From Wikipedia, the free encyclopedia
تفسیر کپنهاگی یکی از تفسیرهای مکانیک کوانتومی است. این تفسیر مجموعهٔ دیدگاههایی را دربارهٔ گزارهها و پیشبینیهای مکانیک کوانتومی در خود دارد. به زبان دیگر، تفسیر کپنهاکی در پی یافتن پاسخ این پرسش است که «این آزمایشهای پیچیده و شگفتانگیز و نتایج آنها واقعاً چه معنایی دارند؟»
از آنجا که تفسیر کپنهاکی مجموعهای از دیدگاههای فیزیکدانان و فیلسوفان گوناگون است، تعریف ثابتی از آن وجود ندارد.[1] دیدگاههای گوناگونی به تفسیر کپنهاکی نسبت داده شدهاند. اشر پرز گفتهاست که نویسندگان مختلف دیدگاههای بسیار گوناگون و گاه متناقضی را به عنوان تفسیر کپنهاکی بیان میکنند.[2]
تفسیر کپنهاکی میگوید که چیزی به نام تابع موج وجود واقعی ندارد و تابع موج تنها یک مفهوم مجرد است (دیدگاه ذهنی). شاید هم بتوان گفت که دستکم تفسیر کپنهاکی خود را ملزم به اظهارنظر دربارهٔ واقعی یا ذهنی بودن تابع موج نمیداند (دیدگاه ندانمگویی). مثالی از دیدگاه ندانمگویی را در گفتهٔ فون وایتسکر میتوان دید که در کنفرانسی در کمبریج گفت که دیدگاه کپنهاکی متفاوت با گزارهٔ «چیزی را که نمیتوان دید وجود ندارد» است. به گفتهٔ او دیدگاه کپنهاکی میگوید: «چیزی را که میتوان دید حتماً وجود دارد. ولی دربارهٔ چیزی که نمیتوان دید آزادیم هر فرضی بکنیم و این آزادی را برای فرار از تناقضها به کار ببریم.»[3]
در دیدگاه ذهنی، تابع موج تنها یک ابزار ریاضی برای محاسبهٔ احتمال رویدادهاست. این دیدگاه شبیه رویکرد تفسیر هنگردی است.
همهٔ روایتها از تفسیر کپنهاکی بهطور رسمی یا روششناسانه به فروکاهی تابع موج باور دارند که یعنی ویژهمقدارهای مشاهدهنشده در مشاهدههای بعدی دیده نخواهند شد. به زبان دیگر، طرفداران تفسیر کپنهاکی از همان روزهای آغازین مکانیک کوانتومی هیچگاه فروکاهی را انکار نکردند، برخلاف طرفداران تفسیر دنیاهای چندگانه.
به زبان سادهتر، پذیرندگان تفسیر کپنهاکی میگویند که تابع موج، احتمال همهٔ پیشامدهای ممکن برای یک رویداد را در خود دارد. ولی وقتی که یکی از این پیشامدهای کموبیش هماحتمال رخ داد، پیشامدهای دیگر به کلی از بین میروند؛ مثلاً اگر الکترونی از یک آزمایش دوشکاف بگذرد، احتمالهای مختلفی هست که هرجایی روی پردهٔ آشکارساز فرود بیاید. ولی وقتی الکترون یک جا فرود آمد، دیگر هیچ احتمالی برای فرودآمدنش در جاهای دیگر باقی نمیماند. در تفسیر دنیاهای چندگانه، الکترون روی همهٔ جاهایی که احتمالی برای فرودآمدنش هست فرود میآید، ولی این فرودها در دنیاهای متفاوتی رخ میدهند.
در نظرسنجیای که در کارگاه مکانیک کوانتومی در سال ۱۹۹۷ انجام شد، تفسیر کپنهاکی پذیرفتهترین تفسیر از مکانیک کوانتومی بود.[4] و پس از آن تفسیر دنیاهای چندگانه قرار داشت.[5]
آزمایش فکری اینشتین-پودولسکی-روزن کاملبودن مکانیک کوانتومی (نخستین مورد از «پایههای تفسیر کپنهاکی») را هدف قرار داد و خواست نشان دهد که فیزیک کوانتومی نمیتواند نظریهٔ کاملی باشد. آزمونهای تجربی نامساوی بل نیز پیشبینی مکانیک کوانتومی را دربارهٔ مفهوم درهمتنیدگی کوانتومی پشتیبانی کردند.
تفسیر کپنهاکی جایگاه ویژهای به اندازهگیری در مکانیک کوانتومی میدهد، بیآنکه تعریف روشنی از آن بدهد یا اثرات عجیبش را توضیح دهد. هایزنبرگ در مقالهای به نام «انتقادها و جایگزینهای تفسیر کپنهاکی از مکانیک کوانتومی»[6] دربارهٔ گفتهای از الکساندروف که (به زبان هایزنبرگ) «تابع موج در فضای پیکربندی وضعیت واقعی الکترون را مینمایاند» نوشتهاست:
از آنجا که تفسیر کپنهاکی تعینگرایانه نیست و نیز مفهوم اندازهگیری در آن به درستی تعریف نشدهاست، بسیاری از فیزیکدانان و فیلسوفان به آن انتقاد کردهاند. گفتهٔ اینشتین به خوبی نشاندهندهٔ این انتقاد است: «خداوند تاس نمیاندازد»[8] و «آیا واقعاً فکر میکنی وقتی که تو به ماه نگاه نمیکنی، ماه آنجا نیست؟»[9] بور در پاسخ گفتهاست: «اینشتین، لطفاً به خدا نگو که چه کار کند.»
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.