جاهلیت از مفاهیم مصطلح در اسلام و نامی است که به حالت فکری مردم عرب پیش از ظهور اسلام داده شدهاست. این واژه در قرآن هست اگر چه تفسیرهای متفاوتی از آن شدهاست. تاریخدانان و پژوهشگران تاریخ نیز گاه این واژه را برای اشاره به جامعه عربستان پیش از اسلام بکار میبرند.
این مقاله نیازمند تمیزکاری است. لطفاً تا جای امکان آنرا از نظر املا، انشا، چیدمان و درستی بهتر کنید، سپس این برچسب را بردارید. محتویات این مقاله ممکن است غیر قابل اعتماد و نادرست یا جانبدارانه باشد یا قوانین حقوق پدیدآورندگان را نقض کرده باشد. |
بر اساس خوانشِ سنتی در اسلام، در دوران جاهلیت مردم شبه جزیره عربستان بت میپرستیدند و برایش قربانی تقدیم مینمودند؛ تا اینکه با ظهور دین اسلام آئین بتپرستی برچیده شد. در مقابل پژوهشهای مبتنی بر باستانشناسی، نظری متفاوت در بابِ این دوران را ارائه میدهند که بر اساس آن در سرزمین اعرابِ قبل از اسلام، نه تنها از قرنِ چهارمِ میلادی به بعد نشانهای بتپرستی وجود ندارد، بلکه حضور کتیبههای یهودی و مسیحی پرشمار است.[1][2]
بهطور کلی، آغاز و میانه و پایان دوران معروف به جاهلیت مورد اختلاف دانشمندان اسلامی است. برخی آن را فاصله میان نوح و ادریس، و برخی میان آدم و نوح و گروهی زمان میان موسی و عیسی دانستهاند، جمعی نیز جاهلیت را عصر عیسی تا محمّد پنداشتهاند. به هر صورت پایان این زمان را گاه ظهور محمد و گاه فتح مکه گفتهاند.[3]
اختلاف در معنای جاهلیت
در سدة ۱۹م/۱۳ق گلدزیهر، با نظر نویسندگان مسلمان مخالفت کرد و چنین اظهار داشت که «جهل» در دوران پیش از اسلام، نه در مقابل «علم» که در مقابل «حلم» مینشستهاست. نظر گلدزیهر را بسیاری پسندیدند؛ در زمینة تاریخ ادبیات عرب که خواه ناخواه با عنوان «عصر جاهلی» آغاز میشود، نویسندگان باختر به همین نظریه گرایش یافتند. بلاشر و ویر و نویسندگان «دائرةالمعارف اسلام» و دیگران نیز آن را کاملاً پذیرفتهاند.
اما ایزوتسو با بهرهگیری از پژوهشهای گلدسیهر، بیش از همه به موضع پرداخته، و با استناد به روایات معروف اسلامی نتیجه گرفتهاست که جاهلیت در نظر پیامبر و مردم آن روزگار دورهای نبود که گذشته باشد، بلکه حالت روانی خاصی بود که با برآمدن اسلام، دامن درکشیده بود، اما آثارش همچنان در جامعه عربها میتوانست مشاهده شود.[4]
پژوهشهای تاریخی و باستانی در بابِ این دوران
محمدعلی امیرمعزی بر اساس پژوهشهای خودش و دیگر پژوهشگران، به تأثیر یکتاپرستی کُتُبِ مقدس در سرزمین اعراب اشاره میکند ومیگوید: «برخلاف آنچه که به شکل متاخر دفاعیههای مسلمانان ابراز داشتند، در سرزمین اعراب قبل از اسلام ملقب به «دوران جاهلیت»، نه هرج و مرج و بتپرستی بود، و نه اسلام آغاز یکتاپرستی عربی بود. چندخدایی احتمالاً طی قرنهای متمادی در آنجا وجود نداشتهاست، مگر اینکه شاید به شکل کلی در میان برخی از بادیهنشینانِ کوچنشین وجود داشتهاست.»[1] بر اساس این پژوهشها، حجاز پیشااسلامی، محل حضور و برخورد ادیان و تمدنهای مختلف، از یهودیت و مسیحیِ سریانی تا ادیان ایرانی و اتیوپی بودهاست.[5]
به گفته کریستیان روبَن، باستانشناس، کتیبهشناس و متخصص تاریخ اعراب قبل از اسلام، از قرن چهارمِ بعد از میلادِ مسیح، هیچ نشانهٔ باستانی از حضور سنتهای بتپرستی در این سرزمین یافت نمیشود؛ در مقابل سنگنبشتههای یهودی و مسیحی فراوان است؛ بهویژه در جنوبِ سرزمین عربستان و در دورانهایی از ابرهة بن صباح و حمیر که حضور این ادیان را در سطح بالای مفهومی قابل مشاهده است.[2]
تقسیمبندی جزیره عرب
در آن دوران جزیره عرب به سه قسمت تقسیم شده بود که عبارتند از:
- بلاد الحجر در شمال شرقی جزیره عرب ومابین «فلسطین» و شرق «دریا سرخ» و به نام «البتراء» معروف بود، که حالیاً در کشور اردن واقع شدهاست.
- بلاد العرب السعیدة که در قلبها و شرقهای صحرای بزرگ عرب «صحرای دهنا» واقع شدهاست، و در مغارههای کوهای آن قبائل عرب کوهنشین زندگی میکرده أند.
- باقیمانده شبه جزیره عرب مانند حجاز، یمن «بلاد العرب السعیدة» (بلاد عرب خوشبخت)، سرزمین پهناوری از کرانهٔ دریای سرخ، تا بابالمندب، که شامل حضرموت، عمان در کرانهٔ اقیانوس هند بود، در این اقلیم أیضاً شامل مناطق کوهستانی حجاز، و همچنین مناطق شنی مانند: ربع الخالی، و فلات نجد، مکه، مدینه، جده در کرانهٔ دریای سرخ، و شهر عدن در کرانهٔ اقیانوس هند، این اقلیم مناطق گستردهای مانند «ساحل حضرموت»، «الأحساء»، «خلیج عدن»، در ساحل کرانهٔ اقیانوس هند دربرمیگرفتهاست.
قبائل عرب
تاریخ نویسان[چهکسانی؟]، قوم عرب را به سه طبقه تقسیم نمودهاند که عبارتند از:
- العرب البائدة: کسانی هستند که نابود شدهاند، فقط نامی از آنها ماندهاست، و هیچ تاریخی از آنها برجای نماندهاست، به جزء نقاطی محدود مانند: «عاد»، «ثمود»، و «طسم و جدیس». (آنان احتمالاً قبل از تاریخ زندگی میکردهاند)
- العرب العاربة: اینها عرب جنوب یمن هستند، ونسب ایشان به «قحطان الیمن بن هود» میرسد ومشهورترین قبائل آنها: «حمیر»، «أزد»، «زبید»، «مذحج»، «طیء»، «خثعم»، «الغساسنة» و «بجلیه».
- العرب المستعربة: (عدنانیان) اینها از نسل «عدنان بن إسماعیل بن إبراهیم» هستند، مشهوترین قبائل آنها عبارتند از: قریش، تمیم، هوازن، ثقیف، باهله، عبس و ذبیان، بکر، عنزه وغیرهم.
نبرد ذیقار
تاریخنویس بزرگ ونسبنویس عرب: «محمود بن علی بن ناصر ال أبو بکر» مینویسد[گفتاورد نیازمند منبع]: از قبائل مهم قبیلهٔ بنی شیبان البکری، به سر پرستی هانی بن مسعود الشیبانی توانست قبائل عرب صحرای دیار بکر (در شمال عراق کنوی) جمعآوری کند ولشکری انبوه تهیه نماید وبا لشکری که پادشاه ساسانی برای سرکوب اعراب فرستاد بود در مکانی به نام «ذی قار» بجنگد، در این جنگ اعراب بر لشکر کسری چیره شدند ودو سردار بزرگ ایرانیان به نامهای: هامرز تستری و سردار جلابزین کشته شدند. این جنگ در تاریخ به نام نبرد ذی قار مشهور است. و اولین باری بود که اعراب بر ایرانیان پیروز میشوند. تاریخ نویسان[چهکسانی؟] این واقعه به سال ۶۰۹ میلادی ترجیح میدهند، یعنی در بدایات ظهور اسلام در شبه جزیره عربستان.
شاخههایی از قبیلهٔ بزرگ «بنی بکر» امروزه تقریباً در تمام کشورهای عربی منتشر هستند؛ بهطور مثال:شبه جزیره عربستان، یمن، شام، «آل ابوکر» در فلسطین (در منطقهٔ جنین)، و غزه، «آل البطاینه» در اردن (اربد)، «آل ابوغوش» در قدس، «آل الحوت» در مصر، و لبنان تمام اینها فروعی از قبیلهٔ بزرگ «بنی بکر» تغلب هستند. همچنین أمراء از قبیلهٔ بکر بن وائل (تغلب) در سراسر شبه جزیره عربستان در دوران جاهلیت منتشر شده بودند و ساکنان اصلی این مناطق بودند.
منابع
Wikiwand in your browser!
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.