From Wikipedia, the free encyclopedia
بچه های آلپ یا بچه های کوه آلپ یا داستان آلپ با نام اصلی داستان آلپ: آنِتِ من (به ژاپنی: アルプス物語 わたしのアンネット)، (به انگلیسی: Story of the Alps: My Annette) یک مجموعه انیمهی ژاپنی ۴۸ قسمتی است که توسط استودیو نیپون انیمیشن بر اساس رمانی از پاتریشیا سنت جان[1] نویسندهٔ انگلیسی، به نام جواهرهای برف[2] یا بنام گنج در میان برف که در سال 1335 خورشیدی توسط انتشارات نور جهان چاپ شده است ،ساخته شدهاست. پخش آن از ۹ ژانویه ۱۹۸۳ در شبکه فوجی تلویژن آغاز شده و تا ۲۵ دسامبر ۱۹۸۳ ادامه داشتهاست.
داستان آلپ: آنت من | |
---|---|
تصور لوگو | |
アルプス物語 わたしのアンネット (Story of the Alps: My Annette) | |
ژانر | درام |
مجموعه تلویزیونی | |
کارگردان | کوزو کوسوشا |
نویسنده | کنجی یوشیدا |
آهنگساز | ریوهه هیروسه |
استودیو | نیپون انیمیشن |
شبکه | فوجی تلویژن |
پخش اصلی | ۹ ژانویه ۱۹۸۳ – ۲۵ دسامبر ۱۹۸۳ |
قسمتها | ۴۸ |
برای تأییدپذیری کامل این بخش به منابع بیشتری نیاز است. |
آنت بارنیل دختر خوش قلبی است که با پدر و برادر کوچکش، دنی به همراه عمه پدر سالخوردهاش در دهکدهای کوچک به نام روسینییر در دامنهٔ کوههای آلپ زندگی میکند.
وقتی آنت تنها هفت سال داشت، مادرش را هنگام تولد برادرش دنی از دست داد. از آن به بعد چون خانوادهاش توانایی استخدام خدمتکار را نداشت، آنت مسئولیت کارهای خانه را بدوش گرفت و با معلم مدرسهاش توافق کرد که در خانه بماند و از دنی مراقبت کند. اما چون نمی توانست به خوبی از پس کار ها بربیاید پدرش از عمه ی خود خواست تا به کمکشان بیاید.وقتی عمه (کلود) به آنها پیوست ، آنت دوباره به مدرسه بازگشت و نمرات خوبی هم به دست آورد. یک بار دنی در شب کریسمس پنج سالگیاش، دمپایی پشمی خود را بیرون از خانه روی برفها گذاشت تا بابا نوئل (سانتاکلوز) در آنها برایش هدیه بگذارد. فردا صبح، در اوج ناباوری ، یک بچه قاقم در دمپایی خوابیده بود. دنی آن را کلوز نامید که یکی از نام های بابا نویل است و از آن روز آنها دوستانی صمیمی شدند.
درست بر روی تپهٔ مقابل، روبهروی کلبه آنها، لوسین مورل، همکلاسی و دوست آنت، به همراه خواهر بزرگش، ماری و مادرش زندگی میکرد. او از درس و مدرسه بیزار است و این که مجبور است در کارهای خانه و مزرعه کمک کند و همهٔ وظایف پدرش را به گردن بگیرد، ناراحت بود. مادر و خواهرش همیشه او را بهخاطر تنبلیاش سرزنش میکردند.
یک روز که آنت همراه خود آینه ای به مدرسه برده بود،لوسیون آنرا ناخواسته شکست و آنت سخت رنجید و با لوسین قهر کرد . تا اینکه لوسین که در کار کنده کاری بروی چوب مهارت بالایی داشت برای آنت یک گردنبند چوبی طرح گل و برای دنی یک مجسمه بز کوهی . در این اتفاق ها نزدیک تولد آنت هم بود و دنی یک روز به تپه ای که درکنار یک دره قرار داشت و گل های زیادی بود رفت تا برای تولد خواهرش یک دسته گل تهیه کند در این هنگام لوسین به خانه آنت رفت تا گردنبد را به او هدیه کند ولی آنت خانه نبود و از مادربزرگ کلود شنید که دنی برای چیدن گل به تپه رفته است . لوسین تصمیم گرفت تا او هم به تپه برود تا کمک دنی گل بچیند. در تپه لوسین به دنی گفت بیا باهم حلقه گلی درست کنیم و در روز جشن دور گردن خواهرت بیاندازیم اما دنی به او گفت که خواهرم به من گفت تورا برای جشن تولدش دعوت نکرده!! لوسین باور نکرد و خیلی ناراحت و عصبانی شد و بلند سر دنی داد کشید و گفت این دورغ است در این هنگام کلوز قاقم تربیت شده دنی دست لوسین را گاز گرفت و لوسین کلوز زا در دست گرفت و نزدیک پرتگاه برد و گفت دنی از من معذرت بخواه وگرنه کلوز رو پرت میکنم در دره ناگهان کلوز دست لوسین را گاز گرفت و لوسین ناخودآگاه اورا دورن پرتگاه پرت کرد اما متأسفانه دنی برای نجات کلوز خودش در پرتگاه پرت شد و پایش شکست و ................................ .
بچههای کوه آلپ بر اساس رمان انگلیسی جواهرهای برف ساخته شدهاست که در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم توسط پاتریشیا سنت جان[1] به رشته تحریر درآمد. ترجمه این کتاب با نام بچههای آلپ که برگرفته از نام انیمیشن ژاپنی اقتباس شده از این کتاب است، در سال ۱۳۹۵ توسط انتشارات فرهنگ صبا و به ترجمه محمدحسین اسماعیل زاده منتشر شده است.[3] درونمایهٔ این داستان، بخشش است. نویسندهٔ داستان در شرح زندگی خود در مورد انگیزهاش برای نوشتن داستان چنین مینویسد: «دنیا بعد از جنگ به سمت آرامش پیش میرفت اما همزمان با مشخص شدن قساوتها خشم و نفرت زیادی هم برانگیخته شد. به خاطرم آمد پسرانی را که از جنگ بازمیگشتند و با بیوفایی همسرانشان روبرو میشدند. به خاطرم آمد چهرهٔ کسانی را که از اولین نمایشگاه تصویری از شرایط مخوف بلسن و وضعیت شهرهای بمباران شده در اروپا دیدن کرده بودند. خشم و رنج کسانی که نمیتوانستند دیگران را ببخشند، پشیمانی کسانی که نمیتوانستند خود را ببخشند، و میفهمیدم که کودکان این نسل، پیش از هر چیزی، بایستی معنای بخشش را بیاموزند.»[4]
داستان این انیمیشن، هول سه شخصیت محوری آنت، لوسین، و دنی، شکل گرفته و مفاهیم عشق، نفرت، مرگ، معلولیت، ندامت، از خودگذشتگی، بخشش، و آشتی را جستجو میکند. در خلال داستان موضوعات دیگری چون افکار، انگیزهها، کش مکشها، احساسات، و ترسهای درونی کودکان، همچنین دعاهاو گرایش آنها به دینداری (مسیحیت) به وضوح به تصویر در میآید.
موسیقی تیتراژ نسخهٔ اصلی این انیمیشن بهدست هیروسه ریوهه (به انگلیسی: Ryohei Hirose)، آهنگساز ژاپنی، ساخته شدهاست. اما در نسخهای که تلویزیون ایران دوبله و پخش کرد، بخشی از موسیقی متن انیمیشن زال و سیمرغ، ساختهٔ مجید انتظامی جایگزین موسیقی تیتراژ اصلی شدهاست.[5]
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.