فهرستی از نامهای ایرانی که برای نامگذاری افراد به کار میرود. در این فهرست تنها آن دسته از نامها که ریشهای از زبانهای ایرانیتبار دارند آمده است.
| برای تأییدپذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است. |
نام لُری به معنی اشک هایم
نام طبری (مازندرانی) ریس گارد سلطنتی خشایارشا بود زادگاه او ورکانه (گرگان امروزی) بود
شریک، رفیق، نام یک سلسله پادشاهی ایران
نام مازندرانی (نام رشته کوههای شمال ایران) اَل به معنی: عقاب البرز یعنی جایگاه عقاب
(نام لُری به معنای سخت و محکم، استوار)
نام لُری به معنای کشاورز، دِروگر
(معنی: قد بلند) (مترادف امروزی آن در لری بَرز، بَرزول به معنای بلند، مرتفع) (پارسی کهن)
نام لُری، به معنای چشمهایم
نام لُری (به معنی یار مادر)
نام مشترک در گیلکی و طبری و لری (مازندرانی) به معنی:جنگل
همریشه با واژه رایانه از مصدر رایانیدن به معنای اندیشیدن. بن ماضی: رایانش. بن مضارع:رآی (رایان:اندیشمند، متفکر، باهوش)
نام گیلکی (گیلانی) به معنای دوست داشتنی، محبوب است.
(دهخدا:نام پسر کیکاوس و داماد طوس) (فردوسی:جز از ریونیز آن گو تاجدار---سزد گر نباشد یک اندر شمار)
نام مازندرانی/تبری. به معنای پسر
[فرشته] پیام رسان، گاهی به جبریل اشاره دارد.
نام یکی از شاهزادگان ایرانی که در شاهنامه آمده است
نام مازندرانی (از اسپهبدان طبرستان)
نام مازندرانی شو به معنی: شب و په به معنی:نگهبان یا مراقب (در شالیزارهای مازندران سازهای چوبی قرار میدهند به نام نپار تا فرد شب در آنجا نگهبان شالیزار باشد برای امان ماندن از حیوانات وحشی همانند خوک)
نام مازندرانی (خاندان کارن طبرستان)
نام مازندرانی به معنی پادشاه کوه و کوهستان
نام مازندرانی (نام سردار طبری)
نام سردار دیلمی (نام مشترک در گیلکی و تبری)
برتخت نشستن فردیدون شاه پیشدادی بعد از شکست ضحاک مصادف بود با اول مهرماه از جشنهای ایران باستان
بنیانگزارسلسله زیاریان (نام مشترک در گیلکی/تبری)
نام مشترک در (فارسی/تبری) یکی از هفت خاندان ممتاز ایران باستان مرکز حکومت آنها ری و طبرستان بود
نام مشترک در (فارسی /تبری) در زبان طبری به معنی یار یا همراه من میباشد
نام مشترک در فارسی و تبری در زبان طبری فعل نیامدن یا کماندار میباشد نام نیما یوشیج پدر شعر نو فارسی
نام مازندرانی (تبری)، به معنای باران (بارش). "ب" در گویش تبری تبدیل به "و" میشود. برای مثال: بارش=وارش (مازنی)، برف=ورف (مازنی)
نام مازندرانی (از اسپهبدان طبرستان)
نام مازندرانی (تبری) به معنی: بیدار یا هوشیار
نام لُری، به معنای به یاد ماندنی
نام لُری به معنای فریاد رِس
نام یک شاهزاده ایرانی، به معنی دارندهٔ ران فربه و زیبا
نام پسر مهرنوش پسر اسفندیار
نام درختی که گل و شکوفه سرخ رنگ میدهد
(دختر هووخشتره شاهنشاه ایران و همسر بختالنصر دوم، که باغهای معلق بابل را برای او ساخت)
(یونانیشدهٔ نام ایرانی «اومتی»)
(یونانیشدهٔ نام ایرانی «اومتی»)
به معنای ای ایران. ایران+حرف ندای آ=ای ایران
به معنای ایران نوین. ایران+نو=ایران نوین، ایران جدید. (ایران پسین=فرزند پسین/آخرین/کوچکتر)
نام لُری، به معنای مادر ایل
نام لُری، به معنای چشم آرا
نام لُری، به معنای چشمهای ناز
نام لُری، به معنای چشم مادر
نام مازندرانی به معنی: قرقاول میباشد
نام مازندرانی (مربوط به تبری باستان). نام نوعی درخت در جنگلهای شمال ایران و بهویژه مازندران.
نام مازندرانی (تبری) تی تی به معنی:شکوفه و نار مخفف انار در زبان تبری به معنی شکوفه انار میباشد
نام مازندرانی به معنی: دلنشین
نام مازندرانی به معنی:دلانگیز
نام مازندرانی (تبری) به معنی ستاره سرخ دم سحر نام دیوان تبری نیما یوشیج
(=درخشنده و تابناک)(کردی)
نام مازندرانی (از مشهورترین اشعار نیما یوشیج) به معنی پرنده ای شبیه گنجشک
به معنی گوگرد، در ایران باستان برای تشخیص گناهکار از بیگناه به متهم گوگرد میخوراندند که اگر زنده میماند، بیگناه بود.
نام مازندرانی (تبری) به معنی نوعی آهویی کمیاب
(فر) در فارسی یعنی دارای جلال و شکوه و (نیا) یعنی جد و پدربزرگ و در کل (فرنیا) یعنی (دارنده اصل و نسب و نیاکان بزرگ) و این اسم برای دختران مورد استفاده قرار میگیرد
نام مازندرانی/تبری. به معنای دختر
نام لُری، به معنای مادر لُر
نام مازندرانی (تبری)، به معنای ماه خالی (ماه کامل). ماه+تیسا(=خالی، یکدست، ساده)
نام مازندرانی (تبری)، به معنای گنجشک.
نام لُری، به معنای مو بور و زیبا
- محمدجواد باستانی راد (۱۳۸۴)، زیباترین نامهای دختران و پسران، به کوشش رضا چربدست.، قم: سرچشمه پاکان، شابک ۹۶۴-۹۶۴۳۵-۴-۰
="توضیح">نام لُری به معنای در در یاد مانده