از دستگاههای بدن که به هماهنگی فعالیتهای ماهیچهها پرداخته و حواس مختلف را کنترل می کند From Wikipedia, the free encyclopedia
این دستگاه از نورون ها و یاختههای پشتیبان (نوروگلیاها) تشکیل شده است.
به این ترتیب دستگاه عصبی، با ساختار و کار ویژهای که دارد، برای ایجاد هماهنگی بین اعمال سلولها و اندامهای مختلف بدن تمایز و تکامل یافتهاست. خواص ویژهٔ آن عبارتاند از تأثیرپذیری نسبت به محرکهای خارجی، ایجاد یک جریان عصبی که نمایانگر تأثیر محرک است، هدایت جریان عصبی از یک نقطهٔ دستگاه به نقطهٔ دیگر و سرانجام انتقال آن از یک واحد عصبی به یک واحد دیگر.[1]
تقسیمبندی دستگاه عصبی معمولاً بر دو مبنای کالبدشناسی (آناتومیک) و کارکردی صورت میگیرد.
دستگاه عصبی را از دیدگاه کالبدشناختی به دو بخش تقسیم کردهاند که عبارتاند از:
از دیدگاه کارکردی سامانهٔ عصبی را به دو بخش تقسیم میکنند:
سامانهٔ عصبی سه وظیفه اصلی دارد: دریافت پیامهای حواس، ترکیب دادهها و اعمال حرکات. این فعالیتهای عصبی بهطور کلی در سه حالت عصبی و شیمیایی و هورمونی و به دو جهت انجام میگیرند: تنظیم فعالیتهای درونی بدن و تنظیم موقعیت جانور نسبت به محیط اطراف. البته در اغلب موارد، هر دو نوع تنظیم عصبی داخلی و خارجی با هم کار میکنند.[1]دریافت حواس هنگامی اتفاق میافتد که بدن از راه نورونها، گلیا و سیناپسها به گردآوری اطلاعات و دادهها میپردازد. دستگاه عصبی از سلولهای عصبی قابل تحریک و سیناپسهایی پایهریزی میگردد که سلولها را به یکدیگر یا به مراکز سراسری یا به دیگر نورونها متصل میکنند. کارکرد این نورونها بر پایه تحریک و بازدارندگی است. روش ارتباط میان سلولهای عصبی است که تعیینکننده کارکرد آنها میباشد.
رشتههای عصبی آوران محرکهای عصبی را از گیرندههای حسی به مغز و نخاع هدایت میکنند. پردازش اطلاعات در نهایت با ترکیب دادهها و فقط درمغز صورت میپذیرد. پس از پردازش اطلاعات درمغز، فرمانهای عصبی از طریق مغز و نخاع به ماهیچهها و اندامها هدایت میشوند که به این فرایند اعمال حرکت گفته میشود. سلولهای گلیا داخل بافت عصبی یافت میشوند و قابل تحریک نیستند.
در هفته سوم پس از لقاح، در ناحیه پشتی جنین، نوار طولی از برونپوست ظاهر شده که دارای دو پایانه سری و دمی میباشد، این صفحه، صفحه عصبی گفته میشود، از آنجایی که رشد اطراف صفحه بیش از نواحی مرکزی آن میباشد پس از مدتی صفحه به صورت ناودان مانند موسوم به ناودان عصبی و با ادامه روند رشد، سرانجام به صورت لوله درآمده که به آن لوله عصبی گفته میشود.
دستگاه عصبی مرکزی از دو قسمت مغز و نخاع (medulla spinalis) تشکیل شدهاست. مغز در داخل حفره جمجمهای جای دارد نخاع نیز در داخل حفره نخاعی جای دارد و توسط ستون مهرهها حفاظت میشود. هم مغز و هم نخاع در داخل پوششی به نام مننژ قرار دارند و مایع مغزی نخاعی نیز فضای بین پردههای مننژ را پر کردهاست.[4]
دستگاه عصبی مرکزی از دو بخش ماده سفید و خاکستری تشکیل یافتهاست. ماده خاکستری حاوی سلولهای عصبی و قسمت ابتدایی زواید آنها است و ماده سفید حاوی الیاف عصبی است.
مغز در داخل حفره جمجمهای جای دارد و از راه سوراخ ماگنوم به نخاع متصل میشود. قسمت پایینی مغز را که به طناب نخاعی متصل میشود را به نام ساقه مغز (Brain Stem) یا گره حیات میشناسند، زیرا ساقه مغز نقش در فعالیتهای حیاتی مانند تنفس,ضربان قلب و فشار خون دارد و قسمت جلویی مغز را پیشامغز (پروزانسفالون) (Prosencephalon) مینامند.[4]
در رویان ۵ هفتهای پیشامغز از دو قسمت تشکیل شدهاست: تلانسفال (Telencephalon) و دیانسفال(Diencephalon).تلانسفال که نیمکرههای مغزی را میسازد و دیانسفال که چشمها، هیپوفیز، تالاموس، هیپوتالاموس و اپی فیز (جسم پینه آل) را میسازد.[5]
ساقه مغز از سه قسمت تشکیل شدهاست: مغز میانی (مزانسفالون Mesencephalon) و پل مغزی و(بصل النخاع)
مغز پسین نیز از دو بخش تشکیل شدهاست: متانسفالون (Metencephalon) که در آینده پل مغز (Pons) و مخچه (Cerebellum) از آن منشأ میگیرد و میلنسفالون (Myelencephalon) که در آینده پیاز مغز (Medulla oblongata) را میسازد.[5]
۳۱ جفت (۶۲ عدد) عصب نخاعی به نخاع متصل است. هر عصب شامل یک ریشهٔ پشتی و یک ریشهٔ شکمی است. ریشههای پشتی محتوی نورونهای حسیاند که اطلاعات را از گیرندههای حسی به دستگاه عصبی مرکزی انتقال میدهند. ریشههای شکمی محتوی نورونهای حرکتی اند که پاسخ حرکتی را از دستگاه عصبی مرکزی به ماهیچهها و غدهها منتقل میکنند. میتوان نورون پشتی را از برامدگی آن تشخیص داد.
در برش عرضی نخاع دو بخش دیده میشود: بخشی در وسط که از جنس مادهٔ خاکستری است و شامل جسم سلولی نورون حرکتی و ابتدای اکسون نورون حرکتی و همچنین جسم سلولی نورون رابط است. اما جسم سلولی نورون حسی درون ریشه پشتی قرار دارد میتوان به این نکته هم اشاره کرد که در بخش خاکستری حداقل دو سیناپس صورت میگیرد، یکی از آنها سیناپس نورون حسی با رابط و یکی انتهای نورون رابط با جسم سلولی نورون حرکتی. و بخش دیگر که در برش عرضی نخاع دیده میشود از جنس ماده سفید است که محتوی آکسون و دندریت نورونهاست و بخش خاکستری را دربر گرفتهاست. همچنین در بخش خاکستری نخاع، نورونهای رابط وجود دارند که باعث ارتباط نورونها با یکدیگر میشوند.[1]
دستگاه عصبی مرکزی پستانداران به چند روش محافظت میشود. نخستین عامل، استخوانهای جمجمه و ستون مهرهها هستند که جعبهای محکم و استخوانی برای محافظت از مغز و نخاع به وجود میآورند. افزون بر آن، مغز و نخاع را پردهای سهلایهای به نام مننژ میپوشاند. پردهٔ بیرونی مننژ از نوع بافت پیوندی محکم است و سختشامه نام دارد. در زیر آن لایهٔ عنکبوتیه قرار دارد، و لایهٔ درونی مننژ نرمشامه است که دارای مویرگهای خونی فراوان بوده و بافت مغزی را تغذیه میکند. میان لایهٔ عنکبوتیه و نرمشامه فضایی هست که از مایعی به نام مایع مغزی نخاعی پر شدهاست و نقش ضربهگیر را دارد.
همچنین سلولهای پوششی دیوارهٔ مویرگهای مغزی، فاقد منافذی هستند که در سایر بافتها دیده میشود. درنتیجه بسیاری از مواد که در متابولیسم سلولهای مغز نقشی ندارند و نیز میکروبها معمولاً نمیتوانند وارد مغز شوند. به این عامل حفاظتکننده سد خونی-مغزی میگویند.[1] نورونهای دستگاه عصبی مرکزی بهوسیلهٔ انواعی از سلولهای غیرقابل تحریک به نام نوروگلی حمایت میشوند.[6]
این دسته از سلولها وظیفۀ حمایت از سلولهای عصبی یا همان نورونها را بر عهده دارند و غیر عصبی هستند. گرچه این سلولها کوچکتر از نورونها هستند ولی از لحاظ تعداد 2 برابر آنها هستند بهطوریکه نصف حجم مغز و نخاع را شامل میشوند. این سلولها به ۴ دستۀ کلی تقسیم میشوند:[6]
دستگاه اعصاب محیطی از اعصاب مغزی (Cranial nerves)، اعصاب نخاعی (Spinal nerves) و عقدههای مربوط به آنها تشکیل شدهاست.
اعصاب مغزی ۱۲ جفت هستند. اگرچه دو جفت اول را نمیتوان واقعاً جزئی از دستگاه اعصاب محیطی بهشمار آورد. تا هفتۀ چهارم تکامل جنینی هستههای همۀ ۱۲ عصب مغزی تشکیل شدهاند. همۀ اعصاب مغزی بهجز عصب بویایی و عصب بینایی از ساقۀ مغز منشأ میگیرند.[5] لیست اعصاب مغزی به شرح زیر است:[4]
در انسان ۳۱ جفت عصب نخاعی وجود دارد که از راه سوراخهای بینمهرهای ستون مهرهها بیرون میآیند. اعصاب نخاعی را بهصورت زیر تقسیمبندی و نامگذاری میکنند:
هر عصب نخاعی توسط دو ریشه به نخاع متصل است: ریشۀ پیشین (Anterior root) و ریشۀ پسین (Posterior root). ریشههای پیشین و پسین پس از خروج از طناب نخاعی به طرف سوراخ بینمهرهای خود رفته و به هم متصل شده و تشکیل عصب نخاعی میدهند. ریشۀ پیشین حاوی الیاف وابران (Efferent fibers) بوده درحالیکه ریشۀ پسین حاوی الیاف آوران (Afferent fibers) است. از آنجا که الیاف آوران، اطلاعاتی از قبیل حس لامسه، درد، حرارت و ارتعاش را منتقل میکنند، به آنها الیاف حسی (Sensory fibers) هم میگویند. عصب نخاعی پس از گذشتن از سوراخ بینمهرهای به دو شاخه تقسیم میشود: شاخۀ بزرگ پیشین (Anterior ramus) و شاخۀ بزرگ پسین (Posterior ramus). این شاخهها هم الیاف حسی و هم الیاف حرکتی دارند. شاخههای پیشین در ابتدای اندام مربوط به هم میپیوندند و شبکۀ عصبی را در همان طرف اندام ایجاد میکنند. شبکۀ گردنی و شبکۀ بازویی در ابتدای اندام فوقانی شکل میگیرند و شبکۀ کمری و شبکۀ خاجی یا شبکۀ ساکرال (Sacral Plexus) در ابتدای اندام تحتانی ایجاد میشوند.
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.