کاربر:RousouR/صفحه تمرین ۲
From Wikipedia, the free encyclopedia
آنو ( اکدی: 𒀭𒀭 </link> ANU ، از یک «آسمان»، «بهشت») یا Anum ، در اصل An ( سومری: 𒀭 </link> An )، [2] مظهر الهی آسمان ، پادشاه خدایان، و نیای بسیاری از خدایان در دین باستانی بینالنهرین بود. او به عنوان منشا پادشاهی الهی و بشری تلقی میشد و در بسیاری از متنهای بینالنهرین شمارش خدایان با او آغاز میشود. در عین حال، نقش او تا حد زیادی منفعل بود و معمولاً مورد پرستش قرار نمیگرفت. گاهی اوقات پیشنهاد شده است که معبد ایِنا واقع در اوروک در اصل به او تعلق داشته است و نه اینانا ، اما در حالی که او به خوبی به عنوان یکی از ساکنان الهی آن شناخته شده است، هیچ مدرکی وجود ندارد که خدای اصلی معبد هرگز تغییر کرده باشد، و اینانا قبلاً در نخستین منابع با آن مرتبط شده است. پس از زوال، نظام الهیاتی جدیدی در همان شهر تحت حکومت سلوکی ایجاد شد که در نتیجه آنو به عنوان یک خدای فعال بازتعریف شد. در نتیجه او به طور گسترده توسط ساکنان شهر در قرون پایانی تاریخ بینالنهرین باستان مورد پرستش قرار گرفت.
Of the barbarians the Babylonians seem to pass over in silence the one first principle and allow for two: Tauthē and Apasōn. They make Apasōn the husband of Tauthē, whom they call "mother of the gods." Of these was born a single child, Mōymis, which is, I understand, the rational world, which descended from the two principles. From them another generation arose, Dachē and Dachos [emend: Lachē and Lachos], then a third one arose from the same pair, Kissarē and Assōros, of whom were born the three: Anos, Illinos [emend: Illilos] and Aos. From Aos and Daukē a son was born, Bēlos, whom they say is the demiurge.[1]
سنتهای متعددی در رابطه با هویت همسر آنو وجود داشت، اگرچه سه تا از آنها - کی، اوراش و آنتو - در مقاطع مختلف زمانی با یکدیگر برابر شده بودند و هر سه نشاندهنده زمین هستند، همانگونه که آنو نماد آسمان بود. در سنت چهارم، که به طور پراکندهتر گواهی شده است، همسرش الهه نامو بود. در فهرستهای خدا علاوه بر ذکر همسرها و فرزندان او، اغلب اجداد مختلف او نیز برشمرده شده است، مانند انشار یا آلاله . گونهای از یکی از این شجرهنامهها اساس انوما الیش را تشکیل داد.
آنو به طور گذرا در حماسه اکدی گیلگمش ظاهر میشود، که در آن دخترش ایشتار (همتای اکدی اینانا) او را متقاعد میکند که نرگاو آسمان را به او بدهد تا بتواند آن را برای حمله به گیلگمش بفرستد. این حادثه منجر به مرگ نرگاو آسمان و پرتاب یک ران به سوی سر ایشتار میشود. در افسانهای دیگر، آنو قهرمان فانی آداپا را به دلیل شکستن بال باد جنوب به حضور خود فرا میخواند. آنو دستور میدهد که آب و غذای جاودانگی به آداپا داده شود، اما آداپا آن را نمیپذیرد، زیرا از قبل انکی به او هشدار داده بود که آنو آب و غذای مرگ را به او عرضه خواهد کرد. در افسانههای هوری در مورد کوماربی، که عمدتاً از ترجمههای هیتی آنها شناخته میشود، آنو حاکم سابق خدایان بود که توسط کوماربی سرنگون شد، کوماربی اندام تناسلی آنو را گاز گرفت و خدای آب و هوا Teshub را به دنیا آورد. ممکن است این روایت بعدها الهامبخش اخته شدن اورانوس در تئوگونی هزیود شده باشد. همچنین پیشنهاد شده است که در دوره هلنیستی، آنو ممکن است با زئوس شناسایی شده باشد، اگرچه این امر نامشخص است.
توضیحات گوناگونی برای ترفیع آنو ارائه شده است، اگرچه آنها باید به دلیل فقدان شواهد مستقیم، در حد حدس و گمان باقی بمانند.[3] استدلال شده است که ترفیع آنو از جایگاه اهورامزدا در دین هخامنشیان الگوبرداری شده است،[4] اما پل آلن بولیو خاطرنشان میکند که از آنجایی که اولین نشانههای آن در زمان نبونعید قابل مشاهده است، الگوبرداری از دین پارسی غیرقابل پذیرش است.[3] وی در عین حال احتمال میدهد که دولت هخامنشی پرستش آنو را تشویق کرده و آن را راهی برای محدود کردن نفوذ بابل و نخبگان آن بر ساکنان شهرهای دیگر بینالنهرین میداند.[5] ارتباط مشابهی در مورد آنو و زئوس[6] پیشنهاد شده، اما آن نیز نامشخص است.[7] بولیو در مقابل پیشنهاد میکند که ظهور آنو تا حدی از شبکهای از تلفیقگرایی بین او، انشار ، که در اوروک نیز پرستش میشد، و رئیس خدایان آشوری آشور، که در آشور میتوان با دومی یکی دانست، الهام گرفته شده است.[8] با این حال، جولیا کرول اشاره میکند که قطعیتی وجود ندارد که انشار در اوروک واقعاً به همتای آشور شناخته میشد، چه رسد به اینکه روحانیان محلی او را گونهای از آنو بدانند.[9] خود بولیو اعتراف میکند که بیشتر شواهدی که ممکن است نظریه او را تأیید کنند، ممکن است به سادگی نشان دهند که ارتقای آشور و آنو هر دو بر مدلهای مشابه قبلی، مانند الهیات متمرکز بر انلیل، تکیه دارند.[10] از آنجایی که در دوره نو-بابلی، اوروک مجبور به پذیرش الهیات بابل شد، این امکان نیز وجود دارد که اعتلای آنو به عنوان جلوهای از هویت محلی تلقی شود.[3] در عین حال، غیرممکن نیست که ایین جدید متمرکز آنو بر اساس الهیات بابلی الگوبرداری شده باشد و حتی تعدادی از جشنها و آیینهای آنو نیز ممکن است از مراسم مردوک الگوبرداری شده باشند.[11] نمونههایی از بازنویسی قطعههای اختصاص داده شده به مردوک یا انلیل برای مطابقت با فرقه جدید آنو نیز شناخته شده است.[12] منبعی که معمولاً توسط الهیدانان و باستانیان که بر ترفیع آنو کار میکردند، به کار میرفت فهرستهای خدایی بودند، مانند آن = آنوم، که شواهد مورد نیاز برای توجیه این تغییر و نمونههای دیگر از بازسازی پانتئون شهر را ارائه میکرد.[13] به احتمال زیاد علاقه روزافزون به نجوم و طالع بینی در میان روحانیون نیز در این مساله نقش داشته است.[14]