سیاستمدار ایرانی From Wikipedia, the free encyclopedia
مسعود رجوی (زادهٔ ۲۷ مرداد ۱۳۲۷)، از اعضای مرکزی سازمان مجاهدین خلق در دهه آخر حکومت پهلوی و رهبر سازمان و مسئول شورای ملی مقاومت ایران است.[4][5][6] وی دانشآموخته حقوق سیاسی از دانشگاه تهران است. در سال ۱۳۴۶ به عضویت سازمان مجاهدین خلق ایران درآمد و در شهریور ۱۳۵۰ توسط ساواک در تهران دستگیر شد و همزمان با اوجگیری انقلاب در ۳۰ دی ۱۳۵۷ به همراه آخرین گروه از زندانیان سیاسی از زندان آزاد شد.[4][7][8][9][10][11]
لحن یا سبک این مقاله بازتابدهندهٔ لحن دانشنامهای مورد استفاده در ویکیپدیا نیست. |
در بیطرفی این مقاله اختلافنظر وجود دارد. |
مسعود رجوی | |
---|---|
زادهٔ | ۲۷ مرداد ۱۳۲۷ (۷۶ سال) |
ناپدید شدن | ح. اسفند ۱۳۸۱ (۲۱ سال پیش)[2] قرارگاه اشرف، عراق |
وضعیت | نامعلوم |
تحصیلات | حقوق |
محل تحصیل | دانشگاه تهران |
سازمان | سازمان مجاهدین خلق ایران |
حزب سیاسی | شورای ملی مقاومت ایران |
اتهام جزایی | جنایات علیه بشریت (۱۳۸۹–اکنون)[3] |
وضعیت جزایی | تحت تعقیب[نیازمند منبع] |
همسران |
|
فرزندان | ۱ |
پیشینه نظامی | |
وفاداری | ارتش آزادیبخش ملی ایران |
سالهای خدمت | ۱۳۶۵–اکنون |
جنگها و عملیاتها | جنگ ایران و عراق |
امضاء | |
از فردای انقلاب ۱۳۵۷، مجاهدین بر شعار آزادی ایستادگی کردند. مسعود رجوی به دلیل مخالفت با اصل ولایت فقیه مورد خشم سید روحالله خمینی قرار گرفت و برغم اینکه هوادارانش مورد حمله حامیان خمینی قرار میگرفتند اما او به فعالیت سیاسی مسالمتآمیز ملتزم بوده و طی سخنرانیهای مختلف روی آزادیهای اجتماعی و سیاسی تأکید داشت و سازمان مجاهدین با هدایت وی در نهایت مدارا و خویشتنداری و به بهای بیش از ۷۰ کشته و هزاران زندانی آخرین قطره فضای سیاسی را تا ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ که خمینی حکومت را یکپایه کرد امتداد دادند.[5][12][11][13][14][15] پس از کشتار تظاهرات مسالمتآمیز مجاهدین در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ و اعدامهای پس از آن توسط حکومت خمینی، پایان دوران فعالیتهای سیاسی و شروع مبارزه مسلحانه رقم خورد.[13][16][11][17][18]
مسعود رجوی در ۳۰ تیر ۱۳۶۰ در تهران تأسیس شورای ملی مقاومت ایران (NCRI) را اعلام کرد و سپس به همراه ابوالحسن بنیصدر در ۷ مرداد ۱۳۶۰ با پروازی از پایگاه یکم شکاری تهران به پاریس رفت و در اتحاد با او و شماری دیگر از نیروهای مخالف حکومت ایران تشکیل «شورای ملی مقاومت» را به عنوان آلترناتیو دموکراتیک حکومت ایران اعلام کرد.[5][19][20][21]
در ۱۷ خرداد ۱۳۶۵ مسعود رجوی به عراق رفت و در سال ۱۳۶۶ «ارتش آزادیبخش ملی ایران» را علیه نیروهای جمهوری اسلامی ایران تشکیل داد.[5][22][9][23] مسعود رجوی در تمامی این سالها نقش هدایت را در چالشهایی که این مقاومت با آن مواجه بوده، برعهده داشتهاست.[24][10][6]
از زمان اشغال خاک عراق توسط نیروهای آمریکایی در سال ۱۳۸۱ اطلاعی از وضعیت مسعود رجوی در دسترس نیست. ولی اخباری از پیامهای صوتی وی منتشر میشود.[25][26]
مسعود رجوی تحصیلات ابتدایی را در دبستان فارابی به پایان رساند و از دبیرستان شاهرضا در مشهد دیپلم ریاضی گرفت. وی در سال تحصیلی ۴۶– ۱۳۴۵ در رشتهٔ حقوق سیاسی دانشکده حقوق دانشگاه تهران پذیرفته شد و در خرداد ۱۳۵۰ موفق به اخذ لیسانس گردید.[4]
رجوی از اوایل سال ۱۳۴۶ و در سن ۱۹ سالگی به عضویت سازمان مجاهدین خلق درآمد. مسعود در مرداد ۱۳۴۹ به همراه چند تن دیگر از اعضای مجاهدین برای مذاکره با سازمان فَتْح رهسپار اردن شد. مسعود رجوی پس از بازگشت از اردن در سال ۱۳۴۹ به کادر مرکزی سازمان راه یافت و در شهریور ۱۳۵۰ توسط ساواک دستگیر شد.[4][27]
مسعود رجوی به همراه ۷ عضو دیگر مرکزیت مجاهدین و دهها نفر از کادرهای آن در حمله شهریور ۱۳۵۰ ساواک به خانههای جمعیشان دستگیر شد[27][28][29][4] و در زندان اوین تحت بازجویی و شکنجه قرارگرفت.[29] وی و تعدادی دیگر از اعضای کادر مرکزی گروه در دادگاههای عادی و تجدیدنظر نظامی که حکومت شاه در بهمن ۱۳۵۰ برپا کرده بود، محاکمه و به اعدام محکوم شدند.[27][30][4] سخنان و دفاعیات سیاسی-ایدئولوژیک مسعود و دیگر مجاهدین در این دادگاهها مستمر مورد اعتراض رئیس دادگاه قرار میگرفت.[4][30][31]
همزمان با دستگیری مسعود و تهدید اعدام وی، برادرش کاظم رجوی استاد دانشگاههای سوئیس که بعد از انقلاب اولین سفیر ایران در مقر سازمان ملل متحد در ژنو بود، دست به فعالیت گستردهای برای نجات جان وی زد.[32][29] او چند روز پس از شنیدن خبر صدور حکم مسعود؛ در ۳۰ بهمن ۱۳۵۰، هنگامیکه کورت والدهایم دبیرکل وقت ملل متحد به سوئیس رفته بود، به دیدن وی رفت و از او خواست که برای لغو حکم اعدام مجاهدین اقدام نماید.[29] علاوه بر فعالیت گسترده بینالمللی سازمانهای طرفدار حقوق بشر در خارج از کشور،[4] دو وکیل سوئیسی نیز برای دفاع از اعضای مجاهدین به ایران رفتند.[29] به گونهای که بهدنبال ارسال انبوه خبرها و تلگرافها، روزنامه سوئیسی لیبرته از سیل تلگرافهائی که در این مدت کوتاه بهسوی تهران روانه شده بود، اظهار تعجب نمود.[29] سرانجام با وساطت شخصیتهای برجسته سیاسی همچون کورت والدهایم دبیرکل وقت ملل متحد، پیر گرابل رئیس کنفدراسیون سوئیس و فرانسوا میتران رهبر حزب سوسیالیست فرانسه، شاه ناگزیر به عقبنشینی شد[29][33][34] و در حالیکه از ساواک میپرسید: «این فرد (مسعود رجوی) کیست؟!»[29] حکم اعدام او را به حبس ابد با اعمال شاقه تبدیل کرد.[29][4][34][32] به گفته احمد میرفندرسکی، سفیر وقت ایران در شوروی پادگورنی در پیامی به محمدرضا شاه از وی خواست تا در مجازات رجوی تخفیف قائل شود و از اعدام وی صرفنظر نماید.[35] در زندان، مسعود رجوی بهرغم مصدومیتهای ناشی از شکنجه، در تقویت روحیه پایداری زندانیان و در مواجهه با مأموران و فشارهای زندان، نقش مؤثری ایفا میکرد و به همین دلیل توسط زندانبانان مورد شکنجه و آزار قرار میگرفت.[29][32]
مسعود رجوی در سی دیماه ۱۳۵۷ به همراه آخرین گروه از زندانیان سیاسی آزاد شد.[7][4][8] آیتالله محمود طالقانی که تجربه همان دوران زندان را داشت، طی دیدار با رهبران مجاهدین در اولین روز آزادی شان گفت: «... وقتی اسم مجاهدین برده میشد بازجوها و شکنجه گرها، کنترل شان را از دست میدادند. … از اسم مسعود رجوی وحشت داشتند، از اسم خیابانی وحشت داشتند…».[8][36][10]
مسعود رجوی در اولین سخنرانی خود پس از آزادی از زندان در ۴ بهمن ۱۳۵۷ در دانشگاه تهران در قبال شعار «انقلاب اسلامی» نزدیکان سید روحالله خمینی، از جانب مجاهدین بر شعار «پیروز باد انقلاب دموکراتیک ایران» تأکید کرد و «انقلاب دموکراتیک» را «انقلابی با شرکت مردم یعنی با شرکت و حاکمیت تمام طبقات و قشرها خلق که یک نظام مردمی شورایی را تداعی میکند» تعریف نمود.[37]
رجوی در دومین سخنرانیاش در ۴ اسفند ۱۳۵۷ در دانشگاه تهران اولین موضعگیری سازمان مجاهدین را با تأکید بر آزادی به عنوان هدف اصلی انقلاب، اعلام نمود.[38] وی اظهار داشت: «هیچگونه تضییق نظامی و سیاسی برای انقلابیون اصیل و جان برکف که از قدیم میجنگیدهاند نباید بهوجود آید. محاکمات در دادگاههای علنی مردمی برگزار شود و نمایندگان قشرهای مختلف مردم و عموم قشرها و طبقات و نیروهای مبارز و انقلابی در هر موردی شاهد و قاضی محاکمات باشند. انتصابهای مختلف نظامی و سیاسی و اداری بهخصوص در حد کادرهای طراح و رهبریکننده با نظر شوراهای مردمی صورت گیرد.»[13][39][40] مسعود رجوی در سخنرانی ۱۴ اسفند ۱۳۵۷ بر مزار محمد مصدق در احمدآباد گفت: «این جمهوری بهخصوص باید در نهایت عدل بلکه بیشتر و در نهایت قسط، تمام آزادیهای سیاسی و اجتماعی را در مورد طبقات و نیروهای مختلف افاده کند. همچنین تأکید بر نقش اجتماعی مستضعفین و طبقات محروم جامعه را در صدر برنامه خویش قرار بدهد».[41][42][43][44]
وی در سخنرانی ۲ اسفند ۱۳۵۸ در دانشگاه تهران گفت: «ما زندگی و فعالیت در یک نظام قانونی را پذیرفتهایم اگر بگذارند. آن قدر پذیرفتهایم که تا به حال از حق قانونی، شرعی و اخلاقی دفاع از خودمان هم استفاده نکردهایم… این نمیشود که ما تا ابد هی تقاضا و استدعای آرامش بکنیم…»[13]
بهدنبال کشته و دستگیر شدن تعداد قابل توجهی از اعضا و هواداران مجاهدین و حملات به مراکز آنها در شهرهای مختلف، در ۲۲ خرداد سال ۱۳۵۹ رجوی طی یک سخنرانی تحت عنوان چه باید کرد؟ که در استادیوم امجدیه برگزار گردید[45][46][47] دست به افشاگری علنی در مورد نقش مقامات جمهوری اسلامی در چماقداریها و سرکوب آزادیها نمود.[48][19] در این میتینگ بیش از ۱۵۰ هزار نفر از مردم تهران شرکت کردند. خود این سخنرانی مورد هجوم چماقداران و شلیک پاسداران و زخمی نمودن تعداد زیادی از هواداران سازمان گردید.[11] در این میتینگ مسعود رجوی، روحالله خمینی و نظام او را به چالش کشید و به گسترش اختناق اعتراض کرد. در جریان حمله به این میتینگ یکی از هواداران مجاهدین بنام مصطفی ذاکری به قتل رسید و تعداد بسیاری مجروح گردیدند.[11][13]
بعد از انقلاب، رجوی در رأس سازمان مجاهدین فعالیتهای سیاسی این سازمان را در سراسر کشور گسترش داد. وی همچنین اقدام به برگزاری کلاسهای آموزش ایدئولوژی در دانشگاه صنعتی شریف تحت عنوان «تبیین جهان» نمود. در تقابل با کلاسهای تبیین جهان، همزمان سیمای جمهوری اسلامی اقدام به پخش برنامهای تحت عنوان تفسیر سوره حمد توسط سید روحالله خمینی در تلویزیون نمود.[49] این برنامه در زمانی پخش میشد که با توجه به همسویی برخی گروههای چپگرا با نظام حاکم تلویزیون ایران صحنه مناظرههای متعددی میان روحانیونی نظیر محمد بهشتی با چهرههای مطرح چپ نظیر نورالدین کیانوری، فرخ نگهدار و احسان طبری بود.[50]
مسعود رجوی در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی از استان تهران کاندیدا شد.[4] وی در این انتخابات با ۲۹۷٬۷۰۷ رأی در رتبه دوازدهم قرار گرفت و نتوانست وارد این مجلس شود (از استان تهران ده نفر وارد مجلس شدند).[51] رجوی در این انتخابات علاوه بر مجاهدین خلق مورد حمایت ساش، جاما، جنبش مسلمانان مبارز، جنبش (علی اصغر حاجسیدجوادی) و حزب توده نیز بود. مجاهدین با قانون اساسی تصویب شده در مجلس خبرگان مخالف بودند و خواستار تحریم رفراندوم قانون اساسی در ۱۲ آذر ۱۳۵۸ شده بودند.[13]
مسعود رجوی به عنوان کاندیدای اولین دوره انتخابات ریاستجمهوری ایران (۱۳۵۸) نامنویسی کرد.[5] وی در مصاحبه مطبوعاتی گفت: «ما با حفظ نقطه نظرهای آرمانی و سیاسی خود در کادر قانون اساسی مصوب اعلام آمادگی کردهایم.»[4] رجوی سپس سرتیتر برنامههای انتخاباتی اش را در ۱۲ ماده عنوان کرد و به تشریح آنها پرداخت.[52]
در پی اعلام سید روحالله خمینی در مورد کاندیدا نشدن افرادی که به قانون اساسی رأی ندادهاند، انصراف خود را اعلام کرد.[10] وی در پیام انصراف از نامزدی خود در ۲۹ دی ۱۳۵۸ نوشت: «بایستی خاضعانه به شما بگویم که اگر این مبارزه انتخاباتی بازنده ای داشته باشد، آن بازنده من نیستم.»[13] رجوی طی پیامی خطاب به مردم ایران نوشت: «اکنون بیش از هر چیز به سرنوشت انقلابی میاندیشیم که یکی از بزرگترین مسئولیتهای خطیر و تاریخی خود را بر دوش من و سایر خواهران و برادرانم گذاشتهاست.»[53]
مسعود رجوی در انتخابات مجلس شورای ملی (۱۳۵۸) نیز از شهر تهران کاندیدا شد. در این انتخابات مجاهدین خلق با چند گروه چپگرای کوچک ائتلاف کرده بود.[10] جنبش مسلمانان مبارز هم که فهرست جداگانهای منتشر کرده بود، رجوی را در فهرست خود قرار داده بود.[13] رجوی در این انتخابات با ۵۳۰ هزار رأی (حدود ۲۶ درصد) به دور دومٰ راه یافت، اما در دور دوم موفق به ورود به مجلس نشد.[54]
سال | انتخابات | رأی | ٪ | رتبه | نتیجه | منبع |
---|---|---|---|---|---|---|
۱۳۵۸ | مجلس خبرگان قانون اساسی | ۲۹۷٬۷۰۷ | ۱۱٫۷۸ | ۱۲اُم | شکست | [55] |
ریاستجمهوری | – | انصراف | [56] | |||
۱۳۵۹–۱۳۵۸ | مجلس شورای اسلامی | ۵۳۱٬۹۴۳ | ۲۴٫۹ | ۳۸اُم | راهیابی به دور دوم | [55] |
۳۷۵٬۷۶۲ | ۲۳ | ۲۱اُم | شکست | [57] |
در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ مجاهدین برای اعتراض به تشدید فضای سرکوب نیروهای ملی و ترقیخواه، اعلام تظاهرات مسالمتآمیز سراسری کردند که این تظاهرات توسط حکومت خمینی به رگبار بسته شد. هزاران نفر دستگیر، زخمی یا اعدام شدند و بدین ترتیب پایان دوران فعالیتهای سیاسی و شروع مبارزه مسلحانه رقم خورد.[15][58][59][9]
در تیرماه سال ۱۳۶۰ پس از آنکه سید روحالله خمینی در پی رای عدم کفایت مجلس اول شورای اسلامی، فرمان عزل بنیصدر را امضا کرد[13] و بنی صدر در معرض دستگیری و اعدام قرار گرفت، مجاهدین به فرمان مسعود رجوی حفاظت او را به عهده گرفته و به پایگاههای خود منتقل کردند. در هفتم مرداد ۱۳۶۰ مسعود رجوی به همراه ابوالحسن بنی صدر با یک پرواز از تهران به پاریس رفت و درگیری نظامی بین مجاهدین و جمهوری اسلامی صورتی رسمی و علنی به خود گرفت. این پرواز از پایگاه یکم شکاری تهران به هدایت سرهنگ خلبان بهزاد معزّی صورت گرفت. وی اکنون عضو شورای ملی مقاومت ایران است.[60][15][19]
با شروع فاز مسلحانه و زندگی مخفی، اعضای سازمان در خانههای تیمی خود متمرکز شدند. در این فاز رویارویی مجاهدین با عوامل حکومت ایران به یک جنگ مسلحانه تبدیل گردید. اشرف ربیعی همسر مسعود رجوی و قائممقام او موسی خیابانی مدتی بعد طی افشای پی در پی خانههای تیمی سازمان، در ۱۹ بهمن ۱۳۶۰ در درگیری مسلحانه کشته شدند و طی ماهها و سالهای بعد تعداد زیادی از اعضای دیگر این سازمان نیز در درگیری با پاسداران کشته یا پس از دستگیری اعدام شدند. از طرف دیگر تعدادی از اعضای درجه اول جمهوری اسلامی نظیر بهشتی، محمدعلی رجایی رئیسجمهور، محمدجواد باهنر نخستوزیر، ائمه جمعه شهرهای اصلی ایران، شامل افرادی از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی توسط مجاهدین کشته شدند.[61]
مسعود رجوی در پاریس رهبری شورای ملی مقاومت و پیشبرد اهداف آلترناتیو را به عهده داشت. بخشی از وقت روزانه او اختصاص به مصاحبه با خبرنگاران رسانهها اختصاص داشت که طی آن ضمن بیان دیدگاههای مقاومت، به افشاگری علیه جمهوری اسلامی ایران میپرداخت.[23][62]
در سال ۱۳۶۵ دولت فرانسه در اثر یک معامله برای آزادسازی گروگانهای فرانسوی در لبنان، به مسعود رجوی برای خروج از خاک فرانسه فشار آورد و در نهایت مسعود رجوی از فرانسه به عراق رفت.[18]
در سال ۱۳۶۴ دولت فرانسه به درخواست جمهوری اسلامی در ازای آزادی گروگانهای فرانسوی در لبنان حکم به اخراج رجوی از فرانسه و منع فعالیت سازمان مجاهدین در خاک فرانسه داد. رجوی پیش از این با نمایندهٔ دولت عراق بیانیهٔ صلح امضاء کرده بود.[9] البته بعداً مشخص شد که دولت ایران درخواست استرداد او را کرده بود که از طرف فرانسه مورد قبول واقع نشد.
مسعود رجوی به همراه تعداد کثیری از اعضای مجاهدین مقیم فرانسه در ۱۷ خرداد ۱۳۶۵ به عراق رفت. این مهاجرت سرفصلی مهم در تاریخچهٔ مجاهدین و نبرد آنها با جمهوری اسلامی بود. مسعود رجوی به هنگام ورود به عراق مورد استقبال رسمی معاون رئیسجمهور وقت عراق قرار گرفت.[63][5][18] رجوی هنگام ورود به عراق ابتدا به زیارت عتبات در کربلا و نجف رفت و یک قالی نفیس ایرانی اهدا نمود. در محل گودال قتلگاه در کربلا، لیستی از کشته شدگان مجاهد خلق را تقدیم کرد.[64] مسعود رجوی سپس طی ملاقاتی مورد استقبال رئیسجمهور سابق عراق صدام حسین قرار گرفت. رجوی در سال ۱۳۶۶ در عراق ارتشی بنام «ارتش آزادیبخش ملی» را متشکل از اعضای سازمان مجاهدین و کلیهٔ افرادی که خواهان مبارزه با دولت جمهوری اسلامی بودند پایهریزی کرد.[65][22]
محمد محمدی ریشهری وزیر وقت اطلاعات ایران، در بارهٔ مهاجرت مسعود رجوی به عراق در خاطرات خود میگوید که با روی کار آمدن دولت گلیستها در فرانسه میل دولت آن کشور به بهبود روابط با ایران افزایش یافته و هیئتهایی از طرفین از دو کشور دیدار کردند. شرط دولت ایران برای بهبود روابط با فرانسه اخراج مجاهدین بودهاست. دولت فرانسه نهایتاً ضرب الاجلی برای خروج رجوی تعیین میکند. همزمان دولت ایران در تلاش بود با استفاده از پلیس بینالملل وی را بازداشت و به ایران منتقل کند. وی مینویسد که مجاهدین ابتدا قصد مهاجرت به سوئیس و استفاده از بیطرفی و وجود کانتونهای مختلف در آن کشور را داشتهاند اما پس از آنکه از طریق تخلیهٔ تلفنی سفارت ایران از قصد دولت ایران برای همکاری با اینترپل مطلع شدند راه عراق را در پیش گرفتند. به گفته ری شهری مجاهدین در سالهای دهه ۶۰ اطلاعات با ارزشی از طریق تخلیهٔ تلفنی اماکن سیاسی و نظامی ایران بهدست میآوردند. به گفتهٔ ری شهری مجاهدین موفق به جذب ۲۵۰۰ نفر از میان اسرای ایرانی در اردوگاههای عراق شده و همچنین طی عملیاتهای آفتاب و چلچراغ به ترتیب ۲۱۶ و ۱۵۰۰ نفر از سربازان ایرانی را اسیر کردند.[66]
مسعود رجوی در خانوادهای متوسط در شهر طبس متولد شد. پدرش حسین رجوی تحصیل کرده، کارمند اداره ثبت اسناد و مادرش راضیه جلالیان خانهدار بود.[67] خواهرش منیره رجوی در سال ۱۳۶۱ به همراه دو فرزند کوچک بخاطر اینکه خواهر مسعود بود، توسط پاسداران دستگیر شد و سرانجام پس از ۶ سال تحمل حبس در جریان اعدام دستهجمعی زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ توسط جمهوری اسلامی ایران اعدام شد. پیش از منیره، همسرش اصغر ناظم نیز در ۲۰ اسفند ۱۳۶۳ اعدام شده بود.[68][69][70][71] کاظم رجوی برادر مسعود، نماینده شورای ملی مقاومت ایران در سوئیس و نماینده مقاومت در شورای حقوق بشر ملل متحد، در ۴ اردیبهشت ۱۳۶۹ توسط مأموران اعزامی جمهوری اسلامی ایران در نزدیکی ژنو ترور شد.[72][73][74][71][75] در سال ۱۳۶۰ پدر و مادر سالخورده او نیز مورد اذیت و آزار مأموران جمهوری اسلامی قرار گرفتند و مدتی نیز زندانی شدند. مسعود رجوی پس از انقلاب ۵۷ در تیر ۱۳۵۸ با اشرف ربیعی ازدواج کرد.[76] اشرف ربیعی از زندانیان سیاسی زمان شاه همسر یکی از اعضای سازمان به نام علی اکبر نبوی نوری بود که در درگیریهای سال ۱۳۵۵ کشته شده بود.[76] اشرف ربیعی در جریان حمله به خانه تیمی مرکزی سازمان مجاهدین توسط نیروهای سپاه پاسداران در ۱۹ بهمن ۱۳۶۰ کشته شد.[77] رجوی در مهر ۱۳۶۱ با فیروزه بنی صدر دختر ابوالحسن بنی صدر ازدواج کرد.[78]این ازدواج اقدامی در جهت ایجاد روابط سیاسی میان این دو شخصیت کشور بود.[77] این ازدواج در بهمن ۱۳۶۳ به دلیل خروج بنی صدر از شورای ملی مقاومت ایران به طلاق انجامید.[77][79] مسعود رجوی در سال ۱۳۶۴ با مریم قجر عضدانلو (مریم رجوی) ازدواج کرد. همزمان در همین سال رجوی «انقلاب ایدئولوژیک» در سازمان مجاهدین خلق ایران را اعلام کرد[80][81] و مریم را به عنوان رهبر مشترک سازمان مجاهدین انتخاب نمود.[79][82] در ۲۹ خرداد ۱۳۶۴ همزمان با سالگرد ۳۰ خرداد ۱۳۶۰،[13] مراسم رسمی ازدواج در دفتر شورای ملی مقاومت در «اور سور آواز» فرانسه برگزار شد.[83] حاصل ازدواج مسعود رجوی با اشرف ربیعی، پسری به نام مصطفی بود. مصطفی رجوی در نوزادی از ماجرای حمله نیروهای سپاه پاسداران به پایگاه تعدادی از اعضای سازمان مجاهدین در ۱۹ بهمن سال ۱۳۶۰ جان سالم به در برد. در این حادثه مادر وی اشرف ربیعی، به همراه بیش از ۲۰ تن از اعضای سازمان مجاهدین خلق کشته شدند.[84][85][86]
در تیر ماه سال ۱۳۸۹ دادگاهی در عراق حکم بازداشت مسعود رجوی به همراه مریم رجوی و ۳۹ تن از اعضای سازمان مجاهدین خلق را به اتهام جنایت علیه بشریت صادر کرد.[87] دلیل صدور این حکم به گفته دادگاه وجود شواهدی مبنی بر همکاری مسعود رجوی و سازمان مجاهدین خلق با صدام حسین در سرکوب شیعیان و مردم کردستان میباشد.[88] در جریان سرکوب خیزش شعبانیه شیعیان عراق و همچنین سرکوب مردم کردستان در عملیات انفال در اواخر دهه۱۹۸۰ و اوایل ۱۹۹۰ میلادی به دست حکومت صدام حسین ده صدها هزار شیعه و کرد عراقی کشته و میلیونها نفر آواره شدند.[89] در سال ۱۳۸۴ محمد توفیق رحیم، عضو ارشد اتحادیه میهنی کردستان از در اختیار داشتن اسناد و شواهدی در اثبات همدستی مسعود رجوی و سازمان مجاهدین خلق با رژیم صدام در کشتار کردها شده و خواهان محاکمه مسعود رجوی شده بود.[90]
در واکنش به اخبار فوق، سازمان مجاهدین خلق ایران نیز اعلام کرد که این دادگاه عراقی تحت فشار دولت این کشور در نزدیکی با حکومت ایران چنین حکمی را صادر کردهاست.[89] خبرگزاری رویترز نیز از قول یکی از سخنگویان سازمان مجاهدین خلق «تصمیم دادگاه عراقی را سیاسی و آخرین هدیه دولت نوری المالکی به دولت ایران» توصیف کرد.[89]
اکونومیست در اوایل سال ۱۳۸۸ نوشت از زمان اشغال خاک عراق توسط نیروهای آمریکایی در سال ۱۳۸۱ اطلاع دقیقی از وضعیت مسعود رجوی در دسترس نیست و کسی از زنده یا مرده بودن او خبر ندارد هر چند که اکثریت عقیده دارند که او زنده نیست.[91][92] در سال ۱۳۹۵ و در نشست سالانه مجاهدین در فرانسه که ترکی الفیصل در آن حضور داشت از او به عنوان «مرحوم» یاد کرد.[93]
از آن زمان اخباری از پیامهای صوتی منتسب به رجوی منتشر میشود در حالی که تاکنون هیچ عکس و فیلمی از مسعود رجوی منتشر نشده و وی در مکانهای عمومی ظاهر نشدهاست.[94] از جمله یک پیام صوتی مسعود رجوی در ۱۳ دی ۱۳۹۸ پس از انتشار خبر کشتهشدن قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، میگوید: «قاسم سلیمانی آن روی سکه ابوبکر بغدادی است».[25][95][26] پیش از این نیز پیامهای صوتی مربوط به عاشورای سال ۱۳۸۸ متشکل از ده پیام با صدای خود او در هر شب از شبهای ماه محرم پخش شده بود. همچنین در تاریخ ۱۱ آبان سال ۱۳۹۳ پیامی با عنوان «عهد پرچم در لیبرتی و ابلاغیه چراغ خاموش»، با صدای او منتشر شد.[96]
این مجموعه کتاب حاصل آموزش و سخنرانی مسعود رجوی از ۲۳ آذر تا بهمن ۱۳۵۸ است که طی جلساتی به صورت هفتگی در دانشگاه صنعتی شریف برگزار میشد. در این کلاسها بالغ بر ۱۰ هزار نفر شرکت میکردند.[97][98]
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.