موشق ایشخان

از ویکی‌پدیا، دانشنامه آزاد

موشق ایشخان

موشق سراپیونی جنترجیان (ارمنی: Մուշեղ Սրապիոնի Ճենտերեճյան)، متخلص به موشق ایشخان (ارمنی: Մուշեղ Իշխան; زاده ۱۹۱۴ سیوری‌حصار - درگذشته ۱۲ ژوئن ۱۹۹۰ بیروت) یک شاعر، داستان‌نویس و نمایشنامه‌نویس ارمنی بود.

اطلاعات اجمالی موشق ایشخانMušeł Išhan, نام اصلی ...
موشق ایشخان
Mušeł Išhan
Thumb
نام اصلی
(به ارمنی: Մուշեղ Սրապիոնի Ճենտերեճյան)
زاده۱۹۱۴ میلادی
سیوری‌حصار، استان اسکی‌شهر، امپراتوری عثمانی
درگذشته۱۲ ژوئن ۱۹۹۰
بیروت، لبنان
پیشهشاعر، نویسنده و مربی
ملیت ارمنی
بستن

زندگی‌نامه

ایشخان در سن ۲ سالگی در طی نسل‌کشی ارمنی‌ها یتیم شد و در بیروت، لبنان بزرگ شد. در شهر دمشق و در کشور قبرس به تحصیل پرداخت و سپس از مدرسه عالی ارمنی‌های شهر بیروت در سال ۱۹۳۵ میلادی فارغ‌التحصیل شد. از سال ۱۹۳۸ در دانشگاه بروکسل مشغول به تحصیل شد اما به علت جنگ جهانی دوم ناتمام ماند و در سال ۱۹۴۰ به بیروت بازگشت. اولین کتاب شعر خویش را در سال ۱۹۳۶ به چاپ رسانید. او علاوه به آثار شناخته شعری خویش، نمایش‌نامه‌ها، رمان‌ها و مجموعه‌ای از کتاب‌های درسی را به زبان ارمنی تألیف نموده‌است. موزه‌ای با نام «موشق ایشخان» در «مدرسه شماره ۵ ایروان» بازگشایی شده‌است.

آثار

  • «آوازخانه‌ها» ۱۹۳۷ میلادی
  • «آتش» ۱۹۳۸ میلادی
  • «ارمنستان» ۱۹۴۶ میلادی
  • «زندگی و رؤیا» ۱۹۴۸ میلادی
  • «درود بر تو زندگی» ۱۹۵۸ میلادی
  • «پائیز طلائی» ۱۹۶۳ میلادی
  • «رنج» ۱۹۶۸ میلادی
  • «بدرود ای کودکی» ۱۹۷۴ میلادی

شعر وقتی به تو می‌اندیشم

وقتی به تو می‌اندیشم، زندگانی روزمره پُر غوغای از نا فتاده‌امناگهان باغ پُر گلی از عشق می‌شود و بهشت که منش به درون می‌روم حیرتناک و هراسنده
وقتی به تو می‌اندیشم، تمامت خورشید به جانم فرو می‌ریزدو چون بیماری بازآمده از دروازه‌های مرگ بدین زندگانی تازه، چو دیوانگان درمی‌آویزم
وقتی به تو می‌اندیشم، در اطرافم قطعه‌های آوازه کهنه‌ای به گردش می‌آیندو بوسه‌های شیرین عاشقانه مواج می‌شوند و من در عطرهای بهاری مدهوش می‌شوم
وقتی به تو می‌اندیشم، احساس می‌کنم در جائی اینک درختانی هستند شکوفه بارآبشاران خنک بی وقفه و مدام فرو می‌بارند و فراز کوهساران، کوره راه‌های تنگ، می‌خزند
وقتی به تو می‌اندیشم، وقتی که فکر می‌کنم تو را دارم و با تو اینهمه خوشبختیی غنیاینهمه سرشاری و عشق لرزان به گریه می‌افتم و دعا می‌گویم
وقتی به تو می‌اندیشم، دل من می‌خواهد که زندگی ام را چون جامیلبالب کنم از شراب ناب تابناک ایثار و در آستان قدم‌های نورانی رؤیایت فرو پاشم

منابع

Wikiwand - on

Seamless Wikipedia browsing. On steroids.