مردم گرجی
From Wikipedia, the free encyclopedia
گرجیها (به گرجی: ქართველები کارْتْوِلِبی) یک گروه قومی و ملت بومی قفقاز جنوبی و کشور گرجستان هستند. اقلیتهای بزرگی از این قوم در کشورهایی مانند روسیه، ترکیه، یونان، اوکراین، ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا و اسرائیل هستند و عده کمی هم در ایران حضور دارند.
کل جمعیت | |
---|---|
بیش از ۷ میلیون نفر | |
مناطق با جمعیت چشمگیر | |
گرجستان۳،۲۲۴،۶۰۰[1]
ترکیه۱،۵۰۰،۰۰۰[2][3][4] روسیه۱،۰۰۰،۰۰۰[5] | |
زبانها | |
گرجی و دیگر زبانهای کارتولی | |
دین | |
غالباً مسیحیت (کلیسای ارتدکس گرجی)، همچنین اسلام و یهودیت | |
قومیتهای وابسته | |
چرکس ها • مردم اینگوش |
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
گرجیها برخاسته از پادشاهی کولخیس (کُلخِتی، به گرجی: კოლხეთი) و پادشاهی ایبِری (ایبِریئیسْ سامِپُ، به گرجی: იბერიის სამეფო) از اروپای باستان هستند. پادشاهی کولخیس و یونان باستان در ارتباط بودند در حالی که، پادشاهی ایبِری در سلطه و نفوذ امپراتوری هخامنشی بود، تا زمانی که توسط اسکندر مقدونی از بین رفت. در قرن ۴ میلادی، گرجیها جزو اولین اقوامی بودند که دین مسیحیت را پذیرفتند و امروزه اکثراً مسیحی ارتدکس و پیرو کلیسای ارتدکس گرجی هستند. همچنین گرجیهای ترکیه مسلمان سنی، گرجیهای ایران مسلمان شیعه و گرجیهای اسرائیل پیرو دین یهود هستند. قرار گرفته در قفقاز در چهار راه قارهای اروپا و آسیا، مردمان قرون وسطای میانه نظارهگر مردمان گرجی بودند که پادشاهی گرجستان را در سال ۱۰۰۸ میلادی تشکیل دادند.[6][7][8] پادشاهی پن-قفقاز (the pan-Caucasian empire)، بعدها دوره طلایی گرجستان را در اوج قدرت سیاسی و فرهنگی این کشور کلید زد. دوران طلایی گرجستان به همین ترتیب ادامه داشت تا اینکه عواملی مانند حمله و هجوم مغولها، حملهٔ تیمور لنگ،[9] سقوط قسطنطنیه (پایان امپراتوری بیزانس) و مرگ گیورگی پنجم بزرگ (გიორგი V ბრწყინვალე: کسی که توانست بعد از ۱۰۰ سال ویرانیهایی که مغولها بهجا گذاشته بودند دوباره کشور را به همان قدرت و ثبات سیاسی برساند و آخرین پادشاه بزرگ گرجستان) در سال ۱۳۴۶ در بین قرون ۱۳ تا ۱۵ میلادی، این کشور را به سمت فروپاشی کشاندند.[9]
در بین دوران مدرن نخستین، مردم گرجی از نظر سیاسی نابود و تحت سلطهٔ امپراتوری عثمانی و سلسلههای پی در پی ایران درآمدند. بنابر این، مردم گرجی شروع به پیدا کردن متحدان برای خود شدند و روسیه را به عنوان متحدی جایگزین برای امپراتوری بیزانس (که توسط عثمانیها نابود شد) از نقطه نظر افق سیاسی دیدند.[9] پادشاهان گرجستان و سزارهای روسیه، ۱۷ سفارتخانه باهم مبادله کردند که در سال ۱۷۸۳ به اوج خود رسید زمانی که، ایراکلی دوم، از پادشاهی شرقی کارتلی-کاختی، اتحاد بین این دو کشور را نهایی کرد. هرچند نتیجه معکوس داشت زیرا طرف روسی تمایلی برای اجرای بندهای معاهده نداشت و در سال ۱۸۰۱ [6]، کشور روسیه اقدام به الحاق این کشور آشفته به مرزهای خود به همراه پادشاهی ایمرتی در سال ۱۸۱۰[6] کرد. پس از این واقعه تلاشهای متعددی برای احیای دولت انجام گرفت اما، همگی ناکام ماندند[6] و مشهودترین این تلاشها، توطئه ۱۸۳۲[10]میباشد. سرانجام حاکمیت روسیه بر گرجستان طی معاهدات صلح با ایران و عثمان، به رسمیت شناخته شد و قسمتهای دیگر گرجستان به آرامی و تکهتکه جذب روسیه شد. بهطور خلاصه، مردم گرجی استقلال خود را تحت عنوان جمهوری دموکراتیک گرجستان در حدود سالهای ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۱ اعلام کردند و در نهایت در سال ۱۹۹۱ از اتحاد جماهیر شوروی جدا شدند و به استقلال رسیدند.
مردم گرجی متشکل از اقوام مختلف از نظر جغرافیایی هستند که هر کدام رسم و رسوم، اخلاق و گویشهای منحصر به فرد خود و حتی سوانها[11] و مگرلیها[12] زبان خود را دارند. زبان اصلی گرجستان زبان گرجی است که قواعد گسترده نوشتاری و سیستم نوشتاری منحصر به فرد خود (خط گرجی) را دارد. طبق آمارهای رسمیِ وزارت امور خارجه در امور پراکندگی گرجستان، در دنیا بیش از ۵ میلیون گرجی وجود دارد.
گرجیها خود را از نسل کارتلوس میدانند و خود را «کارْتْوِلی» (kartveli) میخوانند.