سبک شعر پارسی From Wikipedia, the free encyclopedia
شعر به سبک هندی نمونهای از سرایش شعر در ادبیات فارسی است که از قرن نهم هجری به بعد بهوجود آمد. به علت استقبال دربار ادب پرور هند از شاعران پارسی گوی، و همچنین به علت عدم توجه پادشاهان صفوی به اشعار متداول مدحی، گروهی از گویندگان به هندوستان رفتند و در آنجا به کار شعر و شاعری پرداختند. به عقیده حمیدیان اگر مهاجرت و اقامت شعرا از نیمه دوم سده دهم به هند نمیبود سبک مشهور به هندی با همه ویژگیهای آن چونان که در شعر عرفیها و نظیریها پدید است رخ نمینمود. در سخن شعرای ساکن ایران نیز اگر از این رنگ، تهرنگی دیده میشود بیشک به تأثیر مهاجرین بزرگ در ایشان است.[1] اینان بهواسطهٔ دوری از مرکز زبان و تمایل به اظهار قدرت در بیان مفاهیم و نکات دقیق و حس نوجویی و تفنن دوستی و به سبب تأثیر زبان و فرهنگ هندی و دیگر عوامل محیط[2]، سبکی به وجود آوردند که سبک هندی نامیده میشود. برخی از ادبا این سبک را سبک اصفهانی نیز نامیدهاند. این سبک تقریباً از قرن نهم تا سیزدهم هجری ادامه داشت و از ویژگیهای آن، تعبیرات و تشبیهات و کنایات ظریف و دقیق و باریک و ترکیبات و معانی پیچیده و دشوار را میتوان نام برد.
برای تأییدپذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است. |
این مقاله نیازمند ویکیسازی است. لطفاً با توجه به راهنمای ویرایش و شیوهنامه، محتوای آن را بهبود بخشید. |
سبک هندی از رودکی شروع میشود اما برخی نقطه آغاز آن را از زمان خاقانی میدانند. بسامد سبک هندی اما در سرودههای رودکی و خاقانی بسیار پایین است. بابا فغانی را حافظ کوچک مینامند و او نیز از فعالان در عرصه سبک هندی بهشمار میآید.[3]
از میان گویندگانی که به این سبک شعر سرودهاند نام اینان در خور ذکر است:
از گویندگان این سبک، تک بیتیهای نغز و دلاویزی برجای ماندهاست که اغلب صورت ضربالمثل پیدا کردهاست.
اقبال دشمن هرچه فزونتر شود نکوست | فواره چون بلند شود سرنگون شود |
؛
دست طمع چو پیش کسان میکنی دراز | پل بستهای که بگذری از آبروی خویش |
؛
اظهار عجز پیش ستمگر ز ابلهی است | اشک کباب باعث طغیان آتش است |
؛
آدمی پیر چو شد حرص جوان میگردد | خواب در وقت سحرگاه گران میگردد |
؛
ریشهٔ نخل کهنسال از جوان افزونتر است | بیشتر دلبستگی باشد به دنیا پیر را |
ما ز آغاز و ز انجام جهان بیخبریم | اول و آخر این کهنه کتاب افتادهاست | |
روزگار اندر کمین بخت ماست | دزد، دائم در پی خوابیدهاست | |
عدو شود سبب خیر گر خدا خواهد | خمیر مایهٔ دکان شیشهگر سنگ است | |
؛
اظهار عشق را به زبان احتیاج نیست | چندان که شد نگه به نگه آشنا بس است | |
؛
خفته را گر خفتگان بیدار نتوانند کرد | چون مرا بیدار کرد از خواب، خواب دیگران؟ | |
؛
نرمی ز حد مبر که چو دندان مار ریخت | هر طفل نی سوار کند تازیانهاش | |
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.