مترجم و شاعر ایرانی From Wikipedia, the free encyclopedia
حبیب ساهر یا میر حبیب قوامی (۱۸۹۵، تبریز - ۱۳۶۴، تهران) شاعر، نویسنده، مترجم و پژوهشگر ادبی آذربایجانی و بنیانگذار شعر آزاد ترکی در ایران.
او پس از تأسیس دولت خودمختار آذربایجان، کتاب درسی «زبان مادری» را برای دانشآموزان تالیف کرد. وی در مقالاتی در مطبوعات به اسم هایی چون «آیدین»، «اولکر»، «آغ» معروف بود.
او بارها به دلیل فعالیت هایش تبعید شد. پس از انقلاب اسلامی ایران با حلق آویز کردن خود دست به خودکشی زد.
میر حبیب قوامی در سال 1903 در محله سرخاب تبریز به دنیا آمد[1][2].ابتدا خواندن و نوشتن به زبان عربی را درمدرسه «سردابه اوستو» آموخت. بعدها تحصیلات ابتدایی را در مدارس «مدرسهی معتمده» و «رشدیه» گذراند. پس از پایان تحصیلات ابتدایی وارد دبیرستان «مدرسه مبارک محمدیه» شد[3]. در اینجا او با محمدحسین شهریار همکلاسیب ود [4].
میرزا تقی خان رفعت تبریزی در دوران تحصیل وی در دبیرستان معلم زبان و ادبیات فرانسهی او بود [5]. حبیب ساهر تحت تأثیر میرزا تقی خان رفعت به ادبیات غرب علاقه مند شد. او با نشریات «رسیملی آی» و «ثروت فنون» که در ترکیه منتشر می شد ، آشنا شد[6] در اینجا او تخلص «ساهر» را انتخاب کرد چون به کارهای جلال ساهر ، شاهر اهل ترکیه علاقه پیدا کرد. در این هنگام ساهر همراه با هم کلاسی های خود روزنامه های «انجمن رفعت» و «ادب» را چاپ و منتشر میکردند [7]. پس از ترور شیخ محمد خیابانی و فروپاشی دولت آزادیستان، چاپ هر دو روزنامه متوقف شد[8].
پس از پایان تحصیل مدتی به شغل معلمی مشغول شد. بخشی از درآمد خود را برای خانواده اش در تبریز می فرستاد و بقیه را برای تحصیلات عالی در ترکیه جمع آوری می کرد[9].
حبیب ساهر در سال 1927 به ترکیه رفت. او به مدت دو سال در مدرسه «دبستان ایرانیان» که برای ایرانیان مقیم این شهر افتتاح شده بود، به عنوان معلم زبان و ادبیات فارسی مشغول به کار شد[10]. در سال 1929 در دانشکده تاریخ و جغرافیا دانشگاه استانبول پذیرفته شد[11][3]. در اینجا با شعر معاصر ترکی و فرانسه آشنا شده و زبان فرانسه را فرا گرفت.
او در دوران تحصیل، اشعار جدید شارل بودلر شاعر فرانسوی مثل «دشمن» و شعر معروف لامارتین «دریاچه»، گلستان سعدی و غزلیات حافظ شیرازی را به ترکی آذربایجانی ترجمه کرد[12]. او پایان نامه خود را با عنوان «جغرافیای طبیعی آذربایجان ایران» نوشت و از آن دفاع کرد. او به توصیه استادش سعدی بیگ، کار دیپلم خود را به صورت زنجیره در مجله«آذربایجان یورد بیلگیسی» منتشر کرد[10].
پس از اتمام تحصیلات در سال 1933 به تبریز بازگشت. با انتصاب اداره آموزش و پرورش، به عنوان معلم جغرافیا دریکی از مدارس تبریز شروع به کار کرد. علاوه بر این، او کتاب های درسی نیز برای دانش آموزان نوشته بود. در سال1936 با تصمیم اداره آموزش و پرورش تبریز، کتاب درسی «جغرافیای خمسه» او در زنجان منتشر شد و جایزه دریافت کرد [13]. ساهر بعداً برای کار معلمی به زنجان فرستاده شد [13][14].
در سال 1941، روشنفکران آذربایجانی که به عنوان بخشی از هیئت نمایندگی اتحاد جماهیر شوروی آذربایجان به تبریز آمدند، تغییرات مثبتی در فضای ادبی و فرهنگی شهر ایجاد کردند[15]. در این دوره اشعار، ترجمه ها و مقالات حبیب ساهر در روزنامه ها و مجلاتی چون «آذربایجان»، «در راه وطن»، «شفق»، «ملت آزاد»، «شرق جدید» منتشرشد[16][17].در سالهای اقامت وی در تبریز، آثار فارسی او «شقایق»، «سایهها»، «افسانه شب»، «گزیده اشعار» منتشر ش[18]]. پس از تأسیس حکومت خودمختار آذربایجان در سالهای 1945-1946 کتاب درسی «زبان مادری» را برای دانش آموزان نوشت و با تخلص و امضای «آیدین» در مطبوعات ظاهر شد[8].
پس از فروپاشی حکومت خودمختار آذربایجان به تدریس ادامه داد. او همچنان به زبان مادریاش شعر و داستان با امضاهای مخفیانهای چون «آیدین»، «اولکر»، «آغ» می نوشت. پس از آشکار شدن فعالیت وی، به اردبیل تبعید شد[19]. در آنجا او به عنوان معلم در مدرسه «صفویه» مشغول به کار شد. در دوران تدریس در مدرسه به دلیل اینکه کلاس هایشبه زبان ترکی آذربایجانی برگزار می شد، مدام تذکر می گرفت. در نتیجه پس از 3 سال از اردبیل اخراج و به قزوین تبعید شد. از آنجایی که در قزوین نیز تغییری در فعالیت های وی ایجاد نشد، به شهر ساری در استان مازندران تبعید شد[20]. در آنجا او به مالاریا مبتلا شد و به همین دلیل به قزوین بازگردانده شد و 13 سال در آنجا زندگی کرد[8]. وی بعدها به تهران نقل مکان کرد.
در سال 1965 اولین کتاب شعر او که به زبان مادری اش سروده شده بود به اسم «غزلیات» منتشر شد[21]. کتابهای وی به نام های «سحر ایشیقلانیر»، «سؤنمهیهن ایشیقلار»، « داغینیق خاطیرهلر»، «کؤوشن» پس از انقلاب اسلامی ایران منتشر شد[22][23]. علاوه بر این، شعرهایی به زبان فرانسه و داستان های کوتاه به زبان عربی نیز نوشته است[24].
پدربزرگ حبیب ساهر از شهر ترک میانه به تبریز نقل مکان کرد[25][26]. پدرش میر قوام در سال 1908 در جریانجنبش مشروطه ربوده و کشته شد [27]. مادرش از ایل بیات بود. در خانواده 4 برادر و 1 خواهر بودند [1].
در سال 1946 در 43 سالگی با خانم نصرت الملک نوری ازدواج کرد [8]. از این ازدواج پسرانی به نام های حمید و سعید و دخترانی به نامهای منیژه و ثریا به دنیا آمدند[28].
پس از انقلاب اسلامی ایران در سال 1988 ساهر بعد از دریافت خبر دستگیری مجدد وی [29][30] با حلق آویز کردن خود از پنجره آپارتمان خود در آریاشهر نزدیک تهران (صادقیه کنونی) خودکشی کرد.[31] او در قبرستان «بهشت زهرا» تهران به خاک سپرده شده است.[32][33]
مجموعه آثار فارسی ساهر:
مجموعه آثار ترکی ساهر:
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.