جنبش من هم در ایران
جنبش مردمی در ایران / From Wikipedia, the free encyclopedia
جنبش من هم در ایران روایت قربانیان ایرانی از آزارهای جنسی است که از تابستان ۱۳۹۹ در شبکههای اجتماعی بهویژه توئیتر آغاز شد؛ این رخداد شبیه به جنبش من هم بود که در سال ۲۰۱۷ جنجالهای زیادی را آفرید. کیوان اماموردی، دانشآموختهٔ باستانشناسی دانشگاه تهران، به تجاوز جنسی سریالی متهم و سپس دستگیر و به افساد فیالارض متهم شد. سارا امتعلی ، روزنامهنگار سابق، آیدین آغداشلو، نقاش، را پس از ۱۴ سال سکوت به تعرض جنسی متهم کرد. روزنامهٔ نیویورک تایمز در آبان ۱۳۹۹ طی گزارشی مفصل به اتهامهای جنسی علیه آغداشلو پرداخت که بنا بر آن ۱۳ زن طی ۳۰ سال خود را قربانی او دانستند و ۱۹ نفر به او لقب «هاروی واینستین ایران» دادند. کامیل احمدی، جامعهشناس، به آزاررسانی و تعرض جنسی به همکاران و سوژهها طی پژوهشهای اجتماعی متهم شد. یکی از مدیران مرد سابق دیجیکالا به سوءاستفادههای جنسی در محل کار متهم شد و مدیر سابق منابع انسانی آن به خاطر نادیده گرفتن و اخراج آزاردیدگان همدست او قلمداد شد. بشرا دستورنژاد، بازیگر؛ لونا شاد، گوینده؛ و پانیدا، خواننده، محسن نامجو، خواننده، را در فروردین ۱۴۰۰ در کلابهاوس به آزار جنسی متهم کردند. پیشتر در موج اولیهٔ افشاگریها یک فرد ناشناس او را به تلاش برای تجاوز جنسی متهم کرده بود. آغداشلو، احمدی، و نامجو این اتهامات را رد کردند. افشاگریها محدود به این چند نفر نبود و متهمانی از قشرهای مختلف شامل معلمان مدرسه، استادان دانشگاه، هنرمندان، ورزشکاران، اصحاب رسانه، پزشکان، بازیگران، نویسندگان، نمایندگان مجلس، و مقامات دولتی را دربرگرفت.
این افشاگریها پیامدهایی برای متهمان داشت، از جمله حذف نقاشی آغداشلو از جلد چاپ جدید شازده احتجاب، لغو نمایشگاههای آثار او در گالریهایی در تهران و تورنتو، انصراف دو جشنوارهٔ فیلم از پذیرش مستندی که دربارهٔ او تهیه شده بود، تهیهٔ دادخواستهایی برای قطع همکاری جشنوارهٔ تیرگان با آغداشلو و توقف حضور نامجو در رسانههای جمعی تا رفع اتهامات علیه او، و لغو عضویت کامیل احمدی از انجمن جامعهشناسی ایران. از آن طرف، واکنشها به افشاگریها عمدتاً همدلانه بود و با توصیفاتی چون «تابوشکنی تاریخی» یا «نقطهٔ عطف در زمینهٔ سوءاستفادههای جنسی» در ایران ستایش شد. چند وکیل اعلام کردند که وکالت قربانیان را بهطور رایگان بر عهده خواهند گرفت و چند ماه بعد لایحهٔ «حفظ کرامت و حمایت از زنان در برابر خشونت» که از یک دهه پیش در دست تهیه بود بالاخره از جانب دولت به مجلس ارسال شد. نظام قضایی فعلی ایران بزرگترین چالش در برابر این جنبش شمرده شد، چراکه فاقد زیرساختهای لازم برای رسیدگی به سوءاستفادهٔ جنسی است. طبق قانون ایران جرایم جنسی از زنا نشئت گرفتهاند و جرمی با عنوان تجاوز جنسی به رسمیت شناخته نشده و آنچه هست «زنای به عنف» است. مرز بین زنا با زنای به عنف باریک است و اگر نتوان عامل زور را اثبات کرد، قربانی خود به مجرم تبدیل میشود. جز قوانین، جامعه نیز به دلیل سرزنش قربانی، عادیسازی و مخفی کردن آزارهای جنسی، نایستادن در برابر روابط قدرت، و بهطور کلی ایجاد فضای امن برای آزارگران شماتت شد. هیجانزده، پرهیاهو، و عصبانی بودن، محدود ماندن به قشرهای خاصی از اجتماع، انحراف از مسیر اصلی و دزدیده شدن توسط سلبریتیها از جمله نقدهای واردشده به جنبش من هم ایران بود.