this template. 1980, پرویز بیگی حبیبآبادی, غریبانه [Gharibane]: هرسو نظری کردم، هر کوگذری کرد / خاکستروخون دیدم، ویرانه به ویرانه. har su nazari kardam
تشکر کردن تلفن کردن ثابت کردن جاسوسی کردن چاپ کردن خداحافظی کردن رانندگی کردن رد کردن زندگی کردن سرفه کردن سفر کردن سلام کردن شنا کردن صبر کردن صحبت کردن