From Wikipedia, the free encyclopedia
نیک آن باشد که انجامش نکوست یا خوش است آنچه هست پایانش خوش [1] یا هرچه عاقبتش خیر است، خوب است نمایشنامهای کمدی اثر ویلیام شکسپیر است که در حدود سالهای ۱۶۰۴-۱۶۰۰ نوشته شدهاست.
منبع داستان جلیتای اهل ناربون از دکامرون اثر بوکاچیو و همچنین قصر لذت اثر ویلیام پینتر (۱۵۶۶) است.[2]
این نمایش در ۵ پرده تدوین شده و دارای ۱۶ شخصیت و تعدادی سیاهی لشکر است. شخصیتهای اصلی عبارت اند از:
پاریس، قصری واقع در روسیون (فرانسه).
برترام کنت جوان روسیون فرانسه به همراه پاروله خدمتکار بدجنس خود، قصر زادگاه خویش را ترک میکند تا به پاریس برود و در دربار شاه در مقام شوالیه خدمت کند. مادرش و پرستار او هلنای تا اندازهای زیبا ولی باتجربه که دختر ژرار دوناترون یکی از پزشکان خوب ناحیه روسیون است، در قصر باقیماندهاند. هلنا درطی چند سال اقامتش در قصر کنت روسیون سخت دلداده برترام گشته است؛ اما از آنجا که فرق بین مقام بزرگ کنت و مقام حقیر خود را میداند، امیدی برای این عشق بی فرجام نمیبیند و راز دل خود را در سینه مخفی نگاه داشتهاست. پس از آنکه برترام کاخ را ترک میکند، دل شکستگی و اندوه هلنا بیش از پیش میگردد. در یکی از لحظات اوج دلتنگی درد روح خود را برای کنتس مادر برترام بازمیگوید. کنتس به هلنا امید میدهد و او را تشویق میکند که به دنبال برترام به پاریس برود. کنتس به هلنا میگوید که شنیدهاست یک جای حساس بدن شاه فرانسه زخم ناسوری دارد که تمام پزشکان آن را زخمی درمان ناپذیر اعلام کردهاند؛ ولی اگر هلنا بتواند (با کمک فکری پدرش) زخم ناسور شاه را شفا دهد، شاید شاه در ازای این خدمت فرمان دهد برترام با او ازدواج کند. اخگرهای امید عشق در چهره پوشیده از اشک هلنا ظاهر میشوند...
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.