روم باستان
یک تمدن در قرن هشتم در کشور ایتالیا / From Wikipedia, the free encyclopedia
روم باستان تمدنی بود که از قرن هشتم قبل از میلاد در شبهجزیره ایتالیا شکل گرفت و در کنار دریای مدیترانه و به مرکزیت شهر رم چنان گسترش پیدا کرد که در قرن یکم و دوم میلادی به یکی از بزرگترین امپراتوریهای باستان (با حدود ۲۰٪ از جمعیت آن زمان) تبدیل گشت.
برای تأییدپذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است. (مه ۲۰۱۹) |
روم باستان Roma Ancient Rome | |
---|---|
۷۵۳ قبل از میلاد–۴۷۶ پس از میلاد | |
پایتخت | رم، چندین مورد دیگر در اواخر امپراتوری، به ویژه قسطنطنیه و راونا. |
زبان(های) رایج | زبان لاتین |
حکومت | پادشاهی روم (۷۵۳–۵۰۹ قبل از میلاد) جمهوری روم (۵۰۹–۲۷ قبل از میلاد) امپراتوری روم (۲۷ قبل از میلاد - ۴۷۶ پس از میلاد) |
دوره تاریخی | تاریخ باستان |
• تأسیس رم | ۷۵۳ قبل از میلاد |
۵۰۹ قبل از میلاد | |
۲۷ قبل از میلاد | |
۴۷۶ پس از میلاد | |
تمدن روم باستان به دو دورهٔ جمهوری روم و امپراتوری روم تقسیم میشود. دربارهٔ آغاز جمهوری روم اتفاق نظر وجود ندارد. یکی از فرضیههای غالب دربارهٔ منشأ جمهوری روم این است که در قرن ششم قبل از میلاد مسیح رومیان که از ستم لوکیوس تارکوئینیوس متکبر، آخرین پادشاه روم، به ستوه آمده بودند دست به قیام زدند و در ۵۰۹ ق.م. نظام پادشاهی را برانداختند و جمهوری روم را پایهگذاری کردند. وظیفهٔ قانون گذاری در جمهوری روم به عهدهٔ سنا بود و هر سال دو نفر از اهالی شهر به قید قرعه به عنوان کنسول (بالاترین مقام اجرایی) انتخاب میشدند. جمهوری روم در سال ۲۷ ق.م. و پس از قتل سزار به امپراتوری روم تغییر پیدا کرد.
حکومت اولین امپراتور روم، آگوستوس، در سال ۲۷ قبل از میلاد آغاز شد. این حکومت شاهد آغاز پاکس رومانا، دوران ثبات سیاسی و شکوه فراوان که حدود ۲۰۰ سال ادامه داشت، بود. در طول این دوره، امپراتور روم به مدیترانه و بخش اعظم اروپای غربی حکومت میکرد. امپراتوری به شکل کاملی سازماندهی شده بود و به خوبی اداره و کنترل میشد. یک شبکه از راهها سرزمینهای امپراتوری را به پایتخت، رم، متصل میکرد. لژیونرهای آموزش دیده روم از تمام نقاط بحرانی در طول مرزهایش دفاع میکردند.
رومیان نسبتبه قبایلی که مطیع خویش میکردند سیاست عاقلانهای پیشمیگرفتند: به عقاید و آداب و رسومشان احترام میگذاشتند و در آن مداخله نمیکردند، بدیشان استقلال محلی میدادند و از هیچگونه بردباری و مهربانی و خوشرفتاری نسبتبه آنان خودداری نمیورزیدند. تسلط خویش را بدین نحو بر آنان مسلم میکردند که اولاً دستههایی از قبیلهٔ خود را در میان آنان جایمیدادند؛ ثانیاً راههای نظامی میساختند تا مراکز آنان را مستقیماً به پایتخت مربوط کنند؛ ثالثاً آنان را ملاطفت میکردند تا به حکومتشان متمایل شوند. بدینترتیب، رفتهرفته طوایف دیگر شبهجزیره ایتالیا با لاتینان پیوند کردند و همخون شدند و عادات و زبان رومیان را اخذ نمودند و ملت روم از میان آنان بهوجود آمد. آنان پس از پیروزی در دومین جنگ کارتاژ تمام شبهجزیره را از آنِ خود کردند و بعدها اسپانیا و گالیا (فرانسه) و بریتانیا را نیز تصرف کردند و در ۹۲ ق. م، دولت روم با شاهنشاهی اشکانی همسایه شد و در ۹۸ میلادی روم شامل تمام دنیای مغرب بود: اسپانیا و گالیا و رود راین و بریتانیا و سوئیس و رود دانوب و ایلیریا و بالکان و آسیای صغیر و مصر و سواحل شمالی آفریقا.[1]
امپراتوری روم دو نتیجهٔ بزرگ برای دنیای غرب بهبارآورد: یکی متحد کردن طوایف و اقوام مختلف اروپا زیر یک بیرق و تشکیل کشوری پهناور و دولت نیرومند؛ دوم حفظ تمدن یونان و روم از زوال کامل هنگام هجوم قبایل وحشی در قرن پنجم میلادی. اگر رومیان مانند روسها و اتریشیان و آلمانیان میکوشیدند تمدن خود را بر قبایل مغلوب تحمیل کنند، یک ملت و امپراتوری نیرومند ایجاد نمیشد. هنر بزرگ رومیان آشنایی با شیوهٔ حکمرانی بود؛ آنان با ملل و اقوام مغلوب مهربانی میکردند و به ایشان مینمودند که منافعشان با آنِ روم یکی است، به هرمحل استقلال داخلی میدادند، عضویت جامعٔ روم و پذیرفتن تابعیت آن را برایشان آزاد میگذاشتند و بدیشان حق میدادند که بهمقامات عالی نایل شوند. در نتیجه، قبایل مغلوب حاضر میشدند از شخصیت خویش چشم بپوشند و از جامعه و دین و عادات و نامخانوادگی و زبان قبیلهٔ خود دستبدارند. بدینترتیب، وحدت زبان و قانون و پول و قواعد بازرگانی پدید آمد و آرامش و نظم در امپراتوری برقرار شد و همه از نعمت نظم و امنیت بهرهمند شدند؛ زبان لاتین همگانی شد و جملگی اتباع ــ غیر از طبقات پست ــ بدان تکلم کردند، و تنها در مدیترانه شرقی زبان و فرهنگ یونانی برتری داشت که در آنجا نیز رومیان نکوشیدند زبان و فرهنگشان را بر مردم تحمیل کنند، بلکه با فراست از علوم و ادبیات آنان استفاده بردند و تمدن خود را گستراندند.[2]
ابن خلدون درباب یونانیان و رومیان میگوید: «این امتها از بزرگترین امتهای عالمند و پادشاهی و قدرتشان از همه گستردهتر بوده است. آنان دو دولت بزرگ داشتند: یکی دولت اسکندر و دیگر دولت قیاصره.»[یادداشت 1][3]