Remove ads
نخستین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا (۱۷۸۹–۱۷۹۷) From Wikipedia, the free encyclopedia
جرج واشینگتن (به انگلیسی: George Washington) (زاده ۲۲ فوریه ۱۷۳۲ - درگذشت ۱۴ دسامبر ۱۷۹۹)، رهبر سیاسی، ژنرال نظامی، دولتمرد آمریکایی[۳][۴] و اولین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا (۱۷۸۹ – ۱۷۹۷) بود. او میهندوستان را در انقلاب آمریکا، رهبری کرد و یکی از پدران بنیانگذار ایالات متحده آمریکا بهشمار میرود.[۵]
جرج واشنگتن | |
---|---|
نخستین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا | |
دوره مسئولیت ۳۰ آوریل ۱۷۸۹[الف] – ۴ مارس ۱۷۹۷ | |
معاون رئیسجمهور | جان آدامز |
پس از | تشکیل پست |
پیش از | جان آدامز |
۷مین افسر ارشد ارتش ایالات متحده آمریکا | |
دوره مسئولیت ۱۳ ژوئیه ۱۷۹۸ – ۱۴ دسامبر ۱۷۹۹ | |
رئیسجمهور | جان آدامز |
پس از | جیمز ویلکینسون |
پیش از | الکساندر همیلتون |
فرمانده کل قوا ارتش قارهای | |
دوره مسئولیت ۱۴ ژوئن ۱۷۷۵ – ۲۳ دسامبر ۱۷۸۳ | |
گمارنده | کنگره قارهای |
پس از | تشکیل پست |
پیش از | هنری ناکس |
نماینده کنگره قاره ای از ویرجینیا | |
دوره مسئولیت ۱۰ مه ۱۷۷۵ – ۱۵ ژوئن ۱۷۷۵ | |
پس از | تشکیل پست |
پیش از | توماس جفرسون |
حوزه انتخاباتی | دومین کنگره قارهای |
دوره مسئولیت ۵ سپتامبر ۱۷۷۴ – ۲۶ اکتبر ۱۷۷۴ | |
پس از | تشکیل پست |
پیش از | انحلال پست |
حوزه انتخاباتی | نخستین کنگره قارهای |
اطلاعات شخصی | |
زاده | ۲۲ فوریهٔ ۱۷۳۲ پاپز کریک، قلمروی ویرجینیا، آمریکای بریتانیا |
درگذشته | ۱۴ دسامبر ۱۷۹۹ (۶۷ سال) مونت ورنون، ویرجینیا، ایالات متحده آمریکا |
حزب سیاسی | مستقل |
همسر(ان) | مارتا داندریج کاستیس (ا. ۱۷۵۹) |
والدین | آگوستین واشینگتن مری بال واشنگتن |
جایزهها | مدال طلای کنگره تقدیر کنگره[۲] |
امضا | |
خدمات نظامی | |
وفاداری | پادشاهی بریتانیای کبیر |
خدمت/شاخه | شبه نظامیان استعماری ارتش قارهای ارتش ایالات متحده آمریکا |
سالهای خدمت | ۱۷۵۲–۱۷۵۸ شبه نظامیان بریتانیایی ۱۷۷۵–۱۷۸۳ ارتش قاره ای ۱۷۹۸–۱۷۹۹ ارتش آمریکا |
درجه | کلنل (ارتش بریتانیا) ژنرال و فرمانده کل (ارتش قاره) ژنرال سپهبد ارتش آمریکا ژنرال نیروهای زمینی (پس از مرگ ارتقا یافته: در سال ۱۹۷۶ توسط قانون کنگره) |
فرمانده | هنگ مستعمره ویرجینیا ارتش قاره ای ارتش آمریکا |
جنگها/عملیات | See battles
|
Other offices held
|
واشنگتن از مهمترین چهرههای تاریخ ایالات متحده آمریکا است. نقش او بهخصوص در کسب استقلال برای مستعمرات آمریکایی و سپس متحد کردن آنها زیر پرچم دولت فدرال ایالات متحده آمریکا قابل توجه است. او از گروهی از مردم مسلح و مجهز به کمک دولتهای فرانسه و اسپانیا ارتش بزرگی ساخت که نهایتاً موفق به شکست نیروهای بریتانیایی در جنگ انقلاب آمریکا (۱۷۸۳–۱۷۷۵) شدند.[۵]
واشنگتن در طی جنگ فرانسویان و سرخپوستان آموزش نظامی دید و فرماندهی اولیه خود را در هنگ ویرجینیا انجام داد. وی بعداً به مجلس ویرجینیا انتخاب شد و به عنوان نماینده ای در کنگره قاره انتخاب شد و در آنجا به فرماندهی کل ارتش قاره منصوب شد. وی در شکست و تسلیم بریتانیا در هنگام محاصره یورکتاون توسط نیروهای آمریکایی (متحد فرانسه) را فرماندهی کرد. وی پس از معاهده پاریس در سال ۱۷۸۳ از سمت خود استعفا داد.
واشنگتن در پذیرش و تصویب قانون اساسی که جایگزین اصول کنفدراسیون در سال ۱۷۸۹ شد، نقش مهمی ایفا کرد. واشنگتن دو بار توسط کالج انتخابات به اتفاق آرا انتخاب شد و به عنوان اولین رئیسجمهور ایالات متحده توانست دولت ملی قدرتمند و با بودجه خوبی را به اجرا درآورد، درحالیکه در رقابت شدیدی که بین اعضای کابینه توماس جفرسون و الکساندر همیلتون به وجود آمده بود، بیطرف باقی ماند. در طول انقلاب فرانسه، وی ضمن تحریم پیمان جی، سیاست بیطرفی را اعلام کرد. واشنگتن را به دلیل رهبری چندگانه خود در روزهای شکلگیری کشور، «پدر ملت» مینامند.[۶] وی سابقههای ماندگاری را برای دفتر رئیسجمهور ایجاد کرد از جمله عنوان «آقای رئیسجمهور» و سخنرانی خداحافظی وی به عنوان بیانیه ای برجسته در مورد جمهوریخواهی شناخته میشود.
واشنگتن صاحب برده بود و به منظور حفظ وحدت ملی، از اقدامات مصوب کنگره برای محافظت از بردهداری حمایت کرد. وی بعداً با نهاد بردهداری به دردسر افتاد و در وصیتنامهای در سال ۱۷۹۹، بردههای خود را آزاد کرد.[۷][۸] او تلاش میکرد که بومیان آمریکایی را به فرهنگ انگلیسی-آمریکایی پیوند زند اما در برابر موارد مقاومت بومیان، اقدام به مبارزه و درگیریهای خشونتآمیز میکرد. وی عضوی از کلیسای آنگلیکان و فراماسونرها بود و آزادی گسترده مذهبی را در نقشهای خود به عنوان ژنرال و رئیسجمهور، خواستار شد. پس از مرگ، او به عنوان «اولین بار در جنگ، ابتدا در صلح و اولین بار در قلب هموطنانش» مدح شد.[۹] واشنگتن با بناهای تاریخی، تعطیلات فدرال، رسانههای مختلف، مکانهای جغرافیایی از جمله پایتخت یعنی واشینگتن، دی.سی.، ایالت واشینگتن، اسکناس یک دلاری و تمبرها به یادگار مانده است و بسیاری از محققان و نظرسنجیها وی را در زمره یکی از بزرگترین روسای جمهور ایالات متحده آمریکا قرار میدهند. در سال ۱۹۷۶، بهعنوان بخشی از مراسم بزرگداشت دویستمین سالگرد اعلام استقلال آمریکا، واشنگتن پس از مرگ به درجه ژنرال ارتش ایالات متحده آمریکا ارتقا یافت.
خانواده واشنگتن یک خانواده ثروتمند در ویرجینیا بود. پدربزرگ بزرگ واشینگتن، جان واشینگتن، در سال ۱۶۵۶ از سولگراوی، انگلیس، به مستعمره انگلیس در ویرجینیا مهاجرت کرد و در آنجا ۵۰۰۰ هکتار زمین از جمله رودخانه شکارچی کوچک در رودخانه پوتوماک خریداری کرد. جورج واشنگتن در ۲۲ فوریه ۱۷۳۲ (۱۱ فوریه ۱۷۳۱، به سبک قدیمی) در پاپ کریک در وست مورلند، ویرجینیا، به دنیا آمد؛ اخلاق، رفتار و دانشی را که یک نجیبزاده سده هجدهمی در ویرجینیا باید میداشت در خانواده و نزد پدر و برادر بزرگترش آموخت. جرج واشینگتن به دو رشته علاقهمند بود: هنرهای نظامی و توسعه سرزمینهای غرب. او در ۱۶ سالگی در کار مساحی املاک شناندوآ که به لرد تامس فیرفکس تعلق داشت کمک میکرد. در سال ۱۷۵۱ واشنگتن تنها سفر خود را به خارج از کشور هنگام همراهی با لارنس به باربادوس انجام داد، با این امید که آب و هوا بیماری سل برادرش (لارنس) را درمان کند.
واشنگتن تحصیلات رسمی را که برادران بزرگترش در مدرسه گرامر Appleby Grammar در انگلستان دیده بودند نداشتند، اما او ریاضیات، مثلثات و نقشهبرداری زمین را آموخت. او یک طراح و نقشه ساز با استعداد بود. در اوایل بزرگسالی او با «نیروی قابل توجه» و «دقیق» مینوشت ،[۱۰] اما، نوشتن او شوخطبعی کمی داشت. به دنبال تحسین، مقام و قدرت، او تمایل داشت که نقصها و ناکامیهای خود را به بی تأثیر بودن شخص دیگری نسبت دهد.
واشنگتن غالباً از کوه ورنون و بلوور، مزارعی که متعلق به پدر زن لورنس، ویلیام فیرفکس بود، بازدید میکرد. فیرفکس حامی واشنگتن و پدر جایگزین وی شد و واشنگتن یک ماه در سال ۱۷۴۸ با تیمی در حال بررسی املاک دره شنندوآ در فیرفکس بود. وی سال بعد مجوز نقشهبردار را از کالج ویلیام و مری دریافت کرد؛ فیرفکس وی را به عنوان نقشهبردار در شهرستان کالپپر، ویرجینیا منصوب کرد و بنابراین او با منطقه مرزی آشنا شد و در سال ۱۷۵۰ از کار استعفا داد. تا سال ۱۷۵۲ تقریباً ۱۵۰۰ هکتار (۶۰۰ هکتار) در دره خریداری و ۲۳۱۵ هکتار (۹۳۷ هکتار) مالک آن بود.[۱۱]
در سال ۱۷۵۱ واشنگتن تنها سفر خود را به خارج از کشور هنگام همراهی لارنس به باربادوس انجام داد، امیدوار بود که آب و هوا بیماری سل برادرش را درمان کند.[۱۲] واشنگتن در آن سفر به آبله مبتلا شد، که وی را ایمنسازی کرد اما صورت او را کمی زخم کرد.[۱۳] لارنس در سال ۱۷۵۲ درگذشت و واشنگتن کوه ورنون را از بیوه خود اجاره کرد. او پس از مرگ او در سال ۱۷۶۱ بهطور کامل آن را به ارث برد.[۱۴]
خدمات لارنس واشنگتن به عنوان جانشین ژنرال شبه نظامیان ویرجینیا جورج را به درخواست کمیسیون الهام داد. رابرت دینویدی فرماندار ستارگان ویرجینیا وی را به عنوان سرگرد و به عنوان فرمانده یکی از چهار منطقه شبه نظامی منصوب کرد. در آن زمان انگلیسیها و فرانسویها برای کنترل دره اوهایو رقابت میکردند، انگلیسها قلعههایی در امتداد رود اوهایو و فرانسه نیز بین رودخانه و دریاچه اری احداث میکردند.[۱۵]
در اکتبر ۱۷۵۳، دینویدی واشنگتن را به عنوان فرستاده ویژه ای تقاضا کرد که فرانسویها قلمرو خالی را که انگلیسیها ادعا کرده بودند، تخلیه کند. واشنگتن برای تأمین قول حمایت از فرانسویها با نیمی از پادشاه تاناخاریسون و دیگر سران ایروکوای در لوگستاون ملاقات کرد و حزب او در ماه نوامبر به رود اوهایو رسید. آنها توسط یک گشت فرانسوی رهگیری شدند و تا قلعه لو بوف که در آنجا دوستانه واشنگتن پذیرفته شد، همراه شدند. او خواست انگلیسیها برای خالی شدن را به فرمانده فرانسوی سن پیر تحویل داد، اما فرانسویها از رفتن خودداری کردند. سنت پیر پس از چند روز تأخیر پاسخ رسمی خود را در پاکت مهر و موم شده به واشنگتن داد و وی برای سفر به ویرجینیا به مهمانی واشنگتن غذا و لباس اضافی زمستانی داد.[ب] واشنگتن در ۷۷ روز و در شرایط دشوار زمستان، مأموریت ناخوشایند را به پایان رساند و هنگامی که گزارش خود را در ویرجینیا و لندن منتشر کرد، به یک تمایز رسید.[۱۷]
واشنگتن زمانیکه ۲۲ سال داشت به عنوان سرهنگ دوم وارد خدمت نظام شد. جرج جوان در زد و خوردهای اولیهای جنگید که بعداً منجر به جنگ هفتساله با سرخپوستان و فرانسویها شد.
از سال ۱۷۵۹ تا زمانیکه جنگ استقلال آمریکا درگرفت، جرج واشینگتن به املاکش در مانت ورنون رسیدگی میکرد و همچنین در شورای قانونگذاری ویرجینیا عضویت داشت.
جرج واشینگتن با بیوه ثروتمندی به نام مارتا داندریج کوستیس، از اهالی ویرجینیا ازدواج کرد. پس از این ازدواج بر میزان املاک و همچنین موقعیت اجتماعی جرج واشینگتن افزوده و تبدیل به ثروتمندترین مرد ویرجینیا یا شاید تمام مستعمره نشینها شد. جرج واشینگتن نیز مانند پدران ملاکش احساس میکرد که تحت استثمار بازرگانان بریتانیایی قرار دارد و قوانین بریتانیا در جریان امور اخلال ایجاد میکند.
ماه مه سال ۱۷۷۵ دومین کنگره قارهای در فیلادلفیا تشکیل شد، در این جلسه جرج واشینگتن که یکی از اعضای هیئت نمایندگی ویرجینیا بود به عنوان فرمانده ارتش استقلال طلبان آمریکا برگزیده شد. جرج واشینگتن در ژوئیه سال ۱۷۷۵ و در کمبریج ماساچوست فرماندهی ارتشی آموزش ندیده را در جنگی طاقت فرسا برعهده گرفت که ۶ سال طول کشید.
جرج واشینگتن خیلی زود دریافت که بهترین استراتژی به ستوه درآوردن بریتانیایی هاست. او در گزارشی خطاب به کنگره گفت: «در هر شرایطی از یک عملیات عمده نظامی باید اجتناب کنیم، نباید به هیچ عنوان ریسک کنیم مگر آنکه ضرورتی پیش آید». در نبردهای بعدی واشنگتن اندکی عقبنشینی میکرد و بعد زمانی که انتظارش نمیرفت ناگهان حمله میکرد. در سال ۱۷۸۱ واشنگتن با کمک نیروهای فرانسوی، نیروهای ژنرال کورنوالیس را در یورک تاون محاصره کرد.[۱۸]
جرج واشینگتن دوست داشت به مزرعهاش در مانت ورنون بازگردد و بازنشسته شود اما خیلی زود دریافت که مفاد قانونی کنفدراسیون چندان کارآمد نیست و از همین رو یکی از کسانی بود که اولین گامها را برای تشکیل کنوانسیون قانون اساسی برداشت. این جلسه در سال ۱۷۸۷ در فیلادلفیا برگزارشد.
زمانی که قانون اساسی جدید آمریکا تصویب شد، کالج انتخاباتی (الکتورال کالج) در رایگیری غیر علنی جرج واشینگتن را به عنوان نخستین رئیسجمهوری ایالات متحده آمریکا برگزید. در آن زمان جمعیت ایالات متحده آمریکا سه میلیون و ۹۲۹ هزار و ۲۱۴ نفر بود. سی ام آوریل سال ۱۷۸۹، جرج واشینگتن، درحالیکه بر بالکنی عمارت فدرال هال در خیابان وال استریت نیویورک ایستاده بود به عنوان نخستین رئیسجمهوری ایالات متحده آمریکا سوگند یاد کرد.[۵]
جرج واشینگتن از ابتدا مراقب بود تا در روابط کاری با کنگره بنای درستی گذاشته شود، او به قدرت سیاستگذاری که قانون اساسی به کنگره داده بود اعتراضی نکرد اما تصمیمگیری در مورد سیاست خارجی بهطور کلی در اختیار ریاست جمهوری قرار گرفت. زمانیکه انقلاب فرانسه منجر به جنگی بزرگ میان فرانسه و انگلستان شد، واشنگتن نه توصیههای توماس جفرسون وزیر امور خارجهاش را که طرفدار فرانسه بود پذیرفت و نه پیشنهادهای الکساندر همیلتون وزیر خزانه داری را که طرفدار بریتانیا بود. جرج واشینگتن اصرار داشت تا زمانیکه آمریکا قویتر شود باید موضع بیطرف داشته باشد.
زمانیکه نخستین دور ریاست جمهوری واشنگتن رو به پایان بود دو حزب سیاسی در حال شکل گرفتن بودند، او هرگز بهطور رسمی به فدرالیستها نپیوست اما از برنامههای آنان حمایت میکرد و الهام بخش آنان بود. در پایان دور دوم ریاست جمهوری اش، جرج واشینگتن خسته از سیاست خود را بازنشسته کرد و از شرکت در سومین دوره انتخابات ریاست جمهوری آمریکا خودداری کرد. جرج واشینگتن این سیاست عرفی را که ریاست جمهوری حداکثر دو دوره میتواند بر سرکار باشد بنا نهاد. او در سخنرانی خداحافظی از هموطنانش خواست تا از تعصبات افراطی حزبی و برتری جوییهای جغرافیایی دوری جویند. جرج واشینگتن در زمینه سیاست خارجی نیز نسبت به ائتلافهای دراز مدت هشدار داد.
در ۶ ژانویه ۱۷۵۹، واشینگتن، در ۲۶ سالگی، با مارتا داندریج کوستیس، بیوه ۲۷ ساله صاحب مزارع ثروتمند دانیل پارک کوستیس ازدواج کرد. این ازدواج در املاک مارتا انجام شد. او باهوش، بخشنده و باتجربه در مدیریت املاک یک گیاهکار بود و این زوج یک ازدواج سعادتمندانه ایجاد کردند. آنها جان پارک کوستیس (جکی) و مارتا پارک (پاتسی) کوسیس، فرزندان ازدواج قبلی او و بعداً نوههایشان النور پارک کوستیس (نلی) و جورج واشنگتن پارک کوستیس (واشی) را بزرگ کردند. تصور میشود که درگیری ۱۷۵۱ واشنگتن با آبله، وی را عقیم کرده است، اگرچه احتمالاً «مارتا ممکن است در هنگام تولد پاتسی، فرزند آخر خود، آسیب دیده باشد و تولدهای اضافی را غیرممکن کرده باشد.» [۱۹] آنها از این واقعیت که آنها هیچ فرزندی با هم نیست.[۲۰] آنها به کوه ورنون، نزدیک اسکندریه نقل مکان کردند، جایی که او زندگی را به عنوان یک کاشت توتون و گندم آغاز کرد و به عنوان یک شخصیت سیاسی ظاهر شد.[۲۱]
در ۱۲ دسامبر سال ۱۷۹۹، واشنگتن مزارع خود را بازرسی کرد. او دیر وقت به خانه بازگشت، اما حاضر به تغییر لباسهای خیس خود نشد، و نمیخواست مهمانان خود را در انتظار نگه دارد. روز بعد او گلو درد داشت اما دوباره در یخبندان و هوای برفی بیرون رفت تا درختان را برای برش مشخص کند. در آن شب، او از احتقان قفسه سینه شکایت کرد، اما هنوز هم شاد بود. روز شنبه، او احساس درد در ناحیه گلو کرد و بنابراین خانواده وی پزشکان جیمز کریک، ریچارد براون و الیشا سی دیک را احضار کردند دکتر براون فکر میکرد واشنگتن سست است. دکتر دیک فکر کرد که این بیماری «التهاب شدید گلو» است. آنها روند خونریزی را به تقریباً پنج پا ادامه دادند و اوضاع واشنگتن رو به وخامت گذاشت. واشنگتن به براون و دیک دستور داد که اتاق را ترک کنند. مرگ واشنگتن سریعتر از آنچه پیشبینی میشد اتفاق افتاد. به گفته لر، او بین ساعت ۱۰ و ۱۱ شب در آرامش درگذشت. او در زمان مرگ ۶۷ ساله بود کنگره بلافاصله برای روز خبر مرگ واشنگتن به تعویق افتاد و صندلی سخنگو صبح روز بعد به رنگ مشکی پوشانده شد. این تشییع جنازه چهار روز پس از مرگ وی در ۱۸ دسامبر ۱۷۹۹ در کوه ورنون برگزار شد. در این روز زنگهای کلیسا در شهرها زنگ زدند، و بسیاری از مکانهای تجاری بسته شد. مردم در سراسر جهان واشنگتن را تحسین میکردند و از مرگ او ناراحت بودند و مراسم یادبودی در شهرهای بزرگ ایالات متحده برگزار شد. مارتا (همسر واشینگتن) به مدت یک سال یک شنل سیاه عزا پوشید[۲۲] جرج واشینگتن کمتر از سه سال دوران بازنشستگیاش را در مزرعه شخصی در مانت ورنون گذراند و در ۱۴ دسامبر سال ۱۷۹۹ از عفونت گلو درگذشت. آمریکا ماهها در مرگ جرج واشینگتن سوگوار بود. جرج واشینگتن را سمبل ایالات متحده میدانند و بسیاری معتقدند بدون جرج واشینگتن ایالات متحده آمریکا وجود نداشت.[۵]
مردم تصور میکردند جرج واشینگتن دندان چوبی دارد که چنین نبود. دندان مصنوعی او از سرب و دندانهای افتاده خودش و حیوان (شامل دندانهای اسب و گاو) ساخته شده بود.[۲۳]
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.