![cover image](https://wikiwandv2-19431.kxcdn.com/_next/image?url=https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/e/e3/Sa%2527diSVG.svg/langfa-640px-Sa%2527diSVG.svg.png&w=640&q=50)
هزلیات سعدی
From Wikipedia, the free encyclopedia
بخش بسیار کوچکی از کلیات سعدی را خبیثات و مجالسالهزل تشکیل میدهد. این بخش همان چیزی است که به هزلیات سعدی معروف است. خودِ سعدی در مقدمهٔ چندسطریِ این بخش گفتهاست:
![]() | برای تأییدپذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است. |
بعضی از بزرگان مرا ملزم کردند تا کتابی در هزل برایشان بنویسم به شیوه سوزنی، من به ایشان جوابی ندادم پس تهدید به قتل کردند بخاطر همین جواب امر ایشان را اجابت کردم و این ابیات را سرودم و من پناه میبرم به خدای بزرگ (برای سرودن این ابیات) این فصلی است به شیوه هزل و این شیوه را بزرگان فضل ایراد نمیگیرند برای آن که هزل در سخن مانند نمک در غذا است «الهَزلُ فِی الکلام، کَالمِلحِ فِی الطّعام» این کتاب مطابیه است و از خدا توفیق میخواهم.
البته سعدی بجز در هزلیات در گلستان هم بعضا از سخنانی که توده مردم آن را زشت و خلاف اخلاق میشمارند استفاده کرده برای مثال داستانی در باب دوم گلستان (در اخلاق درویشان) حکایت ۲۷ امده با این مضمون:
یکی را از بزرگان بادی مخالف در شکم پیچیدن گرفت، و طاقت ضبط آن نداشت و بیاختیار از او صادر شد. گفت: ای دوستان مرا در آنچه کردم اختیاری نبود و بزهی بر من ننوشتند و راحتی به وجود من رسید، شما هم به کرم معذور دارید. |
شکم زندان باد است ای خردمند |
ندارد هیچ عاقل باد در بند |
چو باد اندر شکم پیچد فروهل |
که باد اندر شکم بار است بر دل |
.یک بیت شعر از هزلیات سعدی (هرآنکس که بیشتر کون بدادندی ، نام او را مرشد نهادند)