عکاس اهل ارمنستان From Wikipedia, the free encyclopedia
بارون اس.ک. استپانیان یا استپان استپانیان (ارمنی: Ստեփան Ստեփանեան؛ زاده ۱۸۶۸ یا ۱۸۷۰ میلادی - درگذشته ۱۹۱۵)، عکاس اهل ارمنستان بود که تصاویر فراوانی را از دوران جنبش مشروطه ایران در تبریز ثبت کردهاست. استپانیان را میتوان «اولین عکاس خبری ایران» برشمرد؛ چرا که علاوه بر عکاسی از حوادث نهضت مشروطیت در ایران، عکسهای بی شماری نیز از دیگر جنگها و وقایع تاریخ زمان خود در امپراتوری روسیه، ارمنستان و امپراتوری عثمانی تهیه کردهاست. هماکنون بعضی از آثار او به ویژه عکسهایی که از نویسنده شهیر روسی آنتوان چخوف گرفتهاست، در موزه ارمیتاژ روسیه نگهداری میشوند.[۱]
استپان استپانیانStepan Stepanian | |
---|---|
نام هنگام تولد | بارون اس.ک. استپانیان |
زادهٔ | ۱۸۷۰ یا ۱۸۶۸ میلادی |
درگذشت | ۱۲۹۴ خورشیدی ۱۹۱۵ (۴۶−۴۷ سال) |
ملیت | ارمنستانی |
شناختهشده برای | عکاسی از دوران جنبش مشروطه ایران |
همسر | دوشیزه «وارینکا» |
شاهان قاجار | |
---|---|
نام | دورهٔ پادشاهی |
۱۱۷۵–۱۱۶۱ | |
استپانیان در سال ۱۲۸۵ قمری برابر با ۱۸۶۸ میلادی یا (۱۲۴۹ خورشیدی برابر با ۱۸۷۰ میلادی) در روستائی بنام «نورک» در حومه شهر ایروان به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتی را در آموزشگاههای ایروان به انجام رسانیده، برای ادامه تحصیل وارد آموزشگاه علوم انسانی و مذهبی کلیسای جامع اچمیادزین[توضیحات ۱] گردید. پس از آن برای فراگرفتن فن عکاسی رهسپار تفلیس پایتخت گرجستان شد. وی در سال ۱۳۰۸ قمری (۱۸۹۰ میلادی) تحت تأثیر اندیشههای انقلابی زمان خود، در گروه مسلح «گوگونیان» درآمد و هنگام گذشتن از مرز امپراتوری روسیه-امپراتوری عثمانی با همرزمان خود، از سوی مرزداران روس، دستگیر و پس از یک محاکمه کوتاه و سریع به حبس ابد با اعمال شاقه و تبعید به جزیره ساخالین محکوم گردید.[۲]
در دوره تبعید به علت مسلط بودن به فن عکاسی، از سوی هیئت علمی که در آن هنگام مأمور بررسیهای دانشی در جزیره ساخالین بود، به کار گماشته شد و همه عکسهای مورد نیاز هیئت علمی را شخصاً تهیه کرده، مجموعه نفیسی فراهم آورد که سپس به زبان روسی زیر عنوان ساخالین در همان زمان به چاپ رسید.[۲]
استپانیان در تبعید، دو بار اقدام به فرار کرد ولی موفق نشد. تا اینکه پس از تحمل ده سال تبعید، بار سوم با گروهی از یاران خود، اقدام به تهیه قایق چوبی نموده با گردآوری مقداری خوراک، همه آنان با این قایق از راه اقیانوس آرام، دست به فرار زدند. از این فراریان، تنها سه تن که عبارت بودند از استپان استپانیان و یپرمخان و هوسپ مُوسسیان زنده ماندند. او در ابتدا به ایالات متحده آمریکا و از آنجا به استانبول و باکو رفت و سرانجام به سال ۱۳۱۷ قمری (۱۸۹۹ میلادی) خود را به تبریز رساند.[۲][۳]
استپانیان در کوچه پستخانه واقع در ناحیه ۷ تبریز، اتاقی اجاره کرده، عکاسخانه خود را دائر کرد و در مدت زمان بسیار کوتاهی، در کار خود موفقیت شایانی به دست آورد و به سبب داشتن خوئی نرم و مردم داری و به علت اینکه با هر کس با عبارت «بالام جان» برخورد مینمود، عکاسخانه و شخص او به نام «بالام جان» معروف اهل تبریز شد. او همه وسائل عکاسی خود را از تفلیس وارد میکردهاست.[۲]
استپان بعد از چند سال، با دوشیزه «وارینکا» که از ارمنیهای تبریز بود، زناشوئی کرده دارای چهار فرزند میشود و به علت موفقیت در کار عکاسی، در اندک زمان زندگانی مرفهی یافته، حتی یک خانه باغچهای در کوچه «قره دام داش» تبریز،[توضیحات ۲] خریداری کرده، عکاسخانه خود را به آنجا منتقل میکند. وی در جنبش مشروطه، به علت علاقه فراوانی که به آزادی و آزادیخواهان داشته به دسته مجاهدان تبریز و مشروطه خواهان میپیوندد.[۲]
وی در جهت ثبت وقایع مشروطه در تبریز تلاشهای زیادی کرد و اکثر عکسهای موجود از جنگهای تبریز و مجاهدان در دوران مشروطه توسط وی تهیه شدهاست که تعدادی از آنها نیز در کتاب تاریخ هجده ساله آذربایجان به چاپ رسیدهاند. همچنین بخش عمدهای از عکسهای موجود از گروههای انقلابی مشروطه و بخصوص عکسهای یپرمخان و باقرخان از جمله کارهای استپانیان است.[۳] گذشته از عکسها، استپانیان با همکاری علی وکیلی، کارت پستالهایی از حوادث مشروطه به خارجه سفارش داده بود که هماکنون آن کارت پستالها در دست است و از اسناد و مدارک تاریخی بهشمار میآیند.[۴]
در بخشی از کتاب تاریخ هیجده ساله آذربایجان، دربارهٔ عکاسی استپانیان از مشروطه طلبان تبریز، چنین آمدهاست:
«روز دوشنبه بیست و دوم فروردین این لشکر از تبریز روانه میگردیدند و چون تبریزیان یفرم خان و سردار بهادری را بس ارجمند میداشتند و ایشان نیز جایگاه این شهر را نیک میشناختند چنین نهادند که هنگام راه افتادن با مردم شهر بدرود گویی کنند و شهریان بنوازش ایشان را راه اندازند. لشگریان با سرداران به میدان مشق درآمدند و شهریان در آنجا انبوه شدند. والی و نمایندگان انجمن و سردستگان نیز همگی درآمدند. نخست نمایشی از سوی لشکر داده شد و سپس سخنانی از این سو رانده گردید و بارون استپانیان پیکرهای برداشت؛ و چون این کارها انجام یافت دستههای لشکر با آوازهای بلند در میان هلهلههای شادی راه افتادند. مردم تا بیرون شهر بدرقه کردند و یک روز تاریخی پر ارجی بود.»[۵]
در سال ۱۳۳۰ قمری (۱۹۱۱ میلادی) که ارتش روس برای تعقیب آزادیخواهان وارد تبریز شده، شروع به گرفتن و بند کردن آنان میکند، استپان استپانیان با جامه مبدل به شکل یک «قاطرچی» از شهر بیرون رفته به ارزروم در امپراتوری عثمانی پناهنده میشود و در آنجا نیز عکاسخانهای دائر کرده و مشغول کار میگردد. در سال ۱۳۳۳ قمری (۱۹۱۴ میلادی) استپانیان خانواده خود را از تبریز به ارزروم میبرد، اما با آغاز جنگ جهانی اول و طرح نسلکشی ارمنیها از سوی دولت وقت عثمانی، وی که جزو نخستین دستگیرشدگان بود، محرمانه در سال ۱۲۹۴ خورشیدی (۱۹۱۵ میلادی) اعدام میگردد. از خانواده او تنها پسر کوچکش از مرگ رهائی یافته که اکنون در تبریز است و صاحب مغازه «عینک سازی ایران» در پاساژ تبریز میباشد.[۲]
استپانیان عکاس ماهری بوده و آثار او از جنبه هنری عاری نبودهاست. او به سال ۱۳۲۹ قمری عکس اجزاء و مستخدمان اداره نظمیه مرکزی تبریز را در میدان سربازخانه قدیم برداشتهاست که با وجود موجود نبودن وسائل کافی و دقیق در آن زمان، نمونه بسیار خوبی از عکس پانوراماست.[۲]
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.