قره‌قویونلو یا قراقویونلو (به ترکی آذربایجانی: Qaraqoyunlular) دودمانی از حاکمان ترکمان و مسلمان بود که نزدیک به صد سال (از ۷۸۰ تا ۸۷۴ ه‍.ق) بر آذربایجان، شرق آناتولی و قفقاز حکمرانی کردند.[۱] خانوادهٔ حاکم قراقویونلو از قبیلهٔ ییوا، به ویژه ایل بهارلو بودند.[۲] آن‌ها از طوایفی بودند که هنگام حملهٔ مغول مساکن خود را حوالی دریاچهٔ خوارزم ترک کرده، به ایران آمدند و هر طایفه از آنان در جایی استقرار یافتند. هنگامی که دولت ایلخانان مغول منقرض شد، ترکمانان هم مانند سایر طوایف ترک از فرصت استفاده کرده صاحب قدرت شدند. این قبیله در شمال‌شرقی دریاچهٔ وان با مرکزیت ارچیش به قدرت رسیدند.

اطلاعات اجمالی قره‌قویونلوها Qaraqoyunlular (ترکی آذربایجانی), وضعیت ...
قره‌قویونلوها

Qaraqoyunlular  (ترکی آذربایجانی)
۱۳۷۸ میلادی–۱۴۶۹ میلادی
پرچم قره‌قویونلو
پرچم
قلمرو قره‌قویونلوها در اوج گستره خود در زمان جهانشاه
قلمرو قره‌قویونلوها در اوج گستره خود در زمان جهانشاه[ب]
وضعیتپادشاهی
پایتختتبریز
زبان(های) رایجفارسی (زبان رسمی دربار و ادبیات)
ترکی آذری (زبان خاندانی و شعر)
عربی (زبان دینی)
دین(ها)
اسلام (احتمالاً شیعه)
حکومتپادشاهی موروثی
سلطان 
 ۱۳۸۹–۱۳۸۰
قرامحمد (اولین)
 ۱۴۶۷–۱۴۳۵
جهانشاه (آخرین)
دوره تاریخیتاریخ میانه ایران
 بنیان‌گذاری
۱۳۷۸ میلادی
 فروپاشی
۱۴۶۹ میلادی
واحد پولآقچه و تنکه
پیشین
پسین
چوپانیان
جلایریان
آق قویونلو
تیموریان
امروز بخشی از ایران
 ترکیه
 جمهوری آذربایجان
 ارمنستان
 گرجستان
 عراق
 سوریه
 کویت
 عربستان سعودی
بستن

ریشه‌شناسی نام

Thumb
نگاره‌ای از آرامگاه امیران قراقویونلو پیش از تخریب

قراقویونلو واژه‌ای زبان‌های ترکی (مرکب از: قره + قویون + لو) و به معنی «صاحبان گوسفندهای سیاه» است.[۳] این واژه بسته به لهجهٔ محلی گوینده، قره‌قویونلو یا قاراقویونلو هم تلفظ و نوشته می‌شود.

نام قراقویونلوها نخستین‌بار در تاریخ در دورهٔ پیش از دودمان صفویان مطرح گردیده‌است. قراقویونلوها که ترکمان بودند ابتدا تحت فرمان دودمان مغولی جلایری‌ها در تبریز و بغداد بودند. اما در سال ۱۳۷۵ قرا یوسف رهبر قراقویونلوها در پی شورشی علیه جلایری‌ها استقلال خود را از جلایری‌ها اعلام کرد و کنترل آذربایجان، موصل و بغداد را به دست گرفت. تیموریان در حوالی ۱۴۰۰ قرا یوسف را شکست داده و قرایوسف به مصر متواری شد. او پس از مدتی و در ۱۴۰۶ با کمک حاکمان وقت مصر(مملوک‌ها)، دوباره کنترل تبریز را به‌دست‌آورد. دولت قراقویونلو در بخش مهمی از سرزمین ایران شامل خوزستان، کرمان، فارس و هرات حضور داشت.[۴] واپسین فرمانروای قره‌قویونلو جهانشاه قراقویونلو نام داشت که اوزون حسن از دودمان آق‌قویونلو او را شکست داد و او را به همراه پسرش کشت.

پیشینه و ظهور

ترکمن‌های قره‌قویونلو در ابتدا از حدود سال ۱۳۷۵ میلادی، زمانی که رهبر قبیله اصلی آنها بر موصل حکومت می‌کرد، دست‌نشاندگان حکومت جلایریان در بغداد و تبریز بودند. اما بر ضد جلایریان قیام کردند و با فتح تبریز توسط قرایوسف استقلال خود را از سلسله آل جلایر تأمین کردند.

در سال ۱۴۰۰، امپراتوری تیموری به رهبری تیمورلنگ، قره‌قویونلوها را شکست داد و قرایوسف به مصر گریخت و به سلطنت ممالیک پناه برد. قره یوسف مورد استقبال شیخ محمود، نایب دمشق، قرار گرفت. اندکی بعد سلطان جلایری احمد جلایر نیز به دمشق آمد. الناصر فرج که نمی‌خواست روابط با تیمور را بدتر کند، پذیرفت که قرایوسف و احمد جلایر را بگیرد و به او تحویل دهد. این دو رهبر در زندان با هم دوستی خود را تجدید کردند و توافق کردند که احمد جلایر باید بغداد را حفظ کند و قرایوسف آذربایجان را حفظ کند. احمد همچنین پیربوداغ پسر قرایوسف را به فرزندی پذیرفت. هنگامی که تیمور در سال ۱۴۰۵ میلادی درگذشت، ناصر فرج هر دو را آزاد کرد. با این حال، به گفته فاروق سومر، آنها به دستور والی شورشی دمشق، شیخ محمود آزاد شدند.[۵][۶][۷][۸]

قرایوسف پس از بازگشت از تبعید، عزالدین شیر، فرماندار تیموری وان را وادار به تسلیم کرد. در حالی که آلتامیش، نایب‌السلطنه دیگری را که تیمور گماشته بود، دستگیر و به باروق فرستاد. او بعداً به سرزمین‌های آذربایجان رفت. او در ۱۴ مهر ۱۴۰۶ در جنگ نخجوان، ابوبکر تیموری را شکست داد و تبریز را دوباره اشغال کرد. ابوبکر و پدرش میران‌شاه برای بازپس‌گیری آذربایجان تلاش کردند؛ اما در ۲۰ آوریل ۱۴۰۸ قرایوسف در جنگ سردرود که در آن میران‌شاه کشته شد، شکست قاطعی بر آنها وارد کرد. در پاییز ۱۴۰۹ قرایوسف وارد تبریز شد و گروهی مهاجم به شروان به ویژه شکی فرستاد که بی‌نتیجه ماند.[۹]

در سال ۱۴۱۰ میلادی، قره‌قویونلوها بغداد را تصرف کردند. استقرار یک خط فرعی قره‌قویونلو در آنجا سقوط جلایریان را که زمانی به آنها خدمت می‌کردند، تسریع کرد. با وجود جنگ داخلی بین نوادگان قرایوسف پس از مرگ او در سال ۱۴۲۰، دولت قره‌قویونلو پس از قرایوسف فروپاشید. پس از مرگ قرایوسف در دسامبر ۱۴۲۰، شاهرخ سعی کرد آذربایجان را از اسکندر پسر قرایوسف بگیرد، زیرا هیچ‌یک از پسرانش پدرش را همراهی نمی‌کردند. تیموریان علیرغم شکست اسکندر، دو بار در سال‌های ۱۴۲۰–۱۴۲۱ و ۱۴۲۹، تنها در سومین لشکرکشی شاهرخ میرزا در سال‌های ۱۴۳۴–۳۵ موفق شدند، زمانی که او حکومت را به برادر خود اسکندر، جهانشاه (۱۴۳۶–۱۴۶۷) به‌عنوان تابع خود سپرد. در سال ۱۴۳۶ میلادی از شاهرخ کمک گرفت تا اسکندر را شکست دهد و تاج و تخت را برای خود تصاحب کند. او همچنین توسط گوهرشاد پذیرفته شد و در ۱۹ آوریل ۱۴۳۸ تاجگذاری کرد و لقب مظفرالدین را گرفت.[۱۰][۱۱]

فروپاشی

در سال ۱۴۱۰ میلادی، ارمنستان تحت کنترل قره قویونلوها قرار گرفت. منابع اصلی ارمنی موجود در این دوره از تاریخ‌نگار توما متسوپتسی و چندین کولوفون گرفته تا نسخه‌های خطی معاصر آمده‌است.[۱۲] به گزارش توما، اگرچه قره‌قویونلوها مالیات‌های سنگینی از ارمنی‌ها می‌گرفتند، اما سال‌های اولیهٔ حکومت آنها نسبتاً آرام بود و شهرها بازسازی شدند. ولی این دورهٔ صلح‌آمیز با ظهور قره اسکندر، که بنا به گزارش‌ها، «ارمنستان را بیابان کرد» و آن را در معرض «ویرانی، غارت، کشتار و اسارت» قرار داد، از بین رفت.[۱۲] جنگ‌های اسکندر با تیموریان و شکست نهایی توسط تیموریان باعث ویرانی بیشتر در ارمنستان شد، زیرا بسیاری از ارمنی‌ها به اسارت گرفته شده و به بردگی فروخته شدند و زمین در معرض غارت آشکار قرار گرفت و بسیاری از آنها مجبور به ترک منطقه شدند.[۱۲] اسکندر با گماشتن ارمنی از خانواده‌ای اصیل به نام رستم به عنوان یکی از مشاوران خود تلاش کرد تا با ارمنی‌ها آشتی کند.

هنگامی که تیموریان حملهٔ نهایی خود را به منطقه آغاز کردند، جهانشاه، برادر اسکندر را متقاعد کردند که به برادرش بپردازد. جهانشاه سیاست آزار و اذیت ارمنی‌ها در سیونیک را در پیش گرفت. نوشته‌های خطی ارمنی، غارت کردن صومعه تاتف توسط نیروهایش را در دست‌نوشته‌ها درج کرده‌است. اما او نیز به دنبال نزدیکی با ارمنی‌ها، به واگذاری زمین به فئودال‌ها، بازسازی کلیساها، و تصویب انتقال مقر جاثلیق کلیسای حواری ارمنی به کلیسای جامع اچمیادزین در سال ۱۴۴۱ میلادی پرداخت و ارمنی‌ها را از اسارت درآورد زیرا کشور شاهد ویرانی‌های بیشتر در سال‌های پایانی مبارزات ناکام جهانشاه با آق‌قویونلوها بود.[۱۲]

Thumb
سکه جهانشاه که به روش روچاپ بر سکه تیموری در سال ۸۷۱ هجری تهیه شده.

جهانشاه با شاهرخ میرزای تیموری صلح کرد. با این حال، این صلح به سرعت از بین رفت. هنگامی که شاهرخ میرزا در سال ۱۴۴۷ درگذشت، ترکمن‌های قره‌قویونلو بخش‌هایی از عراق و سواحل شرقی شبه‌جزیرهٔ عربستان و همچنین غرب ایران را که تحت کنترل تیموریان بود ضمیمه قلمرو خود کردند. اگرچه در دوران حکومت او قلمروهای زیادی به دست آمد؛ اما پادشاهی جهانشاه توسط پسران یاغی و حاکمان تقریباً خودمختار بغداد که در سال ۱۴۶۴ آنها را اخراج کردند، با مشکل مواجه شد. اما، یک شکست فاجعه‌بار بود که منجر به مرگ جهانشاه و فروپاشی کنترل ترکمانان قره‌قویونلو در خاورمیانه شد. در سال ۱۴۶۸ میلادی، آق‌قویونلوها در اوج دوران خود تحت رهبری اوزون حسن (۱۴۵۲–۱۴۷۸)، قره‌قویونلوها را شکست دادند و تمام عراق، آذربایجان و غرب ایران را فتح کردند.[۱۳] جهانشاه در جنگ موس درگذشت. قره‌قویونلو تقریباً نابود شده بود و این‌بار حسنعلی میرزا به قدرت رسید. او به دست اوزون حسن کشته شد و پادشاهی قره‌قویونلوها نیز فروپاشید.[۱۴]

دولت

تشکیلات دولتی قره قویونلو عمدتاً بر اساس پیشینیان خود، جلایریان و ایلخانیان بود. حاکمان قره قویونلو از زمان به تخت نشستن پیربوداغ توسط قره یوسف از عنوان سلطان استفاده می‌کردند. گاهی هم عنوان بهادر روی ضرب سکه ظاهر می‌شد. از القاب خان، خاقان و پادیشاه نیز استفاده می‌کردند.

قره‌قویونلوها با حفظ فرهنگ ایرانی[۱۵] از زبان فارسی برای دیپلماسی، شعر،[۱۶] و به عنوان زبان درباری استفاده می‌کردند.[۱۷] نامه‌های دیپلماتیک به تیموریان و عثمانی‌ها به زبان فارسی و مکاتبات با سلاطین ممالیک به زبان عربی بود.[۱۸] اسناد رسمی داخلی (فرمان یا سیورغال) نیز به فارسی نوشته می‌شد.[۱۸]

در تشکیلات ایالتی، ولایات توسط شاهزاده‌ها و بیگ‌ها اداره می‌شد که در هر یک از استان‌ها دیوان‌های کوچک‌تری داشتند. حکومت توسط فرمانداران نظامی (بیگ‌ها) عموماً از پدر به پسر منتقل می‌شد. در شهرها مقاماتی به نام داروغه بودند که به امور مالی و اداری رسیدگی می‌کردند و قدرت سیاسی هم داشتند. شاهزادگان و بیگ‌ها سربازان خود را داشتند که به آنها نوکر می‌گفتند که آموزش دیده و حقوق می‌گرفتند.

الگوی دیوان‌سالاری قراقویونلوها، دیوان‌سالاری دورهٔ ایلخانان بوده‌است؛[۱۹] اگرچه جزئیاتی از دیوان‌سالاری آنان در دست نیست. در این دوره از دو دیوان تواجی به معنای فرماندهی نظامی و پروانجی، یعنی ریاست خزانه نام برده شده‌است.[۲۰]

دین و فرهنگ

مطابق منابع عصر صفوی، قراقویونلوها پیرو مذهب شیعه بوده‌اند. در این مورد، اگرچه برخی از اعضای متأخر آن خاندان اسامی شیعی داشتند و گاه افسانه‌های سکه شیعی نیز وجود داشت، به نظر می‌رسد که هیچ مدرک محکمی برای پذیرش گرایش قطعی به تشیع در میان بسیاری از عناصر ترکمان آن زمان وجود ندارد.[۲۱] به گفته دانشنامه ایرانیکا، این موضوع که میان سنی‌گری آق‌قویونلوها و تشیع قره‌قویونلوها و صفویان تضاد بارزی وجود دارد، عمدتاً بر منابع متأخر صفوی استوار است و باید آن را مشکوک دانست. مسجد کبود تبریز از بناهای ساخته شده در دوران قراقویونلوها است.

فهرست سلاطین قراقویونلو

اطلاعات بیشتر ترتیب, نام ...
ترتیب نام تصویر سلطنت تاج‌گذاری تولد مرگ یادداشت
۱ قرامحمد ۱۳۸۰ میلادی – ۱۳۸۹ میلادی
۲ قرایوسف ۱۳۹۰ میلادی – ۱۴۲۰ میلادی
۳ قرااسکندر ۱۴۲۰ میلادی – ۱۴۳۵ میلادی
۴ جهانشاه ۱۴۳۵ میلادی – ۱۴۶۷ میلادی
بستن

یادداشت

  1. رنگ آبی روشن نشان دهنده بخش‌هایی از شرق عراق و مناطق کوچکی از سواحل جنوبی خلیج فارس در شبه‌جزیره عربستان است که برای مدت کوتاهی تحت فرمانروایی آنان بوده‌است.
  2. رنگ آبی روشن نشان دهنده بخش‌هایی از شرق عراق و مناطق کوچکی از سواحل جنوبی خلیج فارس در شبه‌جزیره عربستان است که برای مدت کوتاهی تحت فرمانروایی آنان بوده‌است.

پانویس

منابع

پیوند به بیرون

Wikiwand in your browser!

Seamless Wikipedia browsing. On steroids.

Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.

Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.