علی بن محمّد خاورانی با تخلُّص اَنوَری و لقب اَوحَد الدّین، شهرتیافته به انوری اَبیوَردی (۱۱۲۶، ابیورد، ولایت مرو - ۱۱۸۹، تبریز یا بلخ) ادیب، شاعر و اخترشناس ایرانی بود
دیوان اشعار
- «آلوده منت کسان کم شو// تا یکشبه در وثاق تو نان است»
- «اگر محول حال جهانیان نه قضاست// چرا مجاری احوال برخلاف رضاست// هزار نقش برآرد زمانه و نبود// یکی چنانکه در آیینه تصور ماست// کسی ز چون و چرا دم همی نیارد زد// که نقشبند حوادث ورای چون و چراست»
- «ای برادر! بشنوی رمزی ز شعر و شاعری// تا ز ما مشتی گدا، کس را به مردم نشمری»
- «ای خواجه مکن تا بتوانی طلب علم// کاندر طلب راتب هرروزه بمانی// رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز// تا داد خود از کهتر و مهتر بستانی»
- «آن شنیدستی که در زیر چناری کدوبنی// برجست و بر برست برو بر به روز بیست؟»
- «بی شرابی آتش اندر ما زدهست// کیست کو آتش در این آتش زند»
- «ترف عدو ترش نشود زانکه بخت او// گاوی است نیکشیر ولیکن لگدزن است»
- «ای خواجه رسیده ست بلندیت بجایی//کز اهل سماوات بگوشت برسد صوت!..//..گر عمرتو چون قدتو باشد به درازی//توزنده بمانی و بمیرد ملک الموت»
- «درخت اگر متحرک شدی ز جای به جای// نه جور اره کشیدی و نی جفای تبر»
- «دل ز بیم آنکه بر تو باد سردی بگذرد// روز و شب چونان که ماهی را براندازی ز آب»
- «دریغ آن دوستی! با من به یکبار// شدی در جنگ و خشم از سرگرفتی»
- «شعر دانی چیست؟ دور از روی تو: حیضالرجال// قایلش گو خواه کیوان باش خواهی مشتری»
- «طمع کی گربه در انبان فروشد// که بخل امروز با سگ در جوال است»
- «فردا که بر من و تو وزد باد مهرگان// آنگه شود پدید که نامرد و مرد کیست»
- «گاو دوشای عمر او ندهد// زین پس از خشکسال حادثه شیر»
- «گیرد از امن در حوالی تو// مرغ و ماهی چو در حرم احرام»
- «هیچ دانی که باد هست امروز// رأی عالیت را کلاماللیل»
- «کشور ایران به مثل کشور توران چو تراست//ازچه محروم شد از رأفت تو این کشور؟»
- «خبرت هست کزین زیر و زبر شوم غزان//نیست یک پی به خراسان که نشد زیر و زبر..//شاد، الا به دم مرگ نبینی مردم//بکر،جز در شکم مام نبینی دختر//مسجد جامع هر شهر ستورانشان را//پایگاهی شده نه سقف پیدا و نه در..//..خبرت هست که که از هرچه در او چیزی بود//در همه ایران امروز نمانده ست اثر»
- برخی انوری را از پیامبران شعر فارسی میدانند و گفته شده که برخیها اورا یکی از سه شاعر برتر فارسی زبان دانستهاند. در این زمینه شهری دردست است:
- «در شعر سه تن پیمبرانند//هرچند که لانبی بعدی..//..اوصاف و قصیده و غزل را//فردوسی و انوری و سعدی»
- «گفت انوری که از اثر بادهای سخت// ویران شود سراچه و کاخ سکندری// در روز حکم او نوزیده است هیچ باد// یا مرسلالریاح تو دانی و انوری»