مجموعه فیلمهای حماسی در سبک اپرای فضایی From Wikipedia, the free encyclopedia
جنگهای ستارهای (انگلیسی: Star Wars) که در ایران با نام جنگ ستارگان نیز شناخته میشود،[2] یک فرنچایز چندرسانهای آمریکایی در ژانر اپرای فضایی حماسی[3] است که توسط جرج لوکاس خلق شدهاست. این فرنچایز ماجرای شخصیتهای متفاوت را در قالب «مدتها پیش، در کهکشانی دور افتاده» نشان میدهد. در سال ۲۰۲۰، ارزش کل آن ۷۰ میلیارد دلار برآورد شد و در حال حاضر پنجمین فرنچایز رسانهای پرفروش در تمام دوران است.
جنگ ستارگان | |
---|---|
ساختهشده توسط | جرج لوکاس |
اثر اصلی | جنگ ستارگان (۱۹۷۷) |
فیلمها و تلویزیون | |
فیلم(ها) | سهگانه:
دیگر فیلمها: فیلم انیمیشن:
|
مجموعههای تلوزیونی |
|
مجموعههای پویانمایی |
|
اولین قسمت این مجموعه در سال ۱۹۷۷ با عنوان جنگ ستارگان منتشر شد (سپس هنگام اکران مجدد در سال ۱۹۸۱ نام آن تغییر یافت به قسمت چهارم: امیدی تازه[4]) و باعث گسترش جهان جنگ ستارگان[5] در فرهنگ مردمی در سراسر جهان شد. بعد از آن دنبالههای موفقیتآمیز دیگری با نام امپراتوری ضربه میزند و بازگشت جدای به ترتیب در سالهای ۱۹۸۰ و ۱۹۸۳ معرفی شدند. این سه فیلم سهگانه اصلی جنگ ستارگان را تشکیل میدهد. پس از آن سهگانه پیشدرآمد در سالهای ۱۹۹۹، ۲۰۰۲ و ۲۰۰۵ منتشر شدند. پس از گذشت ده سال سهگانهای جدید با فیلم نیرو برمیخیزد پا به عرصه نهاد، این سهگانه با آخرین جدای در سال ۲۰۱۷ ادامه یافت و با فیلم خیزش اسکای واکر در سال ۲۰۱۹، سه گانهٔ دنباله نیز پایان یافت. هر نه فیلم نامزد جایزه اسکار (با برنده شدن دو فیلم اول) و موفقیتهای تجاری شدند. این سری فیلم مجموعاً هشت و نیم میلیارد دلار فروش جهانی داشت.[6]
فیلمها از نظر ردهبندی گونهای، در رده خیالپردازی علمی قرار میگیرند. البته برخی عناصر موجود در آن، باعث میشود فیلمها در ردهٔ علمی-تخیلی (زیر سبک اپرای فضایی) نیز جای بگیرند. بر اساس این سری فیلم کتابها، بازیهای ویدئویی، سریالهای تلویزیونی و انیمیشن، جاذبهها و پارکها، کتابهای کمیک و محصولات تجاری بسیاری ارائه شدهاست.
جرج لوکاس، فیلمنامهٔ شش قسمت نخست این مجموعه را نوشته و کارگردانی قسمتهای اول تا چهارم نیز به عهده او بودهاست. فیلمها در دو استودیوی «آوای اسکایواکر»[7] و «نور و جادوی صنعتی»[8] ساخته شده و توسط فاکس قرن بیستم پخش شدهاند. در سال ۲۰۱۲ شرکت والت دیزنی حقوق پخش تمامی فیلمهای جنگ ستارگان را با اعتبار ۴٫۰۶ میلیارد دلار از لوکاس فیلم خریداری کرد که با انتشار نیرو برمیخیزد در ۲۰۱۵ آغاز شد.[9]
هر نه فیلم «حماسه اسکایواکر» نامزد دریافت جوایز اسکار شدند و دو فیلم نخست این جایزه را دریافت کردند. مجموع فروش گیشه تمام فیلمها با روگ وان (۲۰۱۶) و سولو (۲۰۱۸) به بیش از ۱۰ میلیارد دلار آمریکا میرسد که آن را به دومین فرنچایز فیلمی پرفروش در تاریخ[10][11] و پنجمین فرنچایز رسانهای پرفروش در تاریخ بدل کردهاست.
فروش موفق فیلم دیوارنویسی آمریکایی، جورج لوکاس را بر آن داشت تا به رؤیای همیشگی و بلندپروازانه خویش، ساخت یک حماسه فضایی کلاسیک، جامه عمل بپوشاند. تقریباً همه استودیوهای هالیوود تقبل هزینه چنین فیلمی را رد کرده و میگفتند که درک داستان عجیب فیلم برای مخاطبان سخت است. لوکاس موفق شد تا نظر مثبت اَلن لَد (جونیور) رئیس کمپانی فاکس قرن بیستم را برای تأمین بودجه فیلم جلب کند. در اواسط دهه هفتاد میلادی فیلمهای علمی تخیلی از مقبولیت چندانی برخوردار نبودند و استودیوی جلوههای ویژه فاکس نیز منحل شده بود. لوکاس که طراحی صحنه و مدلهای بدیع و بلندپروازانهای برای ساخت فیلمش در نظر داشت، شخصاً استودیوی جلوههای ویژه خود «نور و جادوی صنعتی» را افتتاح نمود و برای بازنویسی فیلمنامه و طراحی بصری صحنهها افرادی را به کار گماشت.
کار فیلمبرداری در صحرای تونس، نخستین لوکیشن فیلم، با مشکلات زیادی روبهرو شد. تعدادی از دستگاههای الکترونیکی سر صحنه از کار افتاده و طوفانی نادر و غیرمنتظره، کار ساخت فیلم و زمانبندی آن را مختل کرد. تیم فیلمسازی به لوکیشن بعدی یعنی استودیوی اِلزتری[12] در انگلیس منتقل شد و اینبار با مشکلات جدیدی مانند دشواری در نورپردازی صحنه و قوانین سختگیرانه آن کشور در زمینه ساعات کاری روبرو گشت. تیم فیلمبرداری و هنرپیشهها، با تمسخر به فیلم «بچهگانه» لوکاس، کارگردان خجالتی آن نگاه میکردند یا علاقه چندانی به ادامه کار نشان نمیدادند. با به سر رسیدن محدودیت زمانی و اتمام بودجه هشت میلیون دلاری فیلم، هیئت مدیره فاکس قرن بیستم از الن لد خواست تا به پروژه خاتمه دهد ولی لد تصمیم گرفت تا فرصت دیگری به لوکاس ببخشد. فشارهای روحی حاصل از این پیشآمدها، لوکاس را تا مرز حمله قلبی پیش برد.
نخستین قطع فیلمبرداری، از دید لوکاس یک «فاجعه» بود و در نتیجه تیمی زبده جای ویرایشگر فیلم را گرفت. در غیاب لوکاس، کارکنان سهلانگار استودیوی نور و جادوی صنعتی، نیمی از بودجه این استودیو را صرف ساخت تنها ۴ صحنه کرده بودند که همگی توسط کارگردان رد شد. از اینرو لوکاس شخصاً به مداخله و راهنمایی آنها برای ساخت صحنههای مورد نظر در استودیو پرداخت. او با اضافه بودجهای که از فاکس دریافت کرده بود، کار فیلمبرداری را در جنگلهای گواتمالا و دره مرگ در کالیفرنیا ادامه داد، صداگذاری و جلوههای صوتی را زیر نظر بن بورت به پایان رساند و برای موسیقی فیلم، به توصیه استیون اسپیلبرگ از جان ویلیامز کمک گرفت. عاقبت، پروژه او پس از چهار سال و با وجود مشکلات مالی و فنی مختلف به پایان رسید.
ماجرای فیلم در کهکشانی خیالی و دوردست اتفاق میافتد که در آن، نبردی بین سیارهای میان یک امپراتوری مستبد در یک طرف و اتحادیه شورشیان در طرف دیگر در جریان است. قهرمان جوان و بلندپرواز فیلم لوک اسکایواکر که لیاقت خویش را بیشتر از زندگی ساده فعلیاش میداند، طی اتفاقاتی، درگیر این نبرد میشود. او به کمک قاچاقچی فرصت طلبی به نام هان سولو درصدد بر میآید تا پرنسس لِیا را از اسارت در پایگاه فضایی عظیم امپراتوری و از چنگ فرمانده خبیث آن «دارت وِیدر»، نجات دهد. اسکایواکر در گذر زمان با آیینی کهن آشنا میشود که شوالیههایی به نام «جِدای»[13] به عنوان نگهبانان صلح و عدالت، هزاران سال از آن پیروی میکردند. منشأ قدرت و بصیرت جدایها ماهیتی عرفانی است موسوم به «نیرو»[14] که از زبان اوبیوان کنوبی پیر، استادِ لوک، میدانی از انرژی است که از موجودات زنده نشات گرفته، همه چیز را احاطه کرده و کهکشان را به هم پیوند میدهد. در عین حال نیرو، جنبه اغواکننده و تاریکی نیز دارد که به نفرت و کینخواهی و تمایل به قدرت نامحدود ختم میشود و دارت ویدر و سایر لردهای فرقه «سیت»[15] در نقطه مقابل سلحشوران جدای، از آن بهره میبرند. هم جدایها و هم لردهای سیت میکوشند تا کهکشان را تحت سیطره خویش درآورند. در هر دو گروه، رابطه استادی و شاگردی در آموزش طریق به کار بستن نیرو وجود دارد و سلاح هردوی آنها، «شمشیر نوری» است.
فیلم نخست که با بهرهگیری از جلوههای بدیع و رنگارنگ، در ماه مه سال ۱۹۷۷ و تنها در ۴۲ سالن سینمایی اکران شد، در هفته اول، ۳ میلیون دلار و تا پایان تابستان آن سال ۱۰۰ میلیون دلار فروخت. فروش آن با اکران جهانی تا سال بعد به بیش از ۴۰۰ میلیون دلار رسید و به یکی از پرفروشترین فیلمهای تمام دوران تبدیل شد. کامیابی فیلم، افرادی را که در ساخت آن مشارکت داشته ولی به آن بدبین بودند، شگفت زده کرد و به شهرت رساند. جنگ ستارگان، شش جایزه اسکار را نصیب خود کرد و تحولی در عرصه جلوههای ویژه سینمایی به پا نمود. این موفقیت، لوکاس را بر آن داشت تا فیلمهای دیگری را در دنباله فیلم نخست ساخته و بازاریابی موفقی را شروع کند. محبوبیت جنگ ستارگان با فیلمهای پرفروش بعدی سهگانه نخست، که در سالهای ۱۹۸۰ و ۱۹۸۳ بر روی پرده سینما رفتند و نیز انواع کتابهای مصور، رمان و محصولات سرگرمی ادامه یافت.
با گذشت بیش از بیست سال از اکران فیلم نخست، لوکاس سهگانه دیگری را با بهرهگیری از تکنولوژی دیجیتالی روز ارائه کرد که پیشدرآمدی بر سهگانه پیشین بود. داستان آناکین اسکای واکر جوان که دست بر قضا، یک سلحشور جدای او را در کودکی در سیاره بیابانی تاتوئین که مامن قانون شکنان است، مییابد و متوجه تواناییها و ارتباط شگرف او با نیروی نهانی میشود. او بر این باور است که آناکین، یگانه فردی است که پیشگویی بزرگ و قدیمی جدایها مبنی بر بازگرداندن تعادل و آرامش به نیرو و نابودی سیت را، محقق خواهد کرد. اینگونه است که آناکین قدم در راه فراگیری آیین جدای میگذارد.
در اثنای تعالیم و مأموریتهای دشوار، عشق افلاطونی و پرشور او به دختری سیاستمدار به نام پَدمه آمیدالا، موجب میشود تا رابطه دوستی مخفیانهای را با او تشکیل دهد. امری که طبق آموزههای جدای، با احتیاط بسیار به آن نگریسته میشود از آنرو که میتواند به تسخیر و وابستگی و انحراف به سمت جنبه تاریک نیرو منجر شود. آناکین که شیفته قدرتهای خاص خویش است، از فساد و آشوب در کهکشان و خویشتنداری و محدودیت محفل جدایها در مقابل آن، به شدت ناخرسند است. او مرگ پدمه را در خواب میبیند و سخت هراسان میشود. پالپاتین صدراعظم مورد احترام جمهوری کهکشانی که آناکین او را فردی بیریا و قابل اعتماد میداند، برایش داستانی از یک لرد سیت تعریف میکند که چگونه به یاری جنبه تاریک نیرو، موفق میشود تا بر مرگ غلبه کند. آناکین به این موضوع پی میبرد که پالپاتین یک لرد سیت است و با بهرهگیری از جنبه اهریمنی نیرو، از دید جدایها پنهان ماندهاست؛ ولی جنبه تاریک، آناکین را فریفته و به جدایها بدبین نموده و او به دنبال فراگرفتن دانش پالپاتین برای نجات پدمه از مرگ است. از اینرو مرید پالپاتین میشود و طبق خواست او به شکار و نابودی جدایها برای بازگرداندن نظم به سیستم کهکشان میپردازد که اکنون از جمهوری به امپراتوری تغییر یافتهاست. به این ترتیب، شخصیت مشهور و پلید سینمایی، با هیئتی نیمه ماشینی و ردا و کلاهخود تیره رنگش، یعنی دارت ویدر شکل میگیرد.
سهگانه جدید نیز در گیشه بسیار موفق بود ولی منتقدان نسبت به سهگانه قدیمی، استقبال به مراتب کمتری به آن نشان دادند. با به پایان رسیدن ساخت ۶ فیلم، جورج لوکاس در جواب درخواست هواداران فیلمهایش اعلام کرد که جنگ ستارگان دیگری ساخته نخواهد شد. با اینحال در سال ۲۰۱۲، شرکت والت دیزنی، لوکاسفیلم را به مبلغ ۴ میلیارد دلار خرید و از ساخت سهگانه دیگری خبری داد که فیلم نخست آن در سال ۲۰۱۵ با کارگردانی جی. جی، آبرامز بر روی پرده رفت.
جنگ ستارگان در یک کهکشان نامعلوم، در یک نقطه نامشخص و در زمانهای قدیم به تصویر کشیده شدهاست. علاوه بر انسانها، موجودات بیگانه و گاه انساننما در همه فیلمها حضور دارند و روباتهایی هوشمند معروف به دروید (خدمتگذار ماشینی) برای خدمت به اربابانشان به کار گماشته شدهاند. سفر با سرعت فراتر از نور، بین سیارات عجیب و غریب کهکشان، مرسوم است. از نقاط قوت جلوههای ویژه فیلمها میتوان به جنگهای فضایی بین سفینهها مانند جنگنده پولک بال[16] و بالضربدری[17] و ایستگاههای فضایی اشاره کرد که با استفاده از نمونههای مینیاتوری و با جزئیات بسیار به تصویر درآمدهاند.
همچنین در فیلمها از راه و رسم جوانمردی، سلحشوری و وفاداری صحبت به میان میآید که به نظر میرسد از شوالیهگری قرون وسطی یا آیین بوشیدو (آیین ساموراییها) برگرفته شدهاست چنانکه کارگردان آن اعتراف میکند که از فیلم دژ مخفی کوروساوا تأثیر پذیرفتهاست. لوکاس میگوید که در اصل در نظر داشته، مجموعه قدیمی فلَش گوردون را بازسازی کند اما پس از ناکامی در به دست آوردن امتیاز آن، تصمیم میگیرد که حماسه خودش را خلق کند. شباهتهایی با رمان علمی تخیلی مشهور تلماسه به ویژه در ایده سیاره بیابانی تاتوئین و مسیر زندگی قهرمان اصلی ساکن این سیاره نیز مشاهده میشود.
جنگ ستارگان از عالم فلسفه و ادیان، مفاهیمی را وام گرفتهاست چنانکه ایده «نیرو» را با «چی» مقایسه کردهاند که در فرهنگ چین، به میدان انرژی یا نیروی حیات نسبت داده شدهاست و در طب سنتی و هنرهای رزمی چین، نقشی اساسی بازی میکند. در نظر برخی، دوالیسم موجود در فیلمها مانند تضاد و تقابل خیر و شر و وجود نیروی اهریمنی، به آیین فراموش شده مانی یا دین زرتشت اشاره دارد هر چند ارتباط نزدیک دو جنبه نیرو با مفهوم یین و یانگ یا یگانگی و مکمل بودن تضادها در تائوئیسم نیز مقایسه شدهاست.
در دنیای جنگ ستارگان، تأثیراتی نیز از عالم سیاست و برای نمونه، برتری دموکراسی بر دیکتاتوری به چشم میخورد و تبدیل جمهوری کهکشانی به استبداد امپراتوری، به شکست جمهوری روم باستان و شکلگیری امپراتوری تشبیه شدهاست.
سری فیلم جنگ ستارگان تا به امروز تأثیر قابل توجهی در فرهنگ مردمی به جا گذاشتهاست. عباراتی مانند «امپراتوری شرور» و «باشد تا نیرو همراه تو باشد» تبدیل به بخشی از واژگان محبوب شدهاند.[18] میتوان گفت که این فیلم در اواخر دهه ۱۹۷۰ و اوایل ۱۹۸۰، به رونق کسب کار فیلم علمی–تخیلی کمک کرد. کتابها و کُمیکهای بسیاری بر اساس مجموعه فیلمهای جنگ ستارگان نوشته شده و بازیهای کامپیوتری، انیمیشنهای تلویزیونی، کارتهای بازی و تجاری، اسباب بازیها و بسیاری محصولات تجاری دیگر نیز با الهام از آن ساخته شدهاند. مجموعه این آثار و محصولات که به موضوعاتی فراتر از داستان اصلی فیلمها میپردازند، به «جهان گسترش یافته»[19] معروف شده که نقطه آغاز آن کتابهای مصور دنبالهدار کمپانی ماروِل کامیکس و رمان «تراشهای از چشم ذهن»[20] اثر الن دین فاستر، در سال ۱۹۷۸ است. در دهه نود میلادی، رمانهای «سهگانه تران»[21] یا «وارث امپراتوری»،[22] نوشته تیموتی زان به شهرت رسید و کمپانی دارک هورس کامیکز امتیاز چاپ و نشر کتابهای مصور (کمیک) جدید جنگ ستارگان را از آن خود کرد.
بازیهای رایانهای بسیاری نیز بر اساس جنگ ستارگان به بازار ارائه شدهاند. از جمله بازیهای سبک شبیهساز فضایی که بازیگر میتواند جنگندههای فضایی فیلم را به پرواز درآورده و هدایت کند یا بازی پرطرفدار نیروهای تاریک[23] و در دنباله آن سری بازیهای «شوالیه جدای»[24] که در سبک تیراندازی اول شخص ساخته شدهاند. جنگ ستارگانِ لگویی (با الهام از اسباب بازی آجری لگو) و خط مقدم[25] پرفروشترین بازیهای این فرانشیز محسوب میشوند، هر چند بازی مورد پسند منتقدان، سلحشوران جمهوری قدیم[26] است که در سال ۲۰۰۳ و در سبک نقشآفرینی به بازار ارائه شده و جوایز متعددی را بردهاست. در ادامه بازی مذکور، «جنگ ستارگان: جمهوری قدیم» در قالب یک بازی چند نفره آنلاین ساخته شدهاست.
صدها فَن فیکشن یا فیلم و داستان توسط هواداران و بر اساس داستان اصلی نیز نوشته شده که بسیاری از آنها از نظر ادبی در حد قابل قبولی قرار دارند.
فیلم | تاریخ انتشار در ایالات متحده | کارگردان | فیلمنامهنویس(ها) | داستان از | تهیهکننده(ها) | منا |
---|---|---|---|---|---|---|
سهگانهٔ اصلی | ||||||
قسمت چهارم – امیدی نو | ۲۵ مه ۱۹۷۷ | جرج لوکاس | گری کورتز | [27][28] | ||
قسمت پنجم – امپراتوری ضربه متقابل میزند | ۲۱ مه ۱۹۸۰ | اروین کرشنر | لی براکت و لارنس کاسدان | جرج لوکاس | [29][30] | |
قسمت ششم – بازگشت جدای | ۲۵ مه ۱۹۸۳ | ریچارد مارکوند | لارنس کاسدان و جرج لوکاس | هوارد کازانجیان | [31][32] | |
سهگانهٔ پیشدرآمد | ||||||
قسمت اول – تهدید شبح | ۱۹ مه ۱۹۹۹ | جرج لوکاس | جرج لوکاس | ریک مککالوم | [33] | |
قسمت دوم – حمله کلونها | ۱۶ مه ۲۰۰۲ | جرج لوکاس و جاناتان هیلز | جرج لوکاس | [34][35] | ||
قسمت سوم – انتقام سیت | ۱۹ مه ۲۰۰۵ | جرج لوکاس | [36][37] | |||
سهگانهٔ دنباله | ||||||
قسمت هفتم – نیرو برمیخیزد | ۱۸ دسامبر ۲۰۱۵ | جی. جی. آبرامز | جی.جی. آبرامز، لارنس کاسدان و مایکل آرندت | کاتلین کندی، جی.جی. آبرامز و برایان بورک | [31][38] | |
قسمت هشتم – آخرین جدای | ۱۵ دسامبر ۲۰۱۷ | ریان جانسن | کاتلین کندی و رام برگمن | [39][40] | ||
قسمت نهم – خیزش اسکایواکر | ۲۰ دسامبر ۲۰۱۹ | جی.جی. آبرامز | کریس تریو و جی.جی. آبرامز | درک کانولی، کالین ترورو، کریس تریو و جی.جی. آبرامز | کاتلین کندی، جی.جی. آبرامز و میشل رجوان | [41][42] |
دیگر فیلمها | ||||||
روگ وان | ۱۶ دسامبر ۲۰۱۶ | گرت ادواردز | کریس وایتز و تونی گیلروی | جان نول و گری ویتا | کاتلین کندی، آلیسون شیرمور و سیمون امانوئل | [43] |
سولو | ۲۵ مه ۲۰۱۸ | ران هاوارد | جاناتان کاسدان و لارنس کاسدان | [44] | ||
روگ اسکوادرن | ۲۲ دسامبر ۲۰۲۳ | پتی جنکینز | متیو رابینسن | کاتلین کندی | [45][46] |
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.