کنشی که افراد دیگر را در نظر میگیرد From Wikipedia, the free encyclopedia
کنش اجتماعی (به انگلیسی: Social action) در جامعهشناسی،[۱] که به عنوان کنش اجتماعی وبری نیز شناخته میشود، عملی است که کنشها و واکنشهای افراد (یا کنشگران را در نظر میگیرد. به گفته ماکس وبر، کنش تا آنجا که معنای ذهنی رفتار دیگران را در نظر میگیرد و در نتیجه در مسیر خود جهتگیری میکند، اجتماعی است.[۲]
کنش اجتماعی، واحد اساسی و سلول بنیادین در مطالعات اجتماعی به حساب میآید. امتیاز انسان بر سایر موجودات، در آن است که شیوه و ماهیت رفتارهای او نسبت سایر موجودات، متفاوت است. به عبارت دیگر، انسانها به گونهای عمل میکنند که موجودات دیگر توانایی انجام آن را ندارند. رفتار انسانها همواره با تفکر، اندیشه و تدبر همراه میباشد از این رو میتوان گفت: عمل به معنای رفتار معنیدار و آگاهانه است؛ اما از سوی دیگر، تلاش انسان برای ایجاد و برقراری ارتباط و رابطه با سایر اعضای جامعه به میل طبیعی او به اجتماعی زندگی کردن مربوط میشوند؛ به عبارت دیگر، این تمایل انسانها را بهسوی ایجاد روابط با دیگران سوق داده و موجبات تداوم حیات اجتماعی جوامع را فراهم میسازد. به سخن دیگر، کنش به عنوان ابتداییترین عنصر مشترک زندگی اجتماعی بشری دربرگیرنده یک مجموعه رفتارهای است که انسانها برای رسیدن به اهداف معین نسبت به یکدیگر انجام میدهند؛ از این رو به عمل جهتگیری شده به سوی شخص دیگر اصطلاحاً کنش اجتماعی گفته میشود.
مفهوم اساسی اساساً در نظریه ضد اثباتگرایی ماکس وبر برای مشاهده چگونگی ارتباط رفتارهای انسانی با علت و معلول در قلمرو اجتماعی ایجاد شد. از نظر وبر، جامعهشناسی مطالعه جامعه و رفتار است و بنابراین باید به اساس تعامل بنگرد. نظریه کنش اجتماعی، بیش از مواضع کارکردگرایی ساختاری میپذیرد و فرض میکند که انسانها کنشهای خود را بر اساس زمینههای اجتماعی و نحوه تأثیر آن بر افراد دیگر تغییر میدهند. هنگامی که یک واکنش بالقوه مطلوب نیست، عمل بر این اساس اصلاح میشود. کنش میتواند به معنای یک کنش اساسی (که دارای یک معنا است) یا یک کنش اجتماعی پیشرفته باشد که نه تنها معنا دارد، بلکه متوجه دیگر کنشگران میشود و باعث کنش میشود (یا، شاید، بیعملی).
- ماکس وبر: ماهیت کنش اجتماعی، ۱۹۲۲.[۳]
این اصطلاح کاربردیتر و فراگیرتر از پدیدههای اجتماعی فلوریان زنانیتسکی است، زیرا فردی که کنش اجتماعی را انجام میدهد منفعل نیست، بلکه فعال و واکنشی است. اگرچه خود وبر از واژه «عاملیت» استفاده کرد ولی در علوم اجتماعی مدرن، این اصطلاح اغلب با پذیرش معینی از مفاهیم وبری از کنش اجتماعی تخصیص داده میشود، مگر اینکه در اثری قصد اشاره مستقیم داشته باشد. به طور مشابه، «بازتابندگی» معمولاً بهعنوان خلاصهنویسی برای اشاره به رابطه دایرهای علت و معلول بین ساختار و عاملیت استفاده میشود که وبر در فرضیهسازی عضو دایمی آن بود.
مثال دیگر بیشتر معاملات اقتصادی است. رابطه ارزش به زیر گروههای دستورها و خواستهها تقسیم میشود. براساس قانون، به مردم دستوراتی داده میشود و باید از کل نظام قوانین خصوصی برای شکستن حکومت مرکزی یا سلطه در حقوق قانونی که یک شهروند از آن برخوردار است استفاده کنند. مطالبات صرفاً برای اخلاق میتواند مبتنی بر عدالت یا کرامت انسانی باشد. این مطالبات مسایل متعددی را ایجاد کردهاست، حتی فرمالیسم قانونی نیز مورد آزمایش قرار گرفتهاست. به نظر میرسد این مطالبات بر جامعه سنگینی میکند و در مواقعی میتواند باعث بیاخلاقی آنها شود.[۱]
در جامعه، گروههای مختلفی را میتوان شناسایی نمود. به نخستین نوع گروه به هرگونه گردهمایی و جمع شدن معمولی و تصادفی افراد، اصطلاحاً «تجمع» گفته میشود. مانند مسافران یک اتوبوس و تماشاگران یک بازی ورزشی. گروه دوم به تعدادی از افراد گفته میشود که دارای برخی ویژگیهای مشترک باشند و اصطلاحاً به عنوان رده نامگذاری میشوند. مانند گروه مردمی، قومی، نژادی، شغلی و جنسی. نوع سوم گروه به تعدادی از افراد گفته میشود که در الگوی کنش متقابل بهطور منظم و مستمر سهیم هستند. به عبارت دیگر، پس از آنکه بین افراد تعامل اجتماعی شکل گرفت آنها سعی کرده تا موارد مشترک را یافته و تقویت نمایند با توجه به اشتراکات موجود رفته رفته این مجموعه از افراد تشکیل یک مجموعه واحد را داده که از آن تعبیر به «ما» میشود درصورتی که مای تشکیل شده سطحی و زودگذر باشد رابطهٔ بین افراد به سرعت ازبین میرود یعنی نوع اول از گروه (تجمع) اما اگر میزان شباهتها به درجهای باشد که موجبات تحکیم روابط افراد را فراهم سازد مای تشکیل شده تعمیق میگردد و تعامل افراد بایکدیگر تداوم و استمرار مییابد و در این صورت به این تجمع افراد اصطلاحاً گروه اجتماعی گفته میشود؛ بنابراین، گروه اجتماعی به معنای تجمع مجموعهای از افراد است که دارای تعامل نسبتاً مستمر و پایدار بوده و نسبت به یکدیگر دارای احساس پیوند باشند؛ از این رو، کنش متقابل پایدار، احساسات و عواطف مشترک، دارا بودن هدف یا اهداف مشابه و مشترک ازجمله مهمترین گروههای اجتماعی، گروه نخستین و گروه دومین است. برای شناخت این دو گروه، لازم است که دو مفهوم «گمنشافت و گزلشافت» را که توسط جامعهشناس آلمانی تونیس مطرح شدهاست، تعریف کرد تا میان دو نوع روابط اجتماعی، تفکیک ایجاد شود. روابط گماین شافت با پیوندهای نزدیک عاطفی صمیمانه حس متقابل مشخص میشود؛ اما در روابط گزل شافت، تأکید بر روابط رسمی مبتنی بر رقابت و نفع شخصی، استوار میباشد. بهترین نمونه روابط گماین شافت را میتوان در میان اعضای یک خانواده یافت که معمولاً روابط صمیمانه داشته و در کنشهای متقابل با یکدیگر به همکاری میپردازند. نمونههای دیگری از این روابط را میتوان در بین گروههای همبازی و باشگاههای کوچک جستجو کرد. روابط گزل شافت درمیان اعضای یک مؤسسه نهاد و سازمان اداری، نظامی…، وجوددارد. از این رو، گفته شدهاست که روابط گروه نخستین را میتوان همانند روابط گماین شافت و روابط گروه ثانویه یا دومین را همانند روابط گزل شافت در نظر گرفت. از این روی، ویژگیهای بنیادین گروه نخستین عبارت است از تماس مستقیم روابط صمیمانه و رو در رو و چهره به چهره و پیوندهای عاطفی نیرومند و به تعبیر دیگر، به گروهی از افراد که با یکدیگر، رابطه نزدیک صمیمی شخصی و غیررسمی دارند، گروه نخستین را تشکیل میدهند. برخی از ویژگیهای گروه دومین، عبارت است از روابط غیرشخصی، رسمی، عدم تعلق خاطر به گروه، پیوندهای عاطفی اندک، گردهم آمدن اعضای گروه برای انجام یک وظیفه شغلی معین؛ به همین دلیل میتوان گفت که گروه از افرادی که یکدیگر را از نزدیک کمتر میشناسند و عمدتاً روابط غیر صمیمی و رسمی دارند، تشکیل یک گروه دومین را میدهند، و این گروه، معمولاً گروههای کاری و شغلی میباشند.
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.