«برای ساختن تندیس یک زن، با سنگهای سخت آلپ دست و پنجه نرم کردن و از درونش، پیکری زنده را بیرون کشیدن، که هر چه از سنگ کاسته شود، بر آن افزوده میشود.»
آن دلبه، یک زن
«آن که به نبوغ خویش وقعی نمینهد و در بند آن است که مطبوع طبع کوتهفکران جلوه کند نزد من مقام و منزلتی ندارد.»
«اگر مردم میدانستند برای مقام استادی چه رنجها بردهام و چه روزها و چه شبها جان کندهام هرگز از دیدن شگفتیهای هنریام متعجب نمیشدند.»
«با کمتر از آن زحماتی که برای پوشاندن عادات زشت خود تحمل میکنیم، میتوانیم ترک عادت کنیم.»
«بلندنظر باشید و هدفهای بزرگ تعیین کنید.»
«بهترین دستور زندگی این است که انسان اعتماد به نفس داشته باشد و در پرتو سعی و جدیت به مقام و منزلتی برسد.»
«تا زمانی که ننگ و جنایت دوام دارد، هیچندیدن و هیچنشنیدن برای من منتهای خوشبختی است.»
«تمام وعده و نویدهای دنیا، فریبی بیش نیست و بهترین دستور زندگانی این است که اعتماد به نفس داشته باشی و در پرتو سعی و مجاهدت خود به مقامی برسی.»
«موسیقی برای آواز و نقاشی برای منظره، مانند شعر است برای کلمات، اما آنجا که موسیقی و شعر در فهماندن احساسات رقیق بشری کوتاه میآیند و در هنر خویش فرو میمانند، نوبت نقاشی شروع میشود. در بسیاری از موارد چیزی که پرده نقاشی به ما میفهماند، یک میلیون کلمه به ادای آن قادر نیست.»
«نقاشی کن و زمان را از دست مده.»
«در تکه سنگی فرشتهای دیدم، آنقدر سنگ را تراشیدم تا فرشته را آزاد کردم.»
«وقتی از میکلآنژ سؤال شد، چرا تا بهحال ازدواج نکردهای؟ بدون تأمل جواب داد: من با هنر خود ازدواج کردهام و آثاری که از خود به جای میگذارم در حکم فرزندان من هستند…»