معانی
From Wikipedia, the free encyclopedia
معانی یا علم معانی یکی از شاخههای سهگانهٔ علوم بلاغی در ادبیات است. در دانش معانی، شکلها و نمودهای گوناگون در جمله که میتوانند رفتارها و کاربردهای هنری و شیواسخنی بهشمار آیند بررسی میشود، برای نمونه استفاده بهجا از واو عطف برای پیوستن دو جمله از کاربردهای هنری مورد بررسی علم معانی است.[1]
به عبارت دیگر، موضوع دانش معانی دگرگونیهایی است که در ساخت و بافت جمله، همچون ابزار هنرورزی، روی میدهد و جمله را کارایی و شایستگی آن میدهد که در سروده یا نوشتهای ادبی بهکار گرفته شود.[1]
اگر سه جمله زیر را بنگریم:
- ابن سینا داناست.
- دانا ابن سینا است.
- داناست ابن سینا.
تنها جمله نخستین جملهای دستوری است. جمله نخست از اصول دستوری پیروی میکند و تنها پیام را بهروشنی به مخاطب میرساند. اما در جملههای دوم و سوم کوشیده شده با تغییر رفتار در جملهبندی، پیامی احساسی نیز در معنا گنجانده شود. جملههای دوم و سوم سخن را از مرز زبان درمیگذراند و به قلمرو ادب میرساند. در دستور زبان، که نحو زبان است، جمله نخست بررسی میشود، و در علم معانی، که نحو ادب است، جملههایی از گونه جمله دومین و سومین. به عبارتی دیگر، علم معانی دانش حالهای سخن است.[2]
در تعریفی دیگر، معانی علم به اصول و قواعدی است که به یاری آنها کیفیت مطابقهٔ کلام با مقتضای حال و مقام شناخته میشود. موضوع آن الفاظی است که رسانندهٔ مقصود گوینده باشد و فایدهٔ آن آگهی بر اسرار بلاغت است در نظم و نثر.[3] علم معانی دارای اصول و قواعدی که رعایت آنها به سخنران یا نویسنده امکان میدهد:
- احوال گوناگون مخاطبان را باز شناسد و از مقام و موقعیتهای گوناگون آگاه شود؛
- کلام خود را منطبق و متناسب با آن احوال و موقعیتهای متفاوت ایراد کند.[4]