عباس‌قلی آقا باکیخانف (ترکی آذربایجانی: Abbasqulu ağa Bakıxanov Qüdsi) شاعر، نویسنده، تاریخ‌نگار، خبرنگار، زبان‌شناس و فیلسوف اهل آذربایجان بود، که ۲۱ ژوئن سال ۱۷۹۴ در روستای امیرجان خانات باکو به دنیا آمده بود. عباس‌قلی آقا باکیخانف که از مهم‌ترین روشنفکران قرن ۱۹ آذربایجانی محسوب می‌شود، با اثر «گلستانِ اِرَم» (به ترکی آذربایجانی: Gülüstani-İrəm) خود بنیان تاریخ‌نگاری را در این کشور گذاشت. وی با لقب «قدسی» اشعاری به زبان‌های فارسی و عربی سروده‌است. او همچنین یکی از بنیان‌گذاران محفلی ادبی- علمی موسوم به «گلستان» در قوبا (۱۸۳۵) بوده‌است. در دههٔ ۱۸۲۰ که در ارتش روسیه تزاری سربازی می‌کرد، در فرایند امضای عهدنامه‌های گلستان و ترکمنچای به عنوان مترجم حضور یافت.[1]

اطلاعات اجمالی عباس‌قلی آقا باکیخانف, زادهٔ ...
عباس‌قلی آقا باکیخانف
Abbasqulu ağa Bakıxanov
Thumb
زادهٔ۲۱ ژوئن ۱۷۹۴
درگذشت۳۱ مهٔ ۱۸۴۷ (۵۲ سال)
روستای «وادی فاطمه»، جده، عربستان سعودی
دیگر نام‌هاقدسی
پیشه(ها)شاعر، نویسنده، تاریخ‌نگار، خبرنگار، زبان‌شناس و فیلسوف
شناخته‌شده
برای
بنیان‌گذار تاریخ‌نگاری آذربایجان
پدر«محمد میرزا خان دوم»
بستن

زندگی‌نامه

عباس‌قلی آقا باکیخانف در ۲۱ ژوئن سال ۱۷۹۴ در خانواده ای ثروتمند در ده امیرجان باکو چشم به دنیا گشود. پدرش «محمد میرزا خان دوم» نمایندهٔ سلسلهٔ خانان باکو و مادرش خانم «سفیا» که به دین اسلام گراییده بود، اهل کشور گرجستان بود. عباس‌قلی تا ۸ سالگی در باکو بزرگ شد؛ و لیکن در سال ۱۸۰۲، پس از آنکه پدرش مبارزه بر سر رسیدن به قدرت را به پسر عمویش «حسین‌قلی خان» باخت، وادار شد با خانواده اش، به روستای امسار قوبا که، روزگاری فتحعلی شاه به او اهدا کرده بود، منتقل گردد.[2] عباس‌قلی آقا تا سال ۱۸۱۹ در این روستا به سر برده و به تحصیلات خود ادامه داد. آنجا به زبان‌های فارسی و عربی تسلط پیدا و آثار زیادی به این زبان‌ها مطالعه نمود. همزمان با یادگیری زبان‌های شرقی، در تلاش بود ادبیات، الهیات و فلسفه را نیز در سطح بالا یاد بگیرد.[3]

در سال ۱۸۱۹، با دعوت الکسی یرمولوف، ژنرال ارتش شاهنشاهی روسیه در قفقاز راه تفلیس را در پیش گرفته و به عنوان مترجم زبان‌های شرقی در «ادارهٔ کل نظامی قفقاز» گماشته شد. وی در تفلیس با چهره‌های ادبی زیادی از کشورهای مختلفی آشنا شد. عباس‌قلی آقا باکیخانف در سال ۱۸۴۷ هنگام مسافرت از مکه به مدینه در جایی موسوم به «وادی فاطمه» بر آثار ابتلا به طاعون زندگی را بدرود گفت و در آنجا به خاک سپرده شد.[4][5]

خلاقیت ادبی

خلاقیت عباس‌قلی آقا باکیخانف از آثار ادبی و علمی رنگارنگی سرشار می‌باشد. از آثار ادبی اش می‌توان داستان‌های «ریاض القدس» و «مشکاة الانوار» و قصاید، غزلها، رباعیها، مثنویها، قصه های منظوم، حکایتها و غیره… را برشمرد.[6]

داستان‌ها

داستانهای «معراج خیال» و «مجلس فرنگ» که، وی هنگام اقامت در ورشو به سبک خودزندگی‌نامه به فارسی نوشته‌است، از اهمیت خاصی برخوردارند. این داستان‌ها از نظر سازه ادبی، بکارگیری لطافت‌های زبان و روش نوشتاری شباهت‌های زیادی با «شکایت‌نامه» هایی دارند، که در ادبیات سنتی خاورزمین بسیار متداول می‌باشند.[7]

آثار علمی

عباس‌قلی آقا باکیخانف یکی از علمای بزرگ در تاریخ آذربایجان به حساب می‌آید. وی با تحریر آثار علمی چون «قانون قدسی»، «اسرار ملکوت»، «تهذیب الاخلاق»، «عین المیزان» و «گلستان ارم» آوازهٔ بسزایی پیدا کرده‌است.

محتوی اثر «قانون قدسی» که وی در سال ۱۸۲۸ به نگارش درآورده و اولین اثر علمی اش تلقی می‌گردد، در خصوص دستور زبان فارسی است.[8]

مرگ

در سال ۱۸۴۵، برای انجام مناسک حج رهسپار مکه شد. هنگام مسافرت به مکه شاه قاجار وی را به حضور پذیرفت و به او نشان افتخار شیر و خورشید اهدا نمود. عباس‌قلی آقا بعداً به شهرهای اصفهان، یزد، شیراز و کرمانشاه سفر کرد. در قسطنطنیه عباس‌قلی آقا با سلطان عثمانی که، علاقهٔ خاصی به آثار وی، به ویژه به «اسرار ملکوت» داشت، دیدار و نسخه ای از این اثر به وی اعطاء کرد. بعد از اینجا باکیخانف راهی مکه و مدینه گشت. در راه خود از مکه به مدینه، مبتلا به وبا شد و در ده کوچک «وادی فاطمه» در حجاز دار فانی را وداع گفت.[9]

جوایز

نشان درجه دوم «آنای مقدس» (۱۸۲۸) نشان درجه چهارم «ولادیمیر مقدس» (۱۸۲۸) نشان «آنای مقدس» دوم با تاج امپراتور (۱۸۲۹) نشان درجه سوم «استانیسلاو مقدس» نشان افتخار شیر و خورشید آراسته به الماس و الماس درخشان

منابع

Wikiwand in your browser!

Seamless Wikipedia browsing. On steroids.

Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.

Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.