پزشک و پیشگوی فرانسوی From Wikipedia, the free encyclopedia
نوسْتْراداموس (به فرانسوی: Nostradamus) با نام واقعی میشِل دو نُسْتْرِدام (Michel de Nostredame) (زادهٔ ۱۴ یا ۲۱ دسامبر ۱۵۰۳-درگذشتهٔ ۱ یا ۲ ژوئیه ۱۵۶۶) پزشک، نویسنده، ستارهشناس و پیشگوی اهل فرانسه بود. بسیاری از حوادث و جنگهای آینده، پس از اتفاق افتادن، پیشگوییشان به وی منسوب شدهاست.[1][2][3]
پدر میشل دو نُسترادام «پیر دو نُستردام» در یک خانوادهٔ یهودی متولد شد، ولی پس از ازدواج با یک زن کاتولیک به مسیحیت گروید. میشل نخستین فرزند آنها بود. میشل دو نستردام در روز ۱۴ یا ۲۱ دسامبر سال ۱۵۰۳ در سن-رمی-دو-پروانس فرانسه به دنیا آمد. وی تحصیلات خود را در شهر اوینیون به پایان رساند.
میشل هنگام تحصیل به نجوم و ریاضیات علاقه بسیاری نشان میداد. با وجود این به خواست پدرش در سال ۱۵۲۱ در آموزشگاه پزشکی «مون پلیه» ثبت نام کرد. در آنجا بود که با نویسندهٔ نامدار فرانسوی «فرانسوا رابله» آشنا شد و با تشویق او به سرودن شعر و نوشتن قطعات ادبی پرداخت. در سال ۱۵۵۰ نخستین تقویم نجومی را که در آن پیشگوییهایی دربارهٔ رخدادها و اوضاع جوی سال بعد انجام شده بود، منتشر کرد. در این سالنامه برای نخستین بار نام وی «نوستراداموس» و شغل و زمینه مورد علاقهاش، پزشک و آستروفیل (یعنی دوستدار ستارگان یا نجوم؛ اختردوست) آورده شد. کلمه آستروفیل به معنای دوستدار ستارههاست. نوستراداموس این کلمهٔ ساختگی را به آسترولوگ یا «ستارهشناس» ترجیح داده بود.
از سال ۱۵۵۴ نوسترآداموس یادداشتهای خود را به صورت رباعی (دوبیتی) نوشت. صد رباعی نخست را با نام «سِنتِریِ نخست» یا «نخستین صدگانه» یا «صد شعر»، در ۱۵۵۵ منتشر کرد. در سرآغاز این رباعیها که خطاب به پسرش سزار نوشتهاست؛ تأکید میکند که سرنوشت بشر و آیندهٔ جهان را از روی حرکات ستارگان میتوان پیشگویی نمود و اینکه هر رباعی او گویای رخدادیست که در آیندهٔ دور یا نزدیک رخ خواهد داد. تعداد این پیشگوییها که بیشتر به صورت رباعی است به ۹۶۵ عدد میرسد. علاوه بر این رباعیها او ۵۶ مُسَدّس (ششبیتی) هم دارد. بهطور کلی او در بیش از یک هزار رباعی و مسدس رخدادهای برجستهٔ گیتی را تا پایان سال ۱۹۹۹ میلادی پیشبینی کردهاست. نوسترآداموس قید میکند که در پیشگوییهایش رمزها و محاسبههایی دارد که هر کس توانایی درک آنها را ندارد. این رمزها را او در نامهای که به «هانری دوم» پادشاه فرانسه نوشته، توضیح دادهاست. خانوادهٔ پدری او اصالتاً یهودی بودند، اما پدرش، «گی گسنت»، در حدود سال ۱۴۵۵ به مذهب کاتولیک روی آورد و نام مسیحی «پیر» و نام خانوادگی «دو نستردام» را برای خود انتخاب کرد (این نام خانوادگی از روز مقدسی که در آن تشریفات گرایش وی به مذهب کاتولیک اجرا شد، گرفته شدهاست).[4]
دِلفین، ژان (۷۷–۱۵۰۷)، پیر، هکتور، لوئیس، برتراند، ژان دوم (متولد ۱۵۲۲) و آنتونی (متولد ۱۵۲۳) از جمله خواهران و برادران نوستراداموس هستند.[4][5][6]
در مورد کودکی نوستراداموس اطلاعات بیشتری وجود ندارد، با این حال روایتی وجود دارد که بر طبق آن وی تحت آموزش پدربزرگ مادریاش «ژان دو سن رِمی» بودهاست.
نوستراداموس در ۱۵ سالگی وارد دانشگاه اوینگتن شد. کمی بیش از یک سال بعد (زمانی که وی به جای تحصیل «چهارگانه علوم اربعه» (هندسه، حساب، موسیقی و ستارهشناسی) مشغول تحصیل «سهگانه تریوییم» (دستور زبان، علوم بلاغه و منطق) بود، دانشگاه به دلیل ترس از شیوع بیماری «مرگ سیاه یا همان طاعون» تعطیل شد و او مجبور به ترک دانشگاه گردید. در ۱۵۲۹ پس از چند سال کار کردن به عنوان عطار، برای تحصیل طب وارد دانشگاه «مونپلیه» شد. پس از اندک زمانی، دانشگاه از این که وی به عنوان «عطار» کار میکرده، اطلاع یافت و او را اخراج نمود، زیرا در آن زمان طبق مقررات دانشگاه عطاری ممنوع بود. اسناد اخراج او(BIU Montpellier, Register S 2 folio ۸۷) در حال حاضر هنوز در کتابخانه دانشکده موجود است.[6] با این وجود، برخی از ناشران و خبرنگاران بعدها وی را «دکتر» میخواندند. او پس از اخراج از دانشگاه به کار خود به عنوان عطار ادامه داد و با ساختن «قرص رز» که گمان میشد ضد طاعون است، شهرت یافت.[7]
در سال ۱۵۳۱ ژولیوس سزار اسکالیگر که یک دانشمند رنسانس بود نوستراداموس را برای آمدن به اژان دعوت کرد.[4] نوستراداموس در آنجا با زنی که نامش مورد تردید است (احتمالاً Henriette d'Encausse) ازدواج کرد و او دو فرزند برای نوستراداموس به دنیا آورد.[8] در سال ۱۵۳۴ همسر و دو فرزند نوستراداموس احتمالاً از بیماری طاعون درگذشتند. پس از مرگ آنها، نوستراداموس به سفر ادامه داد و از فرانسه و احتمالاً از ایتالیا عبور کرد.[4]
در بازگشتش در سال ۱۵۴۵، او به یاری پزشک مشهور «لوئیس سر» در جنگ علیه شیوع بیماری طاعون در مارسی پرداخت و سپس خود به تنهایی به مبارزه علیه این بیماری در منطقهٔ سلون دو پروانس و در ناحیهٔ مرکزی اکس-آن-پرووانس پرداخت. در نهایت نوستراداموس در سال ۱۵۴۷ در منطقهٔ «سالون» در خانهای که امروزه هنوز موجود است سکنی گزید. وی در آنجا با یک بیوه ثروتمند بنام «آن پونسارد» ازدواج کرد که این خانم سه پسر و سه دختر برایش به دنیا آورد.[4] بین سالهای ۱۵۵۶ تا ۱۵۶۷، نوستراداموس و همسرش یک سیزدهم سهام پروژه عظیم کانال که «آدام دی کراپون» برای آبیاری منطقه بی آب «سالون» و بیابان نزدیک آن از آب رودخانه دورانس طرح کرده بود، بهدست آوردند.[9]
پس از بازدیدی دیگر از ایتالیا، نوستراداموس از طب به علوم ناشناخته یا علوم غریبه و پیشگویی روی آورد. به دنبال شیوههای مرسوم آن دوره، نوستراداموس تقویم نجومی سال ۱۵۵۰ را نوشت و برای اولین بار نام خود را به پیروی از شیوهٔ لاتین از «نستردام» به «نوستراداموس» تغییر داد. او از موفقیت نوشتن سالنامه چنان انگیزه یافت که تصمیم گرفت هر سال یک یا چند سالنامه نجومی بنویسد. گفته میشود که کلاً در این اثرات نوستراداموس حداقل ۶ هزار و ۳۳۸ مورد پیشگویی،[6][10] و حداقل ۱۱ تقویم موجود است که شروع تمامی آنها برخلاف آنچه که گاهی تصور میشد در مارس نیست، بلکه در اول ژوئن است. در پی نوشتن سال نامههای نجومی بود که نجیبزادگان و دیگر اشخاص مهم از نقاط دور تقاضای طالع بینی و اظهار نظر در مورد آینده را از نوستراداموس کردند و او برخلاف آنچه که طالعبینان حرفهای انجام میدادند از «مشتریانش» میخواست که اطلاعات مربوط به جداول تولد را که طالع بینی بر اساس آنها بود دقیق ارائه کنند.[5][9]
او سپس پروژه نوشتن کتاب یک هزار پیشگویی را آغاز کرد که شامل پیشگوییهای نامعلومی است که او را امروزه مشهور ساختهاست. در پی خطری که او از جانب متعصبان مذهبی حس میکرد، با استفاده از نحو سبک «ویرژیل»، بازی با کلمات و استفاده از آمیزه زبانهایی مانند یونانی، ایتالیایی، لاتین و زبانهای منطقهای سعی در مبهم نمودن معانی نوشتههای خود کرد. بنا به دلایل تکنیکی مربوط به انتشار پیشگوییها در سه نوبت، چنین به نظر میرسد که ناشر سومین و آخرین بخش تمایلی به شروع کار خود از «کتاب صد شعر» نداشتهاست. هیچ نسخهای از آخرین ۵۸ رباعی هفتمین قرن باقی نماندهاست.
رباعیهایی که در کتاب پیشگوییها(Les Propheties) چاپ شدند، با واکنشهای مختلفی روبرو شدند. برخی بر این باور بودند که نوستراداموس برده شیطان و یک انسان ریاکار و دیوانه است؛ درحالیکه برخی دیگر معتقد بودند رباعیات او پیشگوییهایی روحانی است، زیرا در سایه منابع نوشته شده پس از زمان کتب مقدس نوستراداموس نیز چنین ادعایی میکرد. کاترین مدیچی همسر هنری دوم پادشاه فرانسه یکی از بزرگترین ستایندگان نوستراداموس بود. وی پس از خواندن تقویم نجومی نوستراداموس مربوط به سال ۱۵۵۵، که به تهدیداتی نسبت به خاندان سلطنتی اشاره داشت، او را به پاریس فرا خواند تا در مورد آن تهدیدات توضیح دهد و برای کودکانش طالع بینی کند. در آن زمان نوستراداموس فکر میکرد که به دار آویخته میشود، اما در سال ۱۵۶۶ که از دنیا رفت، کاترین او را به عنوان مشاور و پزشک پادشاه انتخاب کرده بود.
در بیوگرافی نوستراداموس عنوان شدهاست که وی از اینکه به جرم بدعتگذاری مورد شکنجه قرار گیرد واهمه داشتهاست، اما نه پیشگویان و نه طالع بینان هیچکدام در این گروه قرار نمیگیرند و تنها زمانی که وی از جادو (خلاف طبیعت) برای این مقاصد استفاده میکرد، اینگونه خطرات وجود داشت. در حقیقت ارتباط نوستراداموس با کلیسا به عنوان یک پیشگو و شفابخش روحانی درجه یک بود. زندانی شدن کوتاه مدت نوستراداموس در اواخر سال ۱۵۶۱ به این دلیل بود که وی سالنامه ۱۵۶۲ را بدون اجازه قبلی از اسقف منتشر کرد، درحالیکه مطابق فرمان جدید سلطنتی کسب اجازه لازم بود.
در سال ۱۵۶۶ بیماری نقرس که سالها باعث رنجش نوستراداموس شده بود، به ورم یا آب آوردگی تبدیل شد. در اواخر ژوئن او وکیل خود برای آماده کردن وصیتش فراخواند که در آن تمامی داراییهایش را تا زمان تولد بیست و پنج سالگی پسرانش و تا زمان ازدواج دخترانش به علاوه ۳ هزار و ۴۴۴ کرون، با کم کردن اندک بدهیها، (کلاً حدود ۳۰۰ هزار دلار آمریکا) نزد همسرش تا زمان ازدواجش به امانت گذاشت. پس از این یک متمم کوتاه به وصیتنامه افزوده شد.[4] گفته میشود که وی در عصر روز ۱ ژوئن، منشی خود جین دی چاوینکی را فراخواند و به او گفت: «``تو هنگام طلوع خورشید مرا زنده نخواهی دید.» ظاهراً صبح روز بعد بدن بی جان نوستراداموس در کف اتاق نزدیک تختش و میز افتاده بودهاست. وی در کلیسای محلی Franciscan به خاک سپرده شد (بخشی از آن امروزه به رستوران La Brocherie ملحق شدهاست) اما در زمان انقلاب فرانسه دوباره جزء Collégiale St-Laurent شد، جایی که آرامگاه وی امروزه در آنجا قرار دارد.[4]
نوستر آداموس در رباعی بیستم سنتری نهم، فرار لوئی شانزدهم از پاریس و دستگیری او را در وارن پیشبینی کرده و در رباعی ۵۷ اعدام او را چنین پیشبینی میکند:
در میان یک اختلاف و هیاهوی شدید
سرانجام شیپور به صدا در خواهد آمد
جلاد سر او را از تن جدا خواهد کرد
و سر خون آلود را به آسمان خواهد گرفت.
پیشبینی شگفتانگیز نوستر آداموس دربارهٔ وقایع دوران بعد از انقلاب کبیر فرانسه مربوط به عهد ناپلئون و عاقبت کار اوست؛ در رباعی سیزدهم و سنتری هفتم چنین بیان میکند:
از بندری در یک سرزمین دور دست
مردی ریز اندامی به فرانسه خواهد آمد
او انقلابیون را کنار خواهد زد
و خود چهارده سال مستبدانه حکومت خواهد کرد.
یکی از عجیبترین پیش گوییهای آداموس در مورد ظهور ناپلئون بناپارت و نقش او در تاریخ فرانسه است؛ در رباعی ۶۰ و سنتری ۱ دربارهٔ ناپلئون چنین گوید:
در نزدیکی ایتالیا امپراتوری به دنیا خواهد آمد
که حکومت او برای فرانسه خیلی گران تمام خواهد شد
او پیروزیهای بزرگی به دست میآورد
اما نامش به عنوان یک قصاب در تاریخ میماند.
نوستر آداموس جنگ جهانی اول را در رباعی ۵۵ وسنتری ۹ چنین تصور میکند:
جنگ هولناکی در غرب تدارک دیده میشود
که کشتگان بیشمار به بار خواهد آمد
و بیماری واگیری که به دنبال آن میآید
انسانها و جانداران بسیار دیگری را از پای در خواهد آورد.
نوسترآداموس تولد و ظهور هیتلر را در رباعی ۳۵ وسنتری ۳ چنین پیشبینی میکند:
در اعماق دور افتادهٔ غرب اروپا
کودکی در یک خانوادهٔ فقیر به دنیا میآید
او با زبانش تودههای مردم را اغوا خواهد کرد
و با نیروی عظیمی به شرق خواهد تاخت.
در این کتاب وی پیشگوییهای مهم و بلند مدت را جمعآوری کرد. اولین بخش در سال ۱۵۵۵ منتشر شد، بخش دوم حاوی ۲۸۹ شعر پیشگویی دیگر در سال ۱۵۵۷ منشر شد. قسمت سوم با ۳۰۰ رباعی دیگر در سال ۱۵۵۸ منتشر شد، که این بخش امروزه تنها به عنوان بخشی از ویرایش آثاری که پس از مرگش در سال ۱۵۶۸ انتشار یافتند باقی ماندهاست. این نسخه شامل ۹۴۱ رباعی قافیه دار و یک رباعی بدون قافیهاست که به سه گروه صد تایی و یک گروه ۴۲ تایی که «قرون» نام دارند تقسیم شدهاند.
با توجه به وضعیت انتشار در آن زمان (که شامل حروف چینی «از دیکته» بود)، هیچ دو نسخهای دقیقاً یکی نبودند و حتی امکان پیدا کردن دو «رونوشت» دقیقاً مشابه نیز کم بود. بهطور حتم ضمانتی برای این فرض وجود ندارد که املا یا نقطهگذاری نسخهها دقیقاً مشابه با نسخه اصلی نوستراداموس باشند، احتمالی که «رمزگشایان» آینده در نظر میگیرند.[9] ath. cx/ Almanacs[پیوند مرده].
اینها که محبوبترین کارهای نوستراداموس بودند، از سال ۱۵۵۰ تا زمان مرگش هر سال منتشر میشدند. غالباً او دو یا حتی سه عدد از اینها را در هر سال منتشر میکرد که یا «تقویم نجومی» (پیش گوییهای مفصل)، «پیشبینی» یا «نشانههای شوم» (پیشبینیهای کلی تر) لقب داده میشدند.
نوستراداموس نه تنها یک پیشگو بود بلکه یک شفادهنده ماهر نیز بود. گفته میشود که وی حداقل دو کتاب در زمینه علوم طبی نوشتهاست. یکی از آنها «ترجمه» نسبت داده شده از جالینوس و در کتاب Traité des fardemens (در اصل کتاب آشپزی پزشکی است که در آن نیز مطالب عموماً از منابع دیگر به عاریه گرفته شدهاند)، او توضیحی از روشهایی که برای معالجه طاعون بکار میبرد، دادهاست ---که هیچکدام، حتی روش خونگیری هم، در عمل کارگر نبودند. در این کتاب همچنین در مورد آماده کردن لوازم آرایشی توضیحاتی آورده شدهاست.
یک نسخه خطی که به عنوان Orus Apollo شناخته شده نیز در کتابخانه شهرداری لیون وجود دارد، جایی که متجاوز از ۲۰۰۰ اسناد اصل مربوط به نوستراداموس تحت حمایت میشل چومارات نگهداری میشوند. گفته میشود که این یک ترجمه از یک کار یونان باستان بر اساس نویسههای چینی مصری است که برپایه نسخههای لاتین بعدی استوار است که متأسفانه در تمامی آنها معانی درست نسخههای مصر باستان نادیده گرفته شدهاند و بنابراین تا زمان ظهورژان-فرانسوا شامپولیون در قرن ۱۹ هیچکدام به درستی رمزگشایی نشدند.
پس از مرگ نوستراداموس تنها پیشگوییهای وی محبوبیت خود را به صورتی کاملاً عجیب حفظ کردند. بیش از ۲۰۰ نسخه از آنها به همراه متجاوز از ۲۰۰۰ تفسیر در آن زمان پدیدار شدند. چنین به نظر میرسید که بخشی از محبوبیت آنها به دلیل مبهم بودن و بدون تاریخ بودن آنها بود که این امکان را ایجاد میکرد که پس از هر حادثه مهم بهطور انتخابی یکی از آنها را نقل کرد و آنها را به عنوان «کنایه» از وقایع مربوطه اعلام کرد. (رجوع شود به نوستراداموس در فرهنگ عامه پسند).
گفته میشود که نوستراداموس پیشگوییهایش را بر پایه طالع بینی مستدل - ارزیابی نجومی «چگونگی» اتفاقات احتمالی آینده- انجام داده اما بهشدت مورد انتقاد طالع بینان حرفهای زمانش از جمله لارنتس ویدل بودهاست.[6] که این انتقادات در رابطه با بی صلاحیتی و نادرستی استفاده از این فرض که «طالع بینی مقایسهای» (مقایسه وضعیت آینده سیارات با وضعیت آنها در زمان رخدادهای گذشته) میتواند برای پیشگویی حوادث واقعی آینده بکار روند بودهاست.[9]
بر اساس تحقیقات اخیر قسمت عمده پیشگوییهای نوستراداموس تفسیر مجموعه پیشگوییهای باستان پایان جهان (عمدتاً بر اساس کتاب مقدس، به همراه اشاراتی به وقایع تاریخی و منتخبات نشانهها (فیلم) و سپس استفاده از طالع بینی مقایسهای برای طرح آنها برای آینده بودهاست؛ بنابراین بسیاری از پیشگوییها شامل شخصیتهای باستان مانند لوکیوس کورنلیوس سولا، گایوس ماریوس، نرون و برخی دیگر و توضیحات او در مورد «نبرد در ابرهاً و» بارش قورباغه از آسمان «به همین صورت هستند. خود طالع بینی تنها دو بار در» مقدمه «نوستراداموس ذکر شده و ۴۱ بار در» قرنهاً آمدهاست، اما بیشتر در نامه تقدیمیش به شاه هنری دوم آمدهاست.
منابع تاریخی او شامل مطالب مشهودی از برخی مورخان مانند تیتوس لیویوس، سوئتونیوس، پلوتارک و سایر تاریخ نویسان کلاسیک و همچنین از تاریخ نویسان قرون وسطی از جمله Villehardouin و ژان فروآسار است. بسیاری از اشارات طالع بینی او تقریباً کلمه به کلمه از Livre de l'estat et mutations des temps اثر ریچارد روست۰ ۵–۱۵۴۹ گرفته شدهاند. جداول و نمودارهای تولدی که نوستراداموس خود آماده کرده بود با وجود خطاهای بسیاری که وی در کوپی کردنشان داشت، نیز در حقیقت بر اساس جداولی بودند که طالع بینان حرفهای قبلاً منتشر کرده بودند. (رجوع شود به تحلیل این نمودارها توسط «بریند آمور» در سال ۱۹۹۳، و نقد جامع گروبر از طالع بینی نوستراداموس برای شاه رادولف ماکسیمیلیان)[11]
ظاهراً منبع اصلی پیشگوییهای او سال ۱۵۲۲ بودهاست که شامل پیشگوییها توسط سودو متودیوس، سیبیل، جاچیم اهل فیور، ساونارولا و سایرین است) «مقدمه» او شامل ۲۴ نقل قول از کتاب مقدس است که غیر از دو تا بقیه به همان صورت ساوناروالا هستند) این کتاب موفقیت زیادی در دهه ۱۵۲۰ بهدستآورد، زمانی که نسخههای زیادی از آن به چاپ رسید. اما این کتاب تأثیرات خود را از دست داد که شاید به دلیل متن لاتین کتاب، متون گاتیک و اختصارات سخت بسیار آن باشد. نوستراداموس اولین کسی بود که این پیشگوییها را به زبان فرانسه دوباره ترجمه و تفسیر کرد و ممکن است دلیل نسبت دادن آنها به وی همین باشد. لازم است ذکر شود که استانداردهای مدرن سرقت ادبی در قرن ۱۶ کاربرد نداشتند. نویسندگان در آن دوره بارها بدون اذعان به آن برخی آثار به خصوص آثار کلاسیک را رونویسی یا تفسیر میکردند.
مطالب دیگری توسط پتروس کرینیتوس در سال ۱۵۰۴ از De honesta disciplina جمعآوری شد،[9] که شامل اقتباسهایی است از De daemonibus اثر میشل دو لوسپیتال و De Mysteriis Aegyptiorum(در ارتباط با رموز مصر…)، کتابی دربارهٔ اخترشناسی و جادوی آشوری توسط ایامبلیکوس که یک نوطرفدار افلاطون در قرن چهارم بود. نسخه لاتین هر دو بهتازگی در لیون منتشر شده بودند و اقتباسهایی از هر دو دردو شعر اول نوستراداموس بیان شده بودند (در مورد دوم تقریباً لفظ به لفظ آمدهاست) که شعر اول در ضمیمه این مقاله آورده شدهاست. اگرچه درست است که نوستراداموس در سال ۱۵۵۵ مدعی شد که تمامی کارهای مربوط به غیب و اسرار در کتابخانه اش را به آتش کشید، اما دقیقاً نمیتوان گفت کدامین کتابها در آتش از بین رفته بودند. این حقیقت که آنها ظاهراً با شعلههایی که به صورتی غیرعادی درخشان بوده سوختند، نشان میدهد که برخی از آنها دست نوشتههایی بر روی پوست بودند که بهطور معمول با شوره قلمیمورد استفاده قرار میگرفتند.
در قرن هفدهم بود که مردم متوجه تکیهِ نوستراداموس بر کارهای پیشین شدند.[12] شاید این بتواند توضیحی برای این حقیقت باشد که در آن دوره، «پیشگوییهاً ظاهراً در فرانسه به عنوان مطالب کلاسی استفاده داشت.»[13]
تکیه و وابستگی نوستراداموس به سوابق تاریخی از این حقیقت مشهود است که وی آشکارا درچندین موقعیت لقب «پیشگو» (به معنای کسی که خود دارای قدرت پیشگویی است) را رد کرد:
«پسرم اگرچه من از کلمه «پیشگو» استفاده کردهام، اما چنین مقام بالایی را به خود نسبت نمیدهم. -» مقدمه سزار"، ۱۵۵۵ و همینطور من نام یا وظیفه پیشگو را به خود نسبت نمیدهم. - «مقدمه سزار»، ۱۵۵۵"
«برخی از پیشگوییها اتفاق افتادن حوادث عجیبی را پیشبینی کردهاند. بههرحال من به هیچ وجه چنین عنوانی را به خود نسبت نمیدهم. -» نامه به شاه هنری دوم «، ۱۵۵۸»
«اما من این شهامت را دارم که به لطف تحقیقاتم وبا در نظر گرفتن آنچه طالع بینی علمی میگوید پیشبینی کنم (هرگز در مورد جزئیات ضمانت نمیدهم) و مردم را در مورد تهدیدات ستارهها آگاه کنم؛ و من آنقدر احمق نیستم که وانمود کنم پیشگو هستم. - نامه گشاده به پریوی کانسیلر (بعدها چنسلر) بیراگ، ۱۵ ژوئن ۱۵۶۶»
تمرد وی از پذیرش عنوان «پیشگو» با حقیقت عنوانی که به کتابش داد سازگار است: (عنوانی که در زبان فرانسه به معنای «پیشگوییها» توسط «ام میشل نوستراداموس است که دقیقاً همان چیزی است که آنها هستند، یعنی» پیشگوییها «ی» نوستراداموس" که به غیر از چندین مورد، هیچیک از آنها جدا از نحوه ویرایش بیان و بهکارگیری برای آینده نبودند) انتقاد از نوستراداموس در مورد ادعا دربارهٔ پیشگو بودن در واقع انتقاد از او برای چیزی است که او هرگز مدعی آن نشدهاست.
با توجه به اتکا و تکیه نوستراداموس بر منابع ادبی، این قضیه مورد شک است که آیا وی برای ورود به وضعیت خلسه، غیر از تعقل، تفکر و دوره تکوین (به معنای در سر پروردن) روش خاص دیگری را بکار گرفتهاست یا نه. تعریف خاص نوستراداموس از این فرایند در «نامه ۴۱» عنوان شدهاست.
افسانهِ مشهور در مورد استفادهِ نوستراداموس از روشهای قدیمی خیره شدن به شعله یا آب یا هردو بر پایه بی تأمل خواندن دو شعر اول وی است که در آنها کارهای نوستراداموس به کارهای دانشمندان معبد دلف یونان و برانچیدیک تشبیه شدهاست. اولین مورد در پایان این مقاله چاپ شدهاست. مورد دوم را میتوان با مراجعه به سایت مربوطه دید. (به لینکهای خارجی رجوع شود) نوستراداموس درتقدیمنامه خود به شاه هنری دوم اینگونه شرح داد «از طریق آرامش روحی و آسایش خاطر، روح، ذهن و قلبم را از نگرانیها و مشکلات خالی میکنم»، اما همیشه پپش از اشارات زیاد وی به تشریفات «سهگانه» ی دلف/ دلفیها از کلمه «مانند» استفاده شدهاست. (بار دیگر اشارات خارجی به متون اصلی را مقایسه کنید).
رباعیها در مورد بلایای مختلف هستند. (تقریباً تمامی آنها فاقد زمان مشخص هستند) آنها شامل سرایت مریضی، زمین لرزه، جنگ، سیل، حمله، جنایت، نبرد و بسیاری دیگر از حوادث مشابه هستند- تمامی آنها به همان نحوی هستند که توسط «میرابیلیس لیبر از پیش خبر داده شدهاند. دربرخی از رباعیها این بلایا به صورت کلی آورده شدهاند و در برخی دیگر در ارتباط با شخصی خاص یا افرادی معدودی عنوان شدهاند. بعضی تنها مربوط به یک شهر هستند و برخی چندین شهر یا کشور را شامل میشوند. از جمله موضوعات اصلی حمله قریبالوقوع مسلمانان از شرق و جنوب با احساسات ضد مسیحیت به اروپا است که دقیقاً منعکسکنندهِ حملات عثمانی و پیش از آن اعراب مشابه و پیش از این دو انتظارات «میرابیلیس طرفدار آزادی» است.[6] تمامی این موارد در بطن اعتقاد به آخر الزمان ارائه شدهاست، اعتقادی که باعث بروز پیش گوییهای آخر الزمان و مجموعهای چاپ نشده توسط کریستوفر کلمبوس شد.[14]
بعضی اندیشمندان بر این باورند که نوستراداموس برای پیشگو بودن ننوشتهاست، بلکه برای در امان ماندن از اذیتها، تفاسیرش از وقایع زمان خود را با استفاده از زبانی استعاری و رمزآلود نوشت. این شبیه به تعبیرات پریتریست از کتاب وحی است.[6]
طرفداران نوستراداموس ادعا میکنند که او بسیاری از حوادث بزرگ را همچون آتشسوزی بزرگ لندن، به قدرت رسیدن ناپلئون و هیتلر و حملات ۱۱ سپتامبر به مرکز تجارت جهانی را پیشگویی کردهاست.[11] نظرات مختلف را در ذیل مشاهده کنید.
شکاکانی همچون رندی بر این باورند که شهرت نوستراداموس در پیشگویی بیشتر برخاسته از طرفداران او در قرن حاضر است که گفتارهای او را به اتفاقاتی نسبت میدهند که یا اتفاق افتادهاند یا وقوع آنها اجتناب ناپذیر است که به "غیب بینی عطف به ماسبق شهرت دارند. هیچ مدرک آکادمیکی (رجوع شود به منابع ذیل) وجود ندارد که ثابت کند نوستراداموس اتفاقی را قبل از اینکه اتفاق افتد، پیشگویی کرده باشد، مگر صحبت از اتفاقاتی که به موارد دیگر هم میتوان آنها را نسبت داد.
دیدگاهی نیز وجود دارد که که میگوید: آمریکا با سوءاستفاده از این پیشگویی (یعنی خود آنها انفجارها را انجام دادند، همانگونه که از این پیشگویی به نفع خودشان فیلم معروف نوسترآداموس را ساختند) تا بگویند حالا که این پیشگویی تا اینجا درست از آب درآمد پس بقیه این پیشگویی نیز به همین صورت امکانپذیر خواهد بود، که این موضوع باعث ترس جامعه آمریکا شد و اجازه هر گونه عمل پیشگیرانه را به خود دادند.
در ادبیات موجود و در اینترنت دیدگاههای کاملاً متفاوتی در این زمینه وجود دارند. در یک طرف دیدگاههای بسیار آکادمیک مانند دیدگاههای ژاک هالبورن وجود دارد که مفصلاً بیان میدارند که «پیشگوییهای» نوستراداموس در واقع مطالبی جعلی هستند که بعدها توسط افرادی با اهداف سیاسی نوشته شدهاند. اگرچه احتمالاً هالبرون بیش از هر کس دیگری در مورد این متون و اسناد مربوطه میداند (وی به کاوش و تحقیق در مورد بسیاری از آنها کمک کردهاست)، اما نظریات وی را بسیاری از دیگر متخصصان در این زمینه رد کردهاند.
در طرف دیگر، انبوهی از کتابهای جدید و وبگاههای خصوصی وجود دارند که نه تنها پیشگوییهای نوستراداموس را حقیقی میدانند بلکه از وی به عنوان یک پیشگوی واقعی یاد میکند. به دلیل تعابیر و تفاسیر توأم با خیالپردازی، این گروه در مورد اینکه نوستراداموس چه چیزی را پیشگویی کرده و پیشگوییهایش در مورد آینده بوده یا گذشته به توافق نرسیدهاند. با این وجود این گروه در مورد اینکه نوستراداموس انقلاب فرانسه، ناپلئون بناپارت، هیتلر،[6][15] هم جنگهای جهانی و هم تخریب اتمی شهرهای هیروشیما و ناکازاکی. در این زمینه توافق وجود دارد که وی تمامی وقایع مهم در زمان انتشار یک کتاب را پیشبینی کردهاست، از برنامه فضایی آپولو، مرگ دایانا، شاهدخت ولز و حادثه فضاپیمای چلنجر،[16] به وقایع ۱۱ سپتامبر: چنین به نظر میرسد که این جنبه 'movable feast' از ویژگیهای این ژانر است.[5]
احتمالاً اولین کتابی که در انگلیس مشهور شد، کتاب هنری سی رابرتس «پیشگوییهای کامل نوستراداموس» در سال ۱۹۴۷ بود که طی ۴۰ سال پس از آن حداقل ۷ بار تجدید چاپ شد، این کتاب شامل رونوشت پیشگوییها، ترجمه آنها به همراه تفسیری کوتاه است. پس از آن در سال ۱۹۶۱ کتاب کاملاً بیطرف ادگار لئون بنام «نوستراداموس و پیشگوییهایش» منتشر شد که تا پیش از سال ۱۹۹۰ بهترین و کاملترین تحلیل از پیشگوییهای نوستراداموس در سطح جهان بهشمار میرفت. پس از آن کتاب مشهور اریکا چیتام بنام «پیشگوییهای نوستراداموس» انتشار یافت که در واقع شامل چاپ مجددی از نسخه قبلی سال ۱۵۶۸ بود که از سال ۱۹۷۳ چندین بار ویرایش و چاپ شده بود و در آخر بنام «پیشگوییهای نهایی نوستراداموس» منتشر شد. این کتاب به عنوان اساس فیلم مشهور اورسن ولز بنام مردی که فردا را دید مورد استفاده قرارگرفت. جدا از ترجمه دو قسمتی اثر جین-چارلز دی فونبروم بنام «نوستراداموس: historien et prophète» در سال ۱۹۸۰، میتوان گفت که اینگونه کتابها با کتابهای مشهور جان هوگ در مورد پیشگویی از سال ۱۹۹۴ به بعد به نقطه اوج رسیدند که شامل «نوستراداموس: پیشگوییهای کامل»(۱۹۹۹) و کتاب اخیر "نوستراداموس: زندگی و معماً(۲۰۰۳) میباشد.
به غیر از رابرتس، این کتابها و کارهای تقلیدی مشابه آنها نه تنها در مورد توان پیشگویی نوستراداموس متفقالقول بودند، بلکه در مورد برخی جنبههای زندگینامه او نیز توافق داشتند. او از خاندان اسرائیلی ایساچار بوده و تحت آموزش پدربزرگانش بوده که هر دو در دربار پادشاه خوب رنهدر Provenceطبیب بودند، وی در سال ۱۵۲۵ وارد دانشگاه مونپلیه شد. وی در بازگشت در سال ۱۵۲۹ با موفقیت مدرک طب خود را دریافت کرد و در دانشکده پزشکی به تدریس پرداخت، تا زمانیکه عقاید وی محبوبیت خود را از دست دادند، وی دارای این عقیده بود که مرکزیت جهان در خورشید است، نوستراداموس به شمال-شرق فرانسه سفر کرد و در آنجا در «خانقاه اوروال» رباعیات پیشگویی خود را نوشت، وی در جریان سفرهایش کارهای خارق العادهِ زیادی انجام داد که از آن جمله این است که نام پاپ آینده را مشخص کرد و بیماری طاعون را در منطقه اکس-آن-پرووانس و در مناطق دیگر درمان کرد، نوستراداموس همچنین
از دهه ۱۹۸۰ تاکنون این امر مخصوصاً در فرانسه با واکنشهای آکادمیک روبرو شدهاست. چاپ نامههای خصوصی نوستراداموس در سال ۱۹۸۳[17] و طی سالهای پس از آن نسخههای اصلی سالهای ۱۵۵۵ و ۱۵۵۷ کشف شده توسط چومارات و بنازرا به همراه کشف بسیاری از مطالب آرشیو شده[4][9] نشان داد که بسیاری از حرفهایی که در مورد نوستراداموس گفته شده بود با اسناد حقیقی مطابقت نداشت. رندی جیمز از چهرههای دانشگاهی[4][5][9][18] مینویسد که هیچ سند معتبر امروزی هیچیک از ادعاها را ثابت نمیکند. بسیاری از ادعاها مشخصا براساس شایعات غیر معتبر بودهاست که توسط مفسران بعدی همچون ژابرت(۱۶۵۶)، گوناد(۱۶۹۳) و بارست(۱۸۴۰) بر اساس تفاسیر غلط از متون فرانسوی قرن ۱۶ یا بر اساس کذب محض به عنوان حقیقت نقل شدهاند. حتی ادعایی که رباعی L۳۵ دقیقاً مرگ پادشاه هنری دوم را پیشگویی کردهاست در سال ۱۶۱۴، یعنی ۵۵ سال پس از آن واقعه چاپ شد.[6][9]
بالاتر از همه اینکه چهرههای دانشگاهی[5][18][19] که خود سعی دارند از هر گونه تفسیر غلط بپرهیزند، اذعان داشتند که ترجمههای انگلیسی اغلب دارای کیفیتی پایین داشتند، هیچ دانشی از فرانسه قرن ۱۶ را نشان نمیدادند، غرضمند ترجمه شده بودند و بدتر از همه اینکه در مواقعی به گونهای ترجمه شده بودند که کاملاً شبیه به چیزی شوند که به آن رجوع داده میشدند (و یا برعکس). مطمئناً هیچیک از آنها بر اساس نسخه اصل نبودند: رابرتز ترجمه خود را بر اساس نسخه سال ۱۶۷۲ نوشته بود و چیتهام و هوگ بر اساس نسخه منتشر شده پس از مرگ نویسنده در سال ۱۵۶۸. حتی لئونی که ترجمهاش کمی قابل قبولتر از بقیهاست، به اقرار خودش در صفحه ۱۱۵ ترجمه، هیچ وقت نسخه اصلی را ندید. این در حالیست که او در هیچیک از صفحات پیشین هیچ اشارهای به این مطلب نکردهاست که بسیاری از مطالبش بدون منبع است.
با این حال هیچیک از مفسران انگلیسی به دلایل زبانی و زمانی به این تحقیقات و تفسیرها دسترسی نداشتند. هوگ به دلیل موقعیتی که داشت از این منابع برخوردار بود، اما در سال ۲۰۰۳ بود که وی اقرار کرد برخی از مطالب بیوگرافیهای قبلی او جعلی و دروغین بودهاست. در همین حال اندیشمندان[6] معترض از تلاشهای پیشین نویسندگانی (هویت ۱۹۹۴، اواسان ۱۹۹۷، راموتی ۱۹۹۸) بودند که سعی در استخراج معنی پنهان متون با استفاده از قلب کلام، کدهای عددی، گراف و دیگر ابزارها بودند.
پیشگوییهای نوستراداموس در قرن بیست و یک به صورت یک فرهنگ غالب درآمدند. نوستراداموس و پیشگوییهایش موضوع هزاران کتاب (داستانی و غیر داستانی) شدند، زندگی نوستراداموس در چندین فیلم و برنامهِ ضبطی نمایش داده شد و نوشتههای وی به موضوع مورد علاقه مطبوعات تبدیل شدند.
همچنین درچندین حقه مشهور اینترنتی، رباعیهایی به سبک رباعیهای پیشگوییهای نوستراداموس از طریق ایمیل به عنوان واقعیت منتشر شدند. مشهورترین نمونه مربوط به ویران شدن مرکز تجارت جهانی در حادثه ۱۱ سپتامبر۲۰۰۱ است که منجر به برخی حقهها و تفاسیر مجدد توسط علاقهمندان چنین رباعیاتی شد.
حمله ۱۱ سپتامبر، ۲۰۰۱ در نیویورک منجر به تفکر در مورد پیشگویی احتمالی نوستراداموس در مورد این واقعه شد. طرفداران نوستراداموس رباعیهای VI. ۹۷ و I. ۸۷ را به عنوان پیشگویی احتمالی این حادثه عنوان کردند، درحالیکه اندیشمندان این موضوع را بیارتباط عنوان کردند (بخشهای مربوطهِ وبگاههای Lemesurier وSnopes را که در ذیل آورده شدهاست مقایسه کنید)[6][11]
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.