مکتب ادبی
From Wikipedia, the free encyclopedia
مکتب ادبی، (به انگلیسی: Literary school) بهمعنای مجموعهٔ جنبشها، سنتها، هنجارها، اندیشهها، نظریهها و ویژگیهایی است که به دلیلهای اجتماعی، سیاسی یا فرهنگی در دورهای خاص در ادبیات یک یا چند کشور نمود پیدا کردهاند. مکتب ادبی معمولاً در آثار گروهی از نویسندگان و شاعران رخ میدهد و باعث تمایز آنها در سبک، از شاعران و نویسندگان دیگر میشود. هر مکتب با پیروانی که برای خود مییابد دورهای ویژه (کوتاه یا بلند) را میپیماید و سپس بازمیایستد. معمولاً پایهگذاران هر مکتب خودشان نیز از مشخصههای آثارشان آگاه نیستند و دیگران شیوههای هنری آنان را مشخص و معرفی میکنند. البته این اصل شامل همه مکتبها نمیشود زیرا مکتبهایی هم بودهاند که بنیانگذاران آنها دانسته و با تصمیمی آگاهانه بیانیهای دربارهٔ مکتب خود صادر کردهاند؛ پیش از آنکه شیوهای تازه در نگارش آثار ادبی در پیش گیرند؛ مانند سوررئالیستها و دادائیستها.
باید توجه کرده که نباید مکتب را با سبک اشتباه گرفت؛ مکتب باید دارای ایده و اندیشه نو، بکر و اصلی باشد، اندیشهای که صاحبنظر آن فقط بنیانگذار مکتب باشد، نه اینکه از مکاتب پیشین خود بهگونه آشکار تقلید کند، یا اینکه مکاتب پیشین را احیا کند. اما اندیشه در سبک میتواند پیرو اندیشههای گذشته باشد و از آنها تقلید کند یا آنها را احیا کند.
ویژگیهای هر مکتب ادبی، رفتهرفته در آثار ادبی مربوط به آن مکتب نمود پیدا میکند. هر مکتب ادبی شکل دگرگونیافته مکتب پیش از خود (ابداع) یا واکنش و طغیانی در برابر آن است (بدعت)؛ از همین رو، میتوان گفت که هیچ مکتبی بدون مقدمه پیدا نمیشود و ردّی از ویژگیهای بیشتر مکتبهای ادبی را در آثار ادبی پیش از آن میتوان یافت. مهمترین عامل پیدایش هر مکتب ادبی، نوع نگرشی است که ادیبان هر دوره به زندگی و دنیای پیرامون خویش دارند. در نتیجهٔ همین نگرش است که بیان هنری، شکلهای گوناگونی مییابد و تغییرهایی در بهکارگیری زبان و شیوهٔ کاربرد واژگان پیش میآید.
شرایط و اوضاع اجتماعی، سیاسی، اقتصادی یا فرهنگی در ایجاد یا تغییر مکتبهای ادبی تأثیر غیرقابل انکاری دارند. مکتبهایی کاملاً متفاوت و تقریباً همزمان با هم سر برآوردهاند و در کنار یکدیگر رشد کردهاند؛ مانند سمبولیسم (نمادگرایی) و رئالیسم (واقعگرایی). به همین دلیل است که گاه هم نسبت دادن کامل یک شاعر یا نویسنده به مکتبی خاص، دشوار و تا حدی ناممکن است.
شاعران و نویسندگانی بوده و هستند که در دورهٔ فعالیتهای ادبی، گرایشهای گوناگون به مکتبهای مختلف داشتهاند، مانند ولفگانگ گوته، نویسنده و شاعر آلمانی؛ (۱۷۹۴ – ۱۸۳۲) که میتوان او را هم در شمار رمانتیکها دانست و هم در زمرهٔ کلاسیکها». (انوشه: ۱۳۷۶: ص ۱۲۶۵)
از اواخر سدهٔ نوزدهم میلادی اثرگذاری و اثرپذیریهای ادبی سرعت زیادی یافتهاست و علت این امر را میتوان در چند مورد جستجو کرد: توسعهٔ روابط فرهنگی – اجتماعی، گسترش شتابندهٔ افکار و اندیشههای اجتماعی – سیاسی و آشنایی روزافزون ملتها با زبان و ادبیات یکدیگر؛ که این امر باعث کوتاهی عمر مکتبهای ادبی و آمیختن آنها با یکدیگر شدهاست؛ اما رگههایی از اینگونه مکتبها را در مکتبهایی که سالها پس از آنها سر برآوردهاند، میتوان مشاهده کرد.