهی جنوبی یهودا و پادشاهی شمالی اسرائیل) هستند. امروزه تخمین زمان این دو منبع، قرن نهم یا هشتم پیشا دوران مشترک است. بخشی از منبع پی ممکن است به قرن هشتم پیشا دوران مشترک تعلق داشته باشد اما بخش عمده آن به سده ششم پیشا دوران مشترک برمیگردد. در همین قرن ششم است که نویسندگان منبع پی علاوه بر آن، همه منابع قبلی را ویراستند و همراه با منبع خود متن یکپارچهای را شکل دادند.[1] منبع دی احتمالا در ۶۲۱ پیشا دوران مشترک شکل گرفت.[2]
این منابع ادبی گوناگون در زمانی حدود قرن ششم پیشا دوران مشترک (دوره تبعید در بابل) ویراست و کتابی واحد (احتمالا اولین کتاب مقدس همراه با قدرت اجباری بر اجتماع ملی) شدند.[3][persian-alpha 1] [persian-alpha 2]
مدت زمان زیادی است که محققان یازده باب نخست سفر پیدایش را واحدی یکپارچه میدانند. این در حالی است که از باب ۱۲ در کتاب مقدس، محور فقط ملت اسرائیل است. آفرینش جهان، طوفانی که آن را نابود کرد و آغازی دوباره شد، همه آدمها را تحت تاثیر خود قرار داد و نه فقط اسرائیل را. تا باب ۱۵ پیدایش، نامی از عهد خدا با اسرائیل که بر کتاب مقدس غلبه دارد، برده نمیشود و تا باب ۱۲ حتی اشارهای به آن نمیشود. در مقابل، آنچه در باب ۱ تا ۱۱ سفر پیدایش اتفاق میافتد، عهد خدا با همهٔ انسانها است. حتی در باب ۱۰ که همهٔ مردمان جهان برشمرده میشوند، اسرائیل غایب است. موضوعات فوق و ایر عاملها منجر به آن شده است که دانشوران این بابها را از سایر کتاب مقدس مجزا کنند.[4]
گرچه وجود مستقل «تاریخ آغازین» به طور گستردهای پذیرفته شد اما تا دههٔ ۱۹۸۰ طول کشید تا ساختار ادبی آگاهانهٔ این بخش مورد اشاره قرار گیرد. به عقیدهٔ رندزبورگ، پیدایش ۱:۱ تا ۱۱:۲۶ از ده واحد کوچکتر تشکیل شده است. پنج واحد در پیدایش ۱:۱ تا ۶:۸ وجود دارند که سپس در پیدایش ۶:۹ تا ۱۱:۲۶ بازتولید میشوند.[5][persian-alpha 3]
ساختار
سفر پیدایش از دو بخش اصلی تشکیل شده است: تاریخ آغازین (باب ۱ تا ۱۱) و عصر پدرسالاری (باب ۱۲ تا ۵۰). این دو بخش نه فقط در موضوع، بلکه در سبک و دیدگاه نیز متفاوت هستند.[10][persian-alpha 4]
سفر پیدایش تنها بخشی از تورات است که تقریبا تمام آن روایت است. با آفرینش و باغ عدن آغاز میشود. این بخش اساطیری با برج بابل در باب ۱۱ خاتمه مییابد. در بخش پسین، روایت ابراهیم در باب ۱۲ آغاز میشود[3] و با مرگ یوسف پایان مییابد.[11]
از دیدگاه آلتر، سفر پیدایش کتابی منسجم است و نقد تاریخی یا متنی آن به خوانش ادبی آن آسیب چندانی وارد نمیکند.[12] رویکرد به تاریخ اسرائیل و رابطه اسرائیل با خدا مانند دایرههای هممرکز شکل میگیرند: نخست، روایت منشا جهان (گیاهان، حیوانات و انسان)، سپس توضیح روایی منشا همه مردمان و نهادهای آغازین تمدن (شامل اختلاف زبانی). این تاریخ جهانی با ورود خانوادهای بینالنهرینی در باب ۱۱ پایان مییابد و سپس خداوند ابراهیم را به خروج از اور کلدانی فرامیخواند (ابتدای باب ۱۲). در اینجا، داستان به شکلگیری ملت اسرائیل متمرکز میشود.[13]
چکیده
تاریخ آغازین
خداوند در شش روز هستی را آفرید و در روز هفتم به استراحت پرداخت.[14] سپس آدم و حوا و حیوانات را خلق نمود و در باغ عدن سکونت داد، اما به آنها دستور داد که از میوه درخت ممنوعه نباید بخورند. مار آنها را فریب داد و از میوه خوردند؛ پس به فرمان خداوند، بر روزی زمین هبوط کردند. در زمین، حوا هابیل و قائن را زایید، اما قائن که در اسلام قابیل نام دارد هابیل را کشت و حوا برای جایگزینی وی شیث را زایید. از این پس نوع بشر بر روی زمین بسیار شد و دنیا را پر از گناه بشری و نفیلیم نمودند و خداوند برای پاک نمودن زمین از نوح که اینک پیامبر بود، خواست تا کشتی سازد و بندگان خداپرست را بر آن قرار دهد و در همین هنگام سیلاب بزرگ واقع شد تا دنیا را از گناهکاران پاک نماید؛ اما پس از این واقعه نیز نوع بشر دست از گناه برنداشت و بدین سبب خداوند پس از ماجرای برج بابل، انسانها را بر روی زمین پراکنده ساخت و در زبان آنها تفاوت نهاد تا نتوانند به راحتی با هم سخن گفته و در کنار هم زندگی کنند.
عصر پدرسالاری
سپس به ابراهیم دستور داد تا از میانرودان به کنعان مهاجرت کند و در آنجا با ابراهیم پیمان بست که خاندان وی را همچون ستارگان آسمان بیشمار کند و برای نشانهای از این پیمان، تمامی فرزندان ذکور ابراهیم ختنه شوند. سپس خداوند لوط را از عذابی که برای قومش در نظر گرفته بود، رهاند. در پایان، داستان یعقوب و فروشِ فرزند دلبندش یوسف به بردگی در سرزمین فرعون و آرزوی وی برای رفتن از مصر روایت میشود.
ارتباط با سایر اساطیر
بینالنهرین
محققان کتاب مقدس معمولا حماسه گیلگمش را به عنوان منبعی برای شباهت ظاهری به داستان طوفان بررسی کردهاند. اما برای درک ارتباط این حماسه با کتاب مقدس نیاز به بررسی سیر تکامل آن است. درونمایهٔ اصلی در نسخهٔ بابلی باستان حماسه، جاودانگی است. با دگرگونی حماسه در طی هزاره دوم پیش از دوران مشترک، درونمایههای بسیاری در نسخه بابلی معیار حماسه دیده میشوند.[15] همین صورت نهایی حماسه است که از نظر زمانی و و درونمایهای به سفر پیدایش نزدیک است. در نتیجه، بررسی دقیق سیر تکاملی حماسه هم میزان اثر گرفتن کتاب مقدس از سنت باستانی حماسه را نشان میدهد و هم فاصلهگیری از آن را.[16]
از جنبهٔ ژانر، حماسه گیلگمش و سفر پیدایش باب ۱ تا ۱۱ زمانی بهتر درک میشوند که ارتباط آنها با یک فرم ادبی باستانی بررسی شود: داستان حماسی زمان آغازین، از خلقت انسانها تا طوفان. هر دو (حماسه گیلگمش و سفر پیدایش باب ۱ تا ۱۱) هم بسیار مدیون این سنت هستند و هم فاصله خود را با صورت کلاسیک آن حفظ میکنند. روایت آفرینش-طوفان، یک ژانر اصلی و بسیار بادوام بود؛ نمونههای آن هم در سومری و هم در اکدی دیده میشود. ممکن است تمرکز یکی از این حماسهها بر طوفان باشد (حماسه آترا-هاسیس اکدی و داستان طوفان سومری) و یا تنها به تاریخ آغازین تا آفرینش انسان پرداخته شود (انوما الیش).[17]
در حماسههای آفرینش-طوفان، چهار عنصر بنیادی وجود دارد: آفرینش جهان، آفرینش انسانها، تحول ناگهانی طوفان و استقرار نظم بشری پس از طوفان. نماد این نظم در آترا-هاسیس، برقراری دوبارهٔ مناسک و در انوما الیش ساختن معبد برای مردوک در بابل است. هر چهار عنصر در سفر پیدایش ۱ تا ۱۱ نیز دیده میشوند، گرچه تغییرات موضوعی عمدهای کردهاند. سفر پیدایش ۱ تا ۱۱ به دور از این پارادایم باستانی پیش میرود؛ حماسه گیلگمش به سمت آن پیشرفت میکند. حماسه در این روند، تاکید منحصر بر مساله مرگ را کنار میگذارد و تفکر گستردهتری بر محدودیتهای فرهنگ میشود. به شکلی مشابه، پیدایش ۱ تا ۱۱ از مساله فناپذیری به سمت درونمایهٔ دانش میرود.[18]
روندی که حماسه گیلگمش در مقابل این سنت باستانی در پیش میگیرد، در ارزیابی ارتباط سفر پیدایش ۱ تا ۱۱ با گذشتهٔ چندخداپرستانهٔ خود به کار میآید و نشانگر جدایی و بازتعریفِ خود است.[19] تشخیص حضور پارادایم آفرینش-طوفان در سفر پیدایش ۱ تا ۱۱ منجر به درک بهتر صورتِ درونمایهای آن میشود. این حضور، با توجه به تمرکز سنت مسیحی بر باغ عدن کمشناخته باقی ماند.[20] مرکزیت داستان طوفان، نتیجهٔ مهمی در درک کلیت پیدایش ۲ تا ۱۱ در بر دارد. تفاوتهای سبکی، ساختاری و درونمایهای پیدایش ۱ تا ۱۱ با آترا-هاسیس نتیجهٔ تغییر در روایتِ برخواسته از یکتاپرستی است.[21]
به عقیده دامراش، در پیدایش ۲ تا ۱۱، حماسهٔ قدیمی آفرینش-طوفان بازتولید میشود تا یک ضدحماسه ایجاد شود. در این ضدحماسه دستاوردهای مردمان گذشته به زیر سؤال میرود.[22] در داستان آدم و حوا بنمایههای بسیاری دیده میشوند که از داستان طوفان گرفته شده است. پیوند آدم به نوح، خصلت عبری اهمیت شجرهنامه را با خود دارد.[23][persian-alpha 5]
تولد نوح و حماسه آترا-هاسیس
تولد نوح بسیار شبیه به خلقت انسان در آترا-هاسیس و نشانگر جابهجایی از آسمان به زمین است. هنگام نامگذاری نوح در پیدایش ۵:۲۸ تا ۵:۲۹ توسط لمک این شباهت برجسته میشود. واژگان عبری برای «کار» و «رنج» با هم میآیند همانگونه که واژگان اکدی همتای آنان با هم میآیند.[24] تاکید از تندیِ جاودانگان خسته از بیگاری به ستوه انسانِ کشاورز تغییر پیدا میکند.[25] الگوهای همیشگیِ روابط اجتماعی نیز به پیشرفت توالی تاریخی دگرگون میشود: پدر پیر، از قدرت پسر جوان استقبال میکند.[26]
تحلیل
«بافت» یک متن خاص را میتوان بعد افقی آن در نظر گرفت: زمینه جغرافیایی، تاریخی، دینی، سیاسی و ادبی که در آن ایجاد شد و رشد کرد. در رویکرد بافتاری، تلاش بر بازسازی و ارزیابی این زمینه قرار میگیرد. چنین رویکردی را هم برای متن مقدس میتوان به کار برد و هم برای متنهای خاور نزدیک باستان. اما با توجه به تفاوت بسیار زیاد این دو، به همان اندازه باید به تضادها پرداخت که به مقایسهها پرداخته میشود. [27][persian-alpha 6][persian-alpha 7]
به نظر آلتر، محصول نهاییِ ترکیب آثار ادبی جی، ای، پی و دی، طبیعتا در خود، تکرار، تناقض و ناسازگاری دارد. اما در همان حال، در مقام یک کتاب، منسجم است.[3] پنج کتاب تورات، از عبارت «زمانی که خدا آغاز به آفرینش کرد...» تا «در پیش چشمان همه اسرائیل»، متنی متداوم نیست. ساختاری مرکب است، اما شواهد بسیاری در کتاب مقدس عبری وجود دارد که آن را همانند کولاژی ادبی میکند. در این پنج کتاب، دستهای بسیاری دیده میشوند که نماینده دیدگاههای گوناگون هستند، اما ویراست نهایی گونهای از حس تداوم و پیشرفت را با خود به همراه دارد.[28][persian-alpha 8]
دو داستان آفرینش
در آغاز سفر پیدایش، دو داستان آفرینش قرار گرفته است.[persian-alpha 9] نخستین روایت، باب اول، آیه ۱ تا باب دوم، نیمه آیه ۴ را در بر میگیرد. منشا این بخش از منبع پی است که در دوره تبعید در بابل (سده ششم پیشا دوران مشترک) نوشته شده است. در این متن، واژه الوهیم برای خدا به کار رفته است. گرچه در آن از مفاهیم بینالنهرینی استفاده شده اما در تضاد با اسطوره آفرینش بابلی (انوما الیش) قرار دارد.[14] نخستین مرد و زن همزمان با هم و پس از آفرینش گیاهان و حیوانات خلق میشوند.[29]
در آیه ۲۶، واژه adam به کار رفته که در روایت دوم منشا انسان نیز برای اشاره به انسان و نه یک اسم خاص تکرار شده است (مذکر نیست). در خوانش قدیمی، آوردن واژه «مرد» در ترجمه، گمراه کننده است. اگر به «مرد» ترجمه شود با پایان آیه ۲۷ در تضاد قرار میگیرد. در ادامه، تلاش برای ترجمه adam در روایت دوم در باب ۲ بدون در نظر گرفتن جنسیت آن، ناسازگاری در پی دارد.[30]
روایت دوم، از نیمه آیه ۴ در باب دوم آغاز میشود و تا پایان باب ۳ را شامل میشود.[persian-alpha 10] این بخش، قدیمیتر از بخش اول (احتمالا بر اساس روایت شفاهی پیشین)[29] است و احتمالا به سده دهم پیشا دوران مشترک تعلق دارد. انسان، همچون انوما الیش، از خاک (adamah)[29] آفریده میشود.[14] برای خداوند، واژه یهوه-الوهیم به کار رفته است. مرد (ish)، نخست آفریده میشود، سپس زن (ishshah) از دنده او به وجود میآید.[29]
بسیاری از محققان جدید، پایان روایت اول را در نیمه ابتدایی آیه ۴ باب ۲ در نظر میگیرند. در اینجا، دو واژه «آسمانها» و «زمین» یادآور همین دو واژه در ابتدای روایت هستند. از اینجا به بعد، سبک به شدت تغییر میکند. تمرکز بر انسان قرار میگیرد و نام خداوند تبدیل به یهوه-الوهیم میشود. یهوه-الوهیم به جای الوهیم در روایت اول، آفرینش را با کلام انجام نمیدهد بلکه مانند یک صنعتگر عمل میکند. منشا تاریخی متفاوت هر دو متن هر چه باشد، ویرایشگر نهایی متن در روایت اول از دیدگاهی کیهانی به موضوع میپردازد و در روایت دوم وارد جزئیات تکنیکی میشود.[31][persian-alpha 11][persian-alpha 12]
به عقیده رندزبورگ، اگر داستان آفرینش در سفر پیدایش به طور عینی بررسی شود، روایت «سقوط انسان» نیست بلکه بیشتر روایت صعود ناتمام انسان به خدایی است.[35] [persian-alpha 13]
کتاب مقدس و دیدگاه ادبی
سفر پیدایش، نخستین کتاب از سی و شش بخش عهد عتیق است. سفر پیدایش، بخش آغازین تورات است و به طور سنتی با عنوان «پنج کتاب موسی» یا «اسفار پنجگانه» شناخته میشود. در ویراست استاندارد آن به زبان عبری، شامل بیش پانصد آیه است و در قرون وسطی به پنجاه باب تقسیم شده است. مشکلات درک متن پس از بیش از دو قرن رویکرد تاریخی-انتقادی، از میان نرفته است.[36]
نویسندگان کتاب مقدس به شیوههای گوناگون و به میزان متفاوت، سنتهای ادبی جهان خاور نزدیک، بینالنهرینی، مصری، هیتی و کنعانی را به کار بردهاند.[37]
ادبیات کنعانی
فرهنگ کنعانی، نزدیکترین ارتباط را با نویسندگان کتاب مقدس داشت. تا پیش از کشف متنهای اوگاریتی اطلاعات کمی درباره فرهنگ کنعانی وجود داشت. اشارههای کتاب مقدس به آنها از دیدگاهی منفی بود.[37] اکثر متنهای ادبی در اوگاریت درباره چرخه بعل بود. در مطالعات کتاب مقدس، متنهای اوگاریتی کارکردهای گوناگونی دارند.[38] در متن کتاب مقدس به خدایان کنعانی اشارههای گذرایی میشود. این ارجاعات حتی با وجود دانستن زبان عبری به سختی قابل تشخیص است.[39] پیش از پیدا شدن متن در اوگاریت، برای شناخت دین کنعانی باید به منابع نامطمئنی رجوع میشد.[40] مجمع خدایان، نهادی شناختهشده در دین خاور نزدیک باستان بود. در همین مجمع است که خدایان تصمیم به مجازات انسان با طوفان میگیرند.[41]
تکنیک شعری، یکی از مهمترین حیطههای تحقیق درباره تاثیر ادبیات کنعانی بر ادبیات کتاب مقدس است.[42] در واقع نکته مهم، نقاط اشتراک نویسنده عبری و نویسنده کنعانی است و نه اثرگذاری و میراث. در سادهترین سطح، جفت واژگان بسیاری هستند که در متنهای اوگاریتی وجود دارند و پس از آن در عبری دیده میشوند.[43] تشبیهاتی که توسط شاعران اوگاریتی به کار میرود، اغلب شبیه به همانهایی است که در شعر کتاب مقدس دیده میشوند.[44]
شکست هیولایی که نماد آشفتگی است و به دنبال آن، خلقت و نظم دادن به کائنات، در حماسه آفرینش بابلی نیز شناخته شده است.[45] متنهای اوگاریتی، این امکان را فراهم میکنند که پسزمینه بعضی از اعمال در کتاب مقدس را ردیابی کرد (سفر پیدایش، باب ۱۸، آیههای ۱ تا ۸).[46]
بسیاری از این ویژگیها در متنهای موجود فنیقی و آرامی نیز دیده میشوند. نویسندگان عبری را گرچه ممکن است «شاگردان خوب» پیشینیان کنعانیشان در نظر گرفت اما دقیقتر آن است که مشارکتکنندگانی فعال در یک فرهنگ ادبی گستردهتر در نظر گرفته شوند: همراه بودند و نیز خلاق.[47]
زمان شکلگیری یکتاپرستی در اواخر عصر آهن و دوره تبعید، با «عصر محور» کارل یاسپرس مطابقت دارد.[48]
جستارهای وابسته
یادداشتها
- تاریخ کتاب مقدس (ابراهیم تا اسکندر)(۱۴۰۰ تا ۳۳۳) / پیش از پادشاهی: ۱۴۰۰ تا ۱۰۲۰ - ابراهیم، اسحاق، یعقوب / یوسف، بردگی، موسی و خروج / ملت اسرائیل (سینا، کنعان و داوران (سامسون و ...)) / پادشاهی: شائول، دیوید و سلیمان (پادشاهی اسرائیل (پادشاهی متحد)(دوران طلایی)(۱۰۰۰ تا ۹۳۰))(فتح اورشلیم توسط دیوید، پسر او (سلیمان) معبد را در اورشلیم بنا کرد(پایتخت سیاسی و مذهبی)) - پادشاهی شمالی اسرائیل (۹۳۰ تا ۷۲۱)(نه قبیله؛ یکی بر بقیه غلبه نداشت و دیگر هیچگاه از سلسله دیوید-سلیمان پیروی نکردند؛ به استفاده از نام بنیاسرائیل ادامه دادند)(پایان با آشور) / پادشاهی یهودا (۹۳۰ تا ۵۸۶)(سه قبیله (وفادار به سلسله دیوید و سلیمان؛ پادشاهی نام بزرگترین قبیله را گرفت))(پایان بابل)(نابودی اورشلیم، نابودی معبد، تبعید به بینالنهرین؛ دیگر هیچگاه پادشاهی شکل نگرفت و بخشی از قدرتهای بزرگ شدند) / متاخر: تبعید در بابل (۵۸۶ تا ۵۳۸) / دوره هخامنشی (۵۳۸ تا ۳۳۳)(کوروش اجازه داد به اورشلیم برگردند (مستقل نبودند، نوعی خودگردانی) و معبد را دوباره بسازند (معبد دوم(۵۱۶))(بیست سال پس از فرمان کوروش))(از اینجا به بعد دیگر واژه یهودی (Jews) به کار میرود. (در خود کتاب مقدس معمولا یا Israelite یا Hebrew به کار رفته است.)(خبری از نه قبیله شمالی نیست که آشوریان تبعیدشان کردند))(شکلگیری monotheism؛ پیش از آن در میان عبرانیان henotheism و در بینالنهرین monolatry (مردوک)؛ polytheism پیش از مردوک) / پایان دوره کتاب مقدس با فتح اسکندر (کتابهایی که در سنت یهودی مقدس شدند، تقریبا هیچکدام به پس از این دوره تعلق ندارند (یهودیان به نوشتن کتاب ادامه دادند)(بازه هزار ساله))؛ از اینجا به بعد یهودیان زیر حکمرانی نیرویی خارج از منطقه بودند (آشور، بابل و هخامنشیان همگی از خاور نزدیک بودند) / به این معنا نیست که کتاب مقدس تاریخی است (برای رویدادهایی در کتاب مقدس از سایر منابع (آرشیوهای آشوری، بابلی و هخامنشی) نیز اسنادی وجود دارد. برای رویدادهای ابتدایی چنین وضعی وجود ندارد (در مورد سلیمان، دیوید، موسی و ابراهیم در سایر منابع مطلبی نیست)(پدر شدن ابراهیم در صد سالگی؛ عمر ۱۷۵ ساله ابراهیم؛ مادر شدن سارا در نود سالگی؛ باب ۱۲ خروج و ششصد هزار مرد بالغ اسرائیلی (جمعیت دو میلیونی یا بیشتر) از مصر خارج شدند ). حتی از دید maximalist، یازده باب اول تاریخ دانسته نمیشود، این یازده باب در حیطه اساطیر هستند. در مورد سایر بابها نظرات گوناگون وجود دارد. رویکرد ادبی. / زمان نوشتن کتابها تا تقدس کتاب مقدس (تقریبا هزار سال: ۱۱۵۰ تا ۱۵۰) / نوشتن: شعر باستانی (۱۱۵۰ تا ۱۰۰۰)(Exodus 15, Judges 5, Numbers 21) - دوره شکوفایی (۱۰۰۰ تا ۴۰۰)(اکثریت بخشها در این دوره نوشته شد Genesis through Kings)(پادشاهی متحد و تبعید در بابل)(سفر پیدایش به این دوره تعلق دارد) - متاخر (۴۰۰ تا ۱۵۰)(Ecclesiastes (Qohelet), Song of Songs, Esther, Chronicles, Daniel)(پایان با کتاب دانیال) / تقدس: (canonization ویژگی یهودی) یهودیان پس از نابودی معبد پراکنده شدند (عدهای به مصر رفتند و ...). دیگر دین واحد در سرزمین واحدی وجود نداشت. با ایجاد canon دیگر مهم نبود در کجا زندگی کنند (اولین تورات). سپس تبدیل به سهگانه شد. تورات، ۴۵۰ (معبد دوباره ساخته شده اما یهودیان در خارج از سرزمین اسرائیل هستند و تورات برای ایجاد یگانگی شکل گرفت.)؛ کتب انبیا، ۲۵۰؛ مکتوبات، ۱۰۰ دوران مشترک. مقدس شدن کتاب مقدس در سنت یهودی در اینجا پایان یافت. - در سنت مسیحی چهارگانه است. مسیحیان کتابهای مقدس را به صورت کمی متفاوت ردهبندی کردند (Pentateuch, Histories, Wisdom, Prophets). این متنها در سنت مسیحی عهد عتیق را تشکیل میدهند که به آن کتابهایی اضافه شد. Apocrypha (در سنت پروتستانی مقدس نیست)؛ عهد جدید (زندگی مسیح، کلیسای آغازین (پل و ..)). پایان در سنت مسیحی، قرن دوم یا سوم دوران مشترک است.
- خاور نزدیک باستان: مصر، کنعان و بینالنهرین / ابراهیم در بینالنهرین به دنیا آمد، به کنعان مهاجرت کرد و سفری هم به مصر داشت. یعقوب در کنعان به دنیا آمد، بیست سال در بینالنهرین زندگی کرد، به کنعان بازگشت و در مصر مرد. یوسف در بینالنهرین به دنیا آمد، در کودکی با خانوادهاش به کنعان رفت و باقی زندگی خود را در مصر گذراند. / اگر اختراع خط ۳۰۰۰ در نظر گرفته شود و ابراهیم ۱۴۰۰، بازه گستردهای از تاریخ برای پیش از فرزندان اسرائیل بر جا میماند. /خاور نزدیک (محل تلاقی آسیا، آفریقا و تا حدودی اروپا) باستان (۳۰۰۰ تا ۳۳۳)(عصر برنز (۳۰۰۰ تا ۱۲۰۰) و عصر آهن) ---> عصر برنز متاخر (۱۵۵۰ تا ۱۲۰۰ (ابراهیم، اسحاق، یعقوب و یوسف)(فروپاشی عصر برنز)) / مصر کمابیش جمعیتی یکدست داشت. بینالنهرین برعکس اقوام زیادی را در خود دید. این دو قدرتهای بزرگ زمان خود بودند. در میان این دو قدرت بزرگ کنعان قرار داشت (جهان سوم)(اسرائیلیان باستان (پیش از تبعید به بابل) گرچه خود را اسرائیل خطاب میکردند اما به سرزمین خود کنعان میگفتند که دارای اقوام بسیاری بود (در کتاب مقدس «سرزمین اسرائیل» به ندرت به کار رفته و اکثرا واژه «کنعان» آمده است)). برخلاف مصر با رود بسیار منظم نیل و بینالنهرین با دو رود سرکش، در کنعان هیچ رود بزرگی نبود و به آب باران وابسته بودند (همان هم کم بود). مرز آن بیشکل، بدون ساختار سیاسی واحد (در تضاد به خصوص با مصر و نیز بینالنهرین)، یک دوجین دولتشهر (بنا بر جغرافیا؛ در مصر و بینالنهرین برای آبرسانی دولتهای ملی شکل گرفت. در کنعان تمامی منابع آبی، محلی بودند (باران، نهر و چاه). پادشاه در کنعان بر حیطهای با شعاع مثلا ۱۰ یا ۱۵ کیلومتری حکومت میکرد). فرزندان اسرائیل اولین و تنها مردمانی بودند که در سرزمین کنعان ساختار سیاسی واحد شکل دادند. / علاوه بر این سه منطقه، ورای خاور نزدیک اصلی مناطقی هستند که در سفر پیدایش تاثیر دارند: ایران، یونان و به عربستان. همه این مناطق (به استثنای احتمالا عربستان) دارای سواد بودند و آنچه از ادبیات آنها باقی مانده، شباهتهای بسیاری با کتاب مقدس دارد: انوما الیش (روایت اول آفرینش در باب دوم) و حماسه گیلگمش (طوفان) (بینالنهرین)؛ اقهات و کرت (داستان ابراهیم (جستجوی وارث)) (کنعان) (این چهار اثر بر لوح نوشته شده بودند)؛ از مصر داستانهای زیادی وجود دارد که «داستان دو برادر» برای سفر پیدایش؛ و ایلیاد (این دو آخری شباهت به داستان یوسف (باب ۳۹) دارند (همان ماجرای یوسف و زن پوتیفار شبیه داستان برادر کوچکتر در داستان مصری است و شبیه داستان بلارافانتس)). فرزندان اسرائیل با ادبیات همسایگان نزدیک خود در کنعان و نیز در آنسوی مدیترانه (یونان) آشنا بودند. (تفاوت حماسه و اسطوره) / در حفاریهای باستانشناسی، متنهای ادبی که خواستار بیشتری برای آنان است، بخش بسیار کمی را تشکیل میدهند و اکثر قریب به اتفاق متنها (مربوط به امور روزمره) اقتصادی و قضایی هستند (اسناد، رسید، قرارداد، ضمانت، سند کاری، متنهای اقتصادی). رسوم دوره ابراهیم و سارا و اسناد نوزی؛ بازسازی کل جامعه و اقتصاد آن): خرید زمین ابراهیم (باب ۲۳) و فروش یوسف (باب ۳۷). / ابراهیم زمینی را برای دفن سارا به ۴۰۰ شکل میخرد که قیمت مرسوم آن زمان بوده اما اندازههای آن زمین معلوم نیست. برادران یوسف وی را به ۲۰ شکل میفروشند. هر شکل حدود ده گرم نقره، که قیمت مرسومی بوده است. از جنبه قضایی، در همان باب ۲۳، آمده که ابراهیم نه تنها زمین را خرید بلکه درختان آن را نیز. در جهان باستان خرید زمین لزوما به معنای خرید درختان آن نبوده است (در پرانتز: این داستان علاوه بر این، به خاطر خرید زمین از هیتیهای ساکن در کنعان مورد توجه است). / برج بابل (Genesis 11:1–9) و زیگورات بینالنهرینی در بابل. توصیف آن در آیه دوم باب ۱۱ دقیقا توصیف زیگورات است. / اشاره دوم رویای یعقوب (Genesis 28:10–22) ابتدای سفر یعقوب که کنعان را ترک میکند (خشم برادرش) تا با داییاش در سرزمین آرام (شمال بینالنهرین) زندگی کند. sullam پیش از این به نردبان ترجمه میشد اما ترجمه درست آن راهپله و یا همان زیگورات است. در آیه ۱۲ باب ۲۸ (مانند باب ۱۱)، توصیف زیگورات آمده است. / نگاهی دوباره به باب سوم سفر پیدایش (موضوع دو درخت) نشانگر تفاوت چندخداپرستی در خاور نزدیک باستان و دیدگاه اسرائیل باستان. در بینالنهرین باستان، جستجوی غایی انسان برای جاودانگی است (توضیح گیلگمش؛ طوفان، اوتنپیشتی؛ مار در گیلگمش و خزیدن مار بر سینه و یا باب ۹ که رنگینکمان نماد عهد است؛ گیلگمش به گریه میافتد و نه فقط به جاودانگی دست نیافته بلکه حتی بازجوانی را نیز از دست داده است)؛ مصر (با اعتقاد به جاودانگی) تنها جایی در دنیای باستان بود که زندگی خوش پس از مرگ برای همیشه، در آن دیده شده است ( مقبره و اهرام). در هر دو تمدن (بینالنهرین و مصر)، جاودانگی به شکلی خواستنی بود. در میان فرزندان اسرائیل، ترجیح درخت معرفت نیکوبد به درخت زندگانی (باز هم مانند انوما الیش، در زیرپوست اینجا (باب دو و سه، ) اعتقادات سایر فرهنگها وجود دارد اما متن واکنشی بر ضد آن است. تعریف هویت انسان). - (باب دو آیه ۹ (باغ عدن و دو درخت در آن)، باب ۲ آیه ۱۷ (منع خوردن از درخت معرفت و نه زندگانی)، به هنگام صحبت حوا و مار نیز نامی از درخت زندگانی نیست، باب ۳ آیه ۲۲ (نگرانی خدا از خوردن از درخت زندگی اما منع نشد)
- درباره toledot، آلتر-کرمود، ص۴۱
- این بحث با عنوان «از حماسه یهوی تا تاریخ درباری» در ۹ صفحه ادامه پیدا میکند.
- در مقدمه جلد اول کتاب، پس از بررسی تاریخچه مطالعات کتاب مقدس به ترجمه لورت فاکس اشاره میشود. تحقیقی که درباره کتاب مقدس انجام شده است را از نظر تئوری میتوان در مورد متنهای خاور نزدیک باستان نیز اجرا کرد (در صورت وجود پایگاه دادههای مناسب). «افسانه سومری سارگن»، به جز قهرمان مشترک اشتراک بسیار کمی (در حد هیچ) یا «افسانه اکدی سارگن» دارد. داستان سومری سارگن به خوبی جزء عمودی را نشان میدهد اما بر بافت افقی نیز نور میافکند.
- جلد دوم، مقدمه شش صفحهای + مصری، هیتی، سامی غربی (موابی، عمونی، فنیقی، آرامی، عبری و ...)، اکدی (استوانه کوروش) و سومری؛ جلد سوم، پنج مقدمه + مصری، هیتی، سامی غربی (عبری، اوگاریت، آرامی، فنیقی، آرامی مصری)، اکدی و سومری + دو پیوست (آنزوی اکدی و ...)
- بنا بر نظر رندزبورگ، نه تنها رویکرد مناسب به دو داستان آفرینش در ابتدای سفر پیدایش باید ادبی باشد (و این را هم با مرور جزئیات آیه به آیه در سه باب اول نشان میدهد، هم با توضیح پیشینه در بینالنهرین (به خصوص مرور گیلگمش و پایانش و مقایسه با داستان دو درخت در باغ عدن) و علاوه بر این دو با جزئیات بسیار به مرور داستان طوفان در گیلگمش و مقایسه با همتای توراتی آن میپردازد). ناهمگونیهای بسیار در سفر پیدایش را مرور میکند: Genesis 1-2 & 6:19-20 & 26:34 + 28:9 + 36:2-3 & 37:28 + 39:1 + 37:36 + 37:28 (دو آفرینش، نوح و بردن حیوانات، زنان عیسو، چه گروهی یوسف را خرید). یک نظریه غالب از پس از دوره روشنگری تا کنون JEDP است. تقریر کلاسیک ورهازن را دارای جهتگیری میداند: از دیدگاهی پروتستانی و در رد یهودیت و کلیسای کاتولیک نظریهپردازی کرده. J و E را در قرن ده و نه؛ D و P را در قرن هفت و پنج تخمین زده؛ R را نیز قرن پنج؛ تمرکزش بر قرار گرفتن قرن هشت (دوره کلاسیک پیامبران: عاموس، هوشع، اشعیا و میکا) در میان بوده که از نظر او روح پیام اصلی را با خود داشته است. تمرکز این پیامبران بر اخلاقیات بود (تاکید پروتستان نیز). D اکثرا شامل قوانین است (یهودیت) و P اکثرا فرقهای است (کاتولیک). ولهاوزن این دو بخش اخیر را در تضاد با روح اصلی دیانت میدانست. در زمان فعلی گونهای از JEDP وجود دارد (تشخیص متن در دو داستان آفرینش بر اساس JEDP) اما رویکرد ادبی سازگاریهای متن را بیشتر میداند. از نظر رندزبرگ، زمان D و P اکثرا اشتباه تخمین زده شده و تحلیل تحولات زبان عبری این را نشان میدهد. تمامی تورات و مسلما تمامی سفر پیدایش محصول دوره کلاسیک زبان عبری است و نه دوره متاخر آن (تقسیمگر ۵۵۰). همانگونه که زبان انگلیسی مثل اکثر زبانها، پس از تحول سیاسی اساسی، تغییر چشمگیری کرد (حمله نورمانها به بریتانیا و تبدیل انگلیسی باستان به انگلیسی میانه (استفاده از واژگان فرانسوی)). اما ویژگیهای زبان عبری پس از تبعید به بابل (استفاده از واژگان فارسی) در سفر پیدایش دیده نمیشود (یک وامواژه فارسی در آن وجود ندارد). تاکید بر رویکرد ادبی با تم «فریبگر فریب خواهد خورد» و مرور آن در داستانهای یعقوب، پسر بزرگ یعقوب و پسر او (داستان تامار) (بز + پیراهن).
- در خوانشهای قدیمی، سه آیه اول در باب ۱، سه جمله مستقل هستند. در خوانشهای جدید چنین نیست و تا پایان آیه ۳، جمله پایان نمییابد. آفرینش جهان ex nihilo نیست و این افزودهای پسین (یهودی و مسیحی) است. چهار عنصر شر از قبل وجود دارد (unformes, void, darkness and deep) و خدا خوبی را به وجود میآورد. برای نشان دادن شر بودن، از هر سه منطقه متن وجود دارد (بینالنهرین، مصر و کنعان). separating things. مساله وجود شر در جهان (دیدگاه نویسنده پیدایش ۱)؛ کتاب مقدس گلچین ادبی است (رویکرد ادبی). خوانش قدیم firmament؛ خوانش جدید expanse. نکته مهم این است که sky (expanse) آبها را جدا میکند. (refrain وجود ندارد). تا آخر آیه ۱۳ (پایان روز سوم) روند جداسازی ادامه دارد (creating order from chaos). روز سوم برخلاف دو روز قبلی، دو مرحله دارد (خشکی و گیاه). (در آیه ۱۴ lights آمده). آیه ۱۶؛ greater light و lesser light (sun و moon)(demythologizing) در این مرحله بنیاسرائیل هنوز یکتا پرست نبود بلکه the worship of one God. واژههای خورشید و ماه به کار نرفته است، در زبان عبری، واژگان به کار رفته برای خورشید و ماه، نام خدای خورشید و خدای ماه در کنعان نیز است. زبان عبری، زبان سامی باستان، به بیان دقیقتر گویشی از زبان کنعانی است. (Shemesh (Ra و Helios)). نگاهی دوباره به آیه ۱۰ (روز سوم)؛ Sees؛ Yam؛ yamim (plural): seas؛. روز پنجم. روز ششم نیز مانند روز سوم دو مرحله دارد. آیه ۲۶ و ۲۷ آفرینش انسان است. مساله آیه ۲۶ (ضمیر جمع)(تثلیث (اعتقاد به فرشتگان) افزودهای پسین است و در متن سفر پیدایش ۱ وجود ندارد؛ آنجایی که «فرشته» یا «فرشتگان» در سفر پیدایش (و سفر خروج (باب سوم burning bush) و ...) به کار رفته، آنها تجلی خدا هستند. در آیه ۲۶ به احتمال زیاد royal we است (گرچه هنوز نمونه دیگری در خاور نزدیک باستان پیدا نشده است). اولین بار است که خدا درباره خودش صحبت میکند؛ قبل از آن از زبان سوم شخص بیان شده است. در اکثر مواقع که خدا درباره خود صحبت میکند از مفرد استفاده شده اما در این مورد خاص، جمع به کار رفته است: خدا پادشاه جهان است. سه روز نخست به موازات سه روز بعدی هستند: روز اول: Light، روز چهارم Lights؛ روز دوم: Water+Sky (آب وجود داشته و آسمان خلق میشود)، روز پنجم: Fish+Fowl؛ روز سوم: Stage 1 (Dry land) + Stage 2 (Vegetation)، روز ششم: Stage 1: (Land Animals) + Stage 2 (Man (mankind)) (اجازه برای خوردن گوشت که در باب ۹ داده میشود، در اینجا وجود ندارد.) refrain
- سه آیه نخست باب دوم و احتمالا نیمه اول آیه چهار، ادامه آفرینش ۱ است (Shabbat) یادآور انوما الیش است. تیامات الهه آبهای شور است و شر. مردو خدای آسمان یا طوفان و نیک. بخشهای زیادی از انوما الیش در زیر پوست باب ۱ وجود دارد اما در پیدایش ۱ درگیری وجود ندارد (یک خدا جهان را خلق میکند). مهمتر، پایان انوما الیش است. مردوک تیامات را میکشد و از بدن او جهان را خلق میکند. از نیمه بالایی، آسمانها و از نیمه پایین، زمین. خورشید، ماه و ستارگان پدید میآیند و در پایان انسان پدید میآید. شبیه پیدایش ۱، در واقع پیدایش ۱ از جنبه ترتیب آفرینش از انوما الیش پیروی میکند. در پایان مردوک پادشاه خدایان میشود و در شهر بابل برای او معبدی بنا میگردد (تقدس در مکان فیزیکی)(کوه، رود و یا معبد). سبت نیز درباره تقدس است اما تقدس در زمان (ویژگی دین عبری) واژهshabbat در این بخش از باب دوم نیامده، به آن روز هفتم گفته میشود (demythologizing). در زبان عبری این واژه برای saturn نیز استفاده میشود (saturday). از اینجا (نیمه دوم آیه ۴، باب ۲) روایت دوم خلقت، آغاز میشود. در خاور نزدیک باستان داستانهای آفرینش بسیاری در یک فرهنگ وجود داشتند. در نیمه اول آیه ۴ (باب ۲)، «آسمان و زمین» آمده (همان که در باب ۱ آمد)؛ نیمه دوم آیه ۴ (باب ۲)، واژه «یهوه-الوهیم» آمده (در باب۱ الوهیم به کار رفته بود) و علاوه بر آن «زمین و آسمان» به کار میرود. این دو داستان تفاوتهای بسیاری با هم دارند. چهار تفاوت عمده وجود دارد: الوهیم و یهوه-الوهیم (که واژه دوم تا پایان پیدایش ۲ (آفرینش دوم) برای خدا به کار میرود) / روش آفرینش (با کلام و فیزیکی)(در باب ۲، آیه ۷ (form)؛ آیه ۸ (plant)؛ آیه ۱۹ (form)؛ آیه ۲۲ (build (woman))) / ترتیب آفرینش. در روایت اول، گیاه (روز سوم)، حیوانات (روز پنجم و ششم) و انسان در نیمه دوم روز ششم. در روایت دوم، ترتیب متفاوت است. مرد (نرینه)، گیاه (باغ عدن)، حیوانات. / در روایت اول، زن و مرد همزمان با هم آفریده میشوند (باب ۱، آیه ۲۶ و ۲۷). در روایت دوم، مرد ابتدا و و سپس زن. واژه «آدم و حوا» تا باب ۳ به کار نرفته است. تفاوتهای دیگری نیز به جز این چهار مورد وجود دارند. در روایت دوم سخنی از آفرینش خورشید، ماه و ستارگان نیست. با همه اینها، این امکان وجود دارد که هر دو روایت را از دیدگاهی کلان یکپارچه در نظر گرفت (cosmocentric و anthropocentric)(نویسنده روایت ۱، نویسنده روایت ۲ و یک redactor). (آیه ۲۰، مرد حیوانات را نامگذاری میکند و در آیه ۲۳ سخن میگوید). به بیان دیگر: جهان خدا و جهان انسان (covenant). نگاهی دوباره به «آسمان و زمین» و «زمین و آسمان». باب سوم، ادامه داستان آفرینش دوم است (استفاده از یهوه-الوهیم در این باب ادامه دارد). در باب ۳ واژگان «آدم و حوا» به کار رفته است. در باب ۲ به مرد گفته شده بود از درخت معرفت نخورد. مرد باید این موضوع را به زن گفته باشد (این صحنه در داستان نیست). آدم و حوا نمیتوانند به تنها فرمان خداوند پابند بمانند. درخت معرفت نیکوبد، درخت تمامی معرفت است (merism). از دیدگاه یکپارچه به این دو روایت، سخنی از سقوط انسان نیست، بلکه برعکس صعود انسان است. اگر از دیدگاه نویسنده روایت ۲ بنگریم، تفسیر متفاوتی از شر وجود دارد. آفرینش ۱ شر را وجودی پیشین میدانست (تقصیر از دوش خداوند برداشته میشد)، در آفرینش ۲ تمرکز بر انسان است (مفهوم اراده آزاد؛ نویسنده روایت ۲)(در مسیحیت این مفهوم راه دیگری را در پیش گرفت). علاوه بر این، در متن سفر پیدایش مار برابر با شیطان نیست و این افزودهای پسین است که در الهیات یهودی شکل گرفت و به مسیحیت رسید.
- دمراش نیز در انتهای ص۱۲۱ از همین زاویه به قضیه وارد میشود و در ادامه در ص۱۲۲ به نقل از Claus Westermann میگوید: «روایت طوفان، قطعهٔ مرکزی را در تاریخ آغازین شکل میدهد چه در متن Y و چه در متن P».
پانویس
منابع
Wikiwand in your browser!
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.