افسر ارشد نظامی From Wikipedia, the free encyclopedia
سرهنگ یکی از درجات نیروهای مسلح است که بالاتر از سرهنگ دوم و پایینتر از سرتیپ دوم میباشد.[1] در دوران قاجار، این درجه را «کلنل» مینامیدند که واژهای فرانسوی بود.[2] درجهٔ سرهنگ را در فارسی افغانستان دگروال میگویند که در اصل یک واژه پشتو است.[3]
سرهنگ | |
---|---|
کشور | ایران |
شاخه خدمات | نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران |
درجه ناتو | OF-5 |
شکل گرفته | دوران قاجار |
رتبه بالاتر بعدی | سرتیپ دوم |
رتبه پایینتر بعدی | سرهنگ دوم |
درجههای معادل | سرهنگ پاسدار ناخدا یکم ناوسالار یکم پاسدار |
سرهنگ یکی از کهنترین اصطلاحات نظامی فارسی است که در پارسی میانه «sarhang» و در پارسی باستان «-sara-θang*» بوده که آن همکردی از دو واژه: «-sara*» «سر» و «-θang√» «کشیدن، هنجیدن، آهیختن» لفظاً به معنای «پیشکشنده، پیشبرندهٔ لشکر» است.[4] این واژه در زبانهای پارسی میانه و سغدی هم به معنای «سردار، سرور، فرمانده، سرهنگ» به کار میرفتهاست.[5]
«سرهنگ» در فارسی دری به معنای مطلق «فرمانده و سردار» به کار میرفته که در «شاهنامه» فردوسی و «تاریخ بیهقی» آورده شده و در سپاه سامانیان و غزنویان یکی از مناصب لشکری بودهاست.[6] از این رو، از دیر باز «سرهنگ» را ساخته شده از دو واژه: «سر» (سردار) + «هنگ» («سپاه، لشکر»> پارسی میانه: hang «نیرو، زور») شمردهاند. چنانچه، فرهنگ «غیاثاللغات» به نقل از فرهنگ و واژهنامههای کهنتر «فرهنگ جهانگیری»، «برهان قاطع»، «فرهنگ رشیدی»، «بحر عجم»، «سرهنگ» را چنین تعریف کردهاست: «کوتوال و وجه تسمیه آن که سر به معنی سردار و امیر و هنگ به معنی سپاه».[7] «فرهنگ آنندراج» نیز در تعریف «سرهنگ» آوردهاست: «سردار و پیشرو لشکر و سپاه، چه هنگ به معنی سپاه نیز آمده».[8]
واژهٔ «سرهنگ» را سال ۱۳۱۴ فرهنگستان زبان ایران با پیشنهاد انجمن واژهگزینی ارتش شاهنشاهی ایران به معنای «فرمانده هنگ» جایگزین درجهٔ «کلنل» (از فرانسوی: colonel) کرد. همزمان اصطلاح «هنگ» نیز با پیشنهاد انجمن واژهگزینی، جایگزین اصطلاحات عربی «فوج» و فرانسوی «رژیمان» (از فرانسوی: régiment) شد.[9]
سرهنگ همچون مقام نظامی نخستین بار در سپاه هخامنشیان (٥٥٠ - ٣٣٠ تا میلاد) پدید آمده و «هزارهبد» (پارسی باستان: hazārapati) نام داشته و فرمانده هنگ بود که «هزاره» (پارسی باستان: hazāra) خوانده میشد[10]. هر هزاره از ۱۰ سده (پارسی باستان: θata) تشکیل میشد و هزار سرباز را در بر میگرفت. هر هزاره یا هنگ برای خود درفش (پارسی باستان: drafša) داشت[11]. از این رو، هزاره در سپاه اشکانیان (۲۵۰ تا میلاد – ۲۲۴ میلادی)، که سازمان ردهبندی دهدهی سپاه هخامنشیان را به کار گرفته بود[12]، «درفش» (پارسی میانه: drafš) نام گرفته و سردار آن «درفشسالار» (پارتی: drafš-sālār) خوانده میشد[13].
در سپاه ساسانیان (٢٢٤ – ٦٥١ میلادی) نیز همین ردهبندی و نامگذاری به کار میرفته، ولی هر درفش از دو وشت (پارسی میانه: «wašt») تشکیل میشد، که هر کدامی ۵۰۰ سرباز را در بر میگرفت[14].
در پی شکست شاهنشاهی ساسانیان از مسلمانان و گسترش اسلام در ایرانزمین، عربها برخی از اصطلاحات نظامی ایرانی را وام گرفتند. چنانچه، «عسکر» از laškar، «جند» از gund و «فیج» از payg (پیاده) در پارسی میانه وام گرفته شدهاند[15]، ولی اصطلاح «درفش» با اصطلاح عربی «فوج» جایگزین شد.
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.