From Wikipedia, the free encyclopedia
این نوشتار شامل فهرست فرماندهان نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در جریان جنگ ایران و عراق (۳۱ شهریور ۱۳۵۹ — ۲۹ مرداد ۱۳۶۷) است. درجههای نظامی ذکر شده، مربوط به دوران تصدی مسئولیت بوده و شامل ارتقای درجه پس از جنگ نمیباشد.
سرلشکر حسین حسنی سعدی،پروژه تاریخ شفاهی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، سال ۱۳۸۳[1]«[پیش از آغاز جنگ] ارتش فی نفسه هیچ اختیاری نداشت، یعنی اختیار فرماندهی نیروی زمینی در حد جابهجایی یک گردان بود… یعنی برای جابهجایی یک تیپ نمیتوانست تصمیم بگیرد، چه برسد به این که بداند عراق چه میخواهد بکند تا در مقابل آن عمل کند…»
پیش از آغاز جنگ ایران و عراق، نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در وضعیت خاصی قرار داشتند. ارتش پس از انقلاب اسلامی به دلایل متعدد تضعیف شده و در آستانهٔ فروپاشی بود. روز ۲۳ بهمن ۱۳۵۷ (یک روز پس از وقوع انقلاب) اغلب پرسنل یگانهای ارتش بدون اجازه به مرخصی رفته و پادگانهای ارتش تعطیل شد. پس از وقفهٔ ۲۲ روزه، در ۱۵ اسفند رهبر انقلاب فرمان داد که ارتشیان به پادگانها بازگردند. هنگامی که آنها به پادگانها برگشتند، انتخاب فرماندهان از سوی شوراهایی در داخل یگانها انجام گرفت. افراد شورا درجهداران و افسران هر یگان بودند که البته تعداد درجهداران بیشتر بود. بنابراین سیستم و شیرازهٔ فرماندهی در یگانها به کلی از هم پاشیده بود.[2] تلاشها برای انحلال ارتش و سر دادن شعار ایجاد ارتشِ بیطبقهٔ توحیدی، کاهش طول دورهٔ خدمت وظیفه عمومی توسط دولت موقت به یک سال، انتقال پرسنل متخصص و فنی به خارج از یگانهای رزمی، عدم خرید هرگونه تجهیزات و تسلیحات، لغو قرارداد خریدهای خارجی و طرح فروش اقلام عمدهٔ تجهیزات ارتش، ازهمپاشیدگی سیستم اطلاعاتی ارتش و فراخواندن وابستههای نظامی به کشور، تضعیف آموزش و تعمیر و نگهداری و نیز تلفاتی که در مأموریتهای ارتش برای برقراری امنیت در مناطق مختلف کشور به خصوص در کردستان پیش آمد از جمله عوامل تضعیف ارتش به زعم حسین حسنی سعدی بودند. وی معتقد است نگاه عمومی به ارتش در بین شخصیتها و سران انقلاب منفی بوده و در این بین، فقط سید روحالله خمینی و نماینده وی در ارتش سید علی خامنهای مخالف انحلال ارتش بودند.[3] با این حال در سال نخست جنگ، مدیریت و کنترل جبههها بیشتر بر عهده فرماندهان ارتش بود.[4] سپاه پاسداران نیز در آن روزها در اوایل عمر خود به سر میبرد و هیچ تصور و ادراکی از یک جنگ تمامعیار و جنگیدن با یک ارتش مجهز را نداشت. در روزهای آغازین جنگ، سطح اطلاعات و دانش نظامی سپاه اندک بود و ساختار سازمانی آن هم به صورت نظامی شکل نگرفته بود.[5] با توسعه سازمان رزم سپاه و حضور گسترده نیروهای داوطلب مردمی در جبههها، سپاه نیز نقش مؤثرتری در جنگ پیدا کرد.[6]
نخستین انتخابات ریاست جمهوری در دی ماه ۱۳۵۸ برگزار شد و سید ابوالحسن بنیصدر با ۷۵ درصد آراء به عنوان نخستین رئیسجمهور ایران انتخاب شد. با تفویض فرماندهی کل قوا به وی از سوی خمینی، کشمکشهای سال نخست انقلاب به طور موقت فرونشست و این امر القاء شد که پس از تصمیمهای عجولانه، نظام برآمده از انقلاب، به سمت پذیرش چارچوب قانونی و تعیین سلسله مراتب تصمیمگیری روشن، پیش میرود.[7] اما اوضاع داخلی ایران در دوران ریاستجمهوری بنیصدر آشفته بود. جنگ داخلی در کردستان جریان داشت، در دانشگاهها صفبندی شدیدی حاکم بود و بنیصدر نیز در مقام سردمدار مخالفانِ خط امام ظاهر شده بود. بحران فزاینده داخلی با سخنرانی بنیصدر در ۱۴ اسفند ۱۳۵۹ در دانشگاه تهران نیز به اوج خود رسیده بود.[8] از سوی دیگر، نحوه اداره جنگ از سوی بنیصدر به اختلافات وی و مخالفانش افزوده بود. وی در مقام فرمانده کل قوا خواهان کنترل جبههها بود و بر نبرد کلاسیک با استفاده از ارتش اصرار میورزید. در شش ماهه نخست جنگ، چهار عملیات بزرگ به فرماندهی بنیصدر طرحریزی شد (۲۳ مهر، ۳ آبان، هویزه و توکل) که همه آنها به شکست انجامید.[9] پس از این وقایع، خمینی در ۲۰ خرداد ۱۳۶۰ او را از فرماندهی کل قوا برکنار کرد. متعاقب این اقدام، سازمان مجاهدین خلق ایران طی بیانیهای محافظت از جان رئیسجمهور را به عهده گرفت. پس از آن، نمایندگان مجلس به سرعت دست به کار شدند و طرح عدم کفایت سیاسی بنیصدر را مطرح کردند. این طرح در ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ تصویب شده و در اول تیرماه ۱۳۶۰، به تأیید رهبری رسید. در نتیجه سازمان مجاهدین خلق که پس از عزل او از فرماندهی کل قوا، با وی ائتلاف سیاسی تشکیل داده بودند، موجی از ترور و خشونت را به راه انداختند.[10]
با عزل بنیصدر، ارتش و سپاه به همکاری بیشتری با یکدیگر پرداخته و موفق شدند تا اولین عملیات مشترک را برای شکستن حصر آبادان در ۵ مهر ماه ۱۳۶۰ با پیروزی انجام دهند.[11] در پی موفقیت عملیات ثامنالائمه، فرماندهان نظامی برای ارائه گزارش این عملیات به فرمانده کل نیروهای مسلح عازم تهران شدند اما سقوط هواپیمای سی–۱۳۰ ارتش در منطقه کهریزک تهران، منجر به کشته شدن ولیالله فلاحی، جواد فکوری، سید موسی نامجو، یوسف کلاهدوز و محمد جهانآرا شد. اهمیت سرنشینان پرواز یادشده تا جایی بود که ستاد مشترک ارتش، نیروی هوایی ارتش و وزارت دفاع در یک روز با خلأ فرماندهان خود مواجه شدند. این رخداد باعث تغییر یافتن معادلات جنگ شده و طرح عملیات آزادسازی خرمشهر نیز به ۸ ماه بعد از آن موکول شد. برخی کارشناسان معتقدند این سقوط، خرابکاری بوده و در ادامهٔ ترورهای تابستان سال ۱۳۶۰ قرار داشت.[12]
پیروزی در عملیات ثامنالائمه و همزمان شدن آن با روی کار آمدن فرماندهان جدید سپاه و نیروی زمینی ارتش، سپاه و ارتش را به تشکیل قرارگاه مشترک عملیاتی واداشت. از این زمان بود که قرارگاه مشترک کربلا با حضور فرماندهان ارتش و سپاه، اداره جبههها را بر عهده گرفت و طرحهای عملیاتی به صورت مشترک به تصویب رسید و عملیاتهای بزرگ و موفقی همچون طریقالقدس، فتحالمبین و بیتالمقدس انجام و اکثر سرزمینهای اشغالی ایران آزاد شد.[17] این فرماندهان در چهار سطح مختلف ایفای نقش میکردند:
پس از عملیات رمضان، اختلاف نظر بین سپاه پاسداران و ارتش افزایش یافت. این اختلافها، با ناکامی در عملیاتهای والفجر مقدماتی و والفجر ۱ شدت گرفت. عمدهٔ این اختلافها به نوع تفکر و نحوه اداره و فرماندهی یگانها در عملیات بازمیگشت. صیاد شیرازی معتقد بود باید ارتش فرماندهی جبهه را بر عهده داشته باشد و سپاه تحت فرمان آن عمل کند اما هاشمی رفسنجانی معتقد بود این طرح عملی نیست زیرا در آن زمان بیشتر توان رزمی ایران در جنگ، با سپاه بوده، عملیاتها را طرحریزی کرده و با کمک یگانهای خطشکن خود اجرا میکرد. از آنجا که رئیسجمهور خامنهای به عنوان فرمانده عالی جنگ، امکان حضور فعال در صحنه نبرد را نداشت، پیش از آغاز عملیات خیبر، خمینی در ۳۰ بهمن ۱۳۶۲ هاشمی رفسنجانی یکی از نمایندگان خود در شورای عالی دفاع را به فرماندهیِ ادامهٔ عملیاتهای والفجر منصوب کرد.[persian-alpha 1][20]
هاشمی رفسنجانی مسئولیت هماهنگی بین ارتش و سپاه را بر عهده گرفته و توسط قرارگاه خاتمالانبیا، دو سازمان سپاه و ارتش را با یکدیگر هماهنگ میکرد. این ساختار تا ماههای آخر جنگ ادامه داشت و ارتش و سپاه گاهی با هم و گاهی به صورت مستقل عملیاتهایی را انجام میدادند. در خرداد ماه سال ۱۳۶۷ ستاد فرماندهی کل قوا برای مدیریت جنگ و نیز به منظور اداره تمامی نیروهای مسلح به صورت متمرکز تشکیل شد. در این زمان هاشمی رفسنجانی، ستاد فرماندهی کل قوا را با ترکیبی از نخستوزیر و اعضای دولت وقت و نیز فرماندهان نیروهای مسلح سازماندهی کرد تا این که جنگ در ۲۹ مرداد ۱۳۶۷ با برقراری آتشبس به پایان رسید.[21] فرمانده عالی جنگ از ستادی برخوردار بود که در بررسی طرحهای عملیاتی سپاه و ارتش به وی کمک میکردند که ریاست این ستاد را سید علیاکبر موسوی قویدل بر عهده داشت. عملیات خیبر نخستین عملیاتی بود که با فرماندهی جدید انجام شد و یک فرمانده خارج از حوزه نیروهای مسلح، بالای سر فرماندهان سپاه و ارتش قرار گرفت. در این برهه از زمان، قرارگاه مرکزی خاتمالانبیا بالاترین رده عملیاتی کشور محسوب میشده و فرماندهی تمام واحدهای رزمی و پشتیبانی رزم نیروهای مسلح اعم از سپاه، ارتش، ژاندارمری، کمیتههای انقلاب و جهاد سازندگی را بر عهده داشت و قرارگاههای تابعه نقش سپاههای عملیاتی را ایفا میکردند.[22]
جایگاه | درجه | نام | نگاره | دوران تصدی | نشانهای افتخار | |
---|---|---|---|---|---|---|
آغاز تصدی | پایان تصدی | |||||
فرماندهی عالی | ||||||
فرمانده کل نیروهای مسلح | — | سید ابوالحسن بنیصدر | آغاز جنگ | ۲۰ خرداد ۱۳۶۰ | — | |
— | سید روحالله خمینی | ۲۰ خرداد ۱۳۶۰ | پایان جنگ | — | ||
جانشین فرمانده کل[persian-alpha 2] | — | اکبر هاشمی رفسنجانی | ۱۲ خرداد ۱۳۶۷[25] | پایان جنگ | ||
معاون جانشین فرمانده کل | — | حسن روحانی | خرداد ۱۳۶۷[26] | پایان جنگ | ||
قرارگاه مرکزی خاتمالانبیا | ||||||
فرمانده | — | سید علی خامنهای | ۱۳۶۲[27] | بهمن ۱۳۶۲ | — | |
— | اکبر هاشمی رفسنجانی | بهمن ۱۳۶۲[28] | پایان جنگ | بالاتر گفته شد | ||
معاون فرمانده | — | حسن روحانی | ۱۳۶۲[29] | پایان جنگ | بالاتر گفته شد | |
رئیس ستاد مرکزی | سرهنگ | سید علیاکبر موسوی قویدل | ۱۳۶۲[30] | ۱۳۶۴ | ||
— | حسن روحانی | ۱۳۶۴[31] | اسفند ۱۳۶۶[32] | بالاتر گفته شد | ||
— | میرحسین موسوی | اسفند ۱۳۶۶ | پایان جنگ[33] | — | ||
رئیس ستاد پدافند کل[persian-alpha 3] | — | حسن روحانی | ۱۳۶۴[35] | پایان جنگ | بالاتر گفته شد | |
ستاد فرماندهی کل قوا | ||||||
رئیس ستاد | — | میرحسین موسوی | خرداد ۱۳۶۷[36] | پایان جنگ | — | |
جانشین رئیس ستاد | — | سید حسن فیروزآبادی | خرداد ۱۳۶۷[37] | پایان جنگ | ||
معاون اطلاعات و عملیات | —[persian-alpha 4] | علی شمخانی | خرداد ۱۳۶۷[38] | پایان جنگ | ||
ارتش جمهوری اسلامی ایران | ||||||
رئیس ستاد مشترک | سرتیپ | ولیالله فلاحیسرپرست | آغاز جنگ | ۷ مهر ۱۳۶۰[39] | ||
سرتیپ | قاسمعلی ظهیرنژاد | ۹ مهر ۱۳۶۰ | ۳ آبان ۱۳۶۳[40] | |||
سرهنگ | اسماعیل سهرابی | ۳ آبان ۱۳۶۳[41] | ۱۳ اردیبهشت ۱۳۶۷ | — | ||
سرتیپ | علی شهبازی | ۱۳ اردیبهشت ۱۳۶۷ | پایان جنگ | |||
فرمانده نیروی زمینی | سرتیپ | قاسمعلی ظهیرنژاد | آغاز جنگ | ۹ مهر ۱۳۶۰[42] | بالاتر گفته شد | |
سرهنگ | علی صیاد شیرازی | ۹ مهر ۱۳۶۰[43] | ۱۱ مرداد ۱۳۶۵ | |||
سرهنگ | حسین حسنی سعدی | ۱۱ مرداد ۱۳۶۵ | پایان جنگ | |||
فرمانده نیروی هوایی | سرهنگ | جواد فکوری | آغاز جنگ | ۲۱ شهریور ۱۳۶۰ | — | |
سرهنگ | محمدحسین معینپور | ۲۱ شهریور ۱۳۶۰ | ۴ آذر ۱۳۶۲[44] | — | ||
سرهنگ | هوشنگ صدیق | ۴ آذر ۱۳۶۲[45] | ۱۰ بهمن ۱۳۶۵ | — | ||
سرهنگ | منصور ستاری | ۱۰ بهمن ۱۳۶۵ | پایان جنگ | |||
فرمانده نیروی دریایی | ناخدا یکم | بهرام افضلی | آغاز جنگ | ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۲[46] | — | |
ناخدا یکم | اسفندیار حسینی | ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۲ | ۶ تیر ۱۳۶۴[47] | — | ||
ناخدا یکم | محمدحسین ملکزادگان | ۶ تیر ۱۳۶۴ | پایان جنگ[48] | — | ||
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی | ||||||
فرمانده کل | — | مرتضی رضایی | آغاز جنگ | ۲۰ شهریور ۱۳۶۰ | — | |
— | محسن رضایی | ۲۰ شهریور ۱۳۶۰[49] | پایان جنگ[50] | |||
جانشین فرمانده کل | سرهنگ دوم | یوسف کلاهدوز | آغاز جنگ | ۷ مهر ۱۳۶۰ | — | |
— | علی شمخانی | مهر ۱۳۶۰ | پایان جنگ | بالاتر گفته شد | ||
رئیس ستاد کل | — | علیرضا افشار | آبان ۱۳۶۳[51] | ۱۳۶۶[52] | ||
— | محمد فروزنده | ۱۳۶۶[53] | پایان جنگ | — | ||
فرمانده نیروی زمینی | — | سید یحیی صفوی | شهریور ۱۳۶۴[54] | اردیبهشت ۱۳۶۵ | ||
— | علی شمخانی | اردیبهشت ۱۳۶۵[55] | پایان جنگ | بالاتر گفته شد | ||
فرمانده نیروی هوایی | — | موسی رفان | اردیبهشت ۱۳۶۵[56] | پایان جنگ | — | |
فرمانده نیروی دریایی | — | حسین علائی | شهریور ۱۳۶۵[57] | پایان جنگ | — |
جایگاه | درجه | نام | نگاره | دوران تصدی | نشانهای افتخار | |
---|---|---|---|---|---|---|
آغاز تصدی | پایان تصدی | |||||
شورای عالی دفاع | ||||||
رئیس | — | سید ابوالحسن بنیصدر | آغاز جنگ | ۱ تیر ۱۳۶۰ | — | |
— | اکبر هاشمی رفسنجانیسرپرست | ۱ تیر ۱۳۶۰ | ۱۱ مرداد ۱۳۶۰ | بالاتر گفته شد | ||
— | محمدعلی رجایی | ۱۱ مرداد ۱۳۶۰ | ۸ شهریور ۱۳۶۰ | — | ||
— | اکبر هاشمی رفسنجانیسرپرست | ۸ شهریور ۱۳۶۰ | ۱۷ مهر ۱۳۶۰ | بالاتر گفته شد | ||
— | سید علی خامنهای | ۱۷ مهر ۱۳۶۰[58] | پایان جنگ | — | ||
دبیر | — | مهدی چمران | آغاز جنگ[59] | ۱۳۶۰ | — | |
سروان | محمدعلی نظران | مهر ۱۳۶۰[60] | پایان جنگ | — | ||
شورای عالی پشتیبانی جنگ | ||||||
رئیس | — | سید علی خامنهای | تیر ۱۳۶۶[61] | پایان جنگ | — | |
دبیران مشترک | — | سید حسن فیروزآبادی[62] | تیر ۱۳۶۶ | پایان جنگ | بالاتر گفته شد | |
— | علیرضا افشار[63] | تیر ۱۳۶۶ | پایان جنگ | بالاتر گفته شد | ||
— | سید علی مقدم[64] | تیر ۱۳۶۶ | پایان جنگ | — | ||
ستاد پشتیبانی جنگ | ||||||
رئیس | — | حسن روحانی | مهر ۱۳۶۴[65] | پایان جنگ | بالاتر گفته شد | |
دبیر | — | سید حسن فیروزآبادی[66] | مهر ۱۳۶۴ | پایان جنگ | بالاتر گفته شد | |
هیئت دولت | ||||||
معاون امور دفاعی نخستوزیر | — | سید حسن فیروزآبادی | اردیبهشت ۱۳۶۴[67] | پایان جنگ | بالاتر گفته شد | |
وزیر دفاع | سرهنگ | جواد فکوری | آغاز جنگ | ۲۶ مرداد ۱۳۶۰ | — | |
سرهنگ | سید موسی نامجو | ۲۶ مرداد ۱۳۶۰[68] | ۷ مهر ۱۳۶۰[69] | |||
سرهنگ | محمد سلیمی | ۱۱ آبان ۱۳۶۰[70] | ۲۳ مرداد ۱۳۶۳[71] | |||
— | میرحسین موسوی[persian-alpha 5]سرپرست | ۲۹ مرداد ۱۳۶۳ | ۲۹ مهر ۱۳۶۳[74] | — | ||
سرهنگ | محمدرضا رحیمیسرپرست | ۲۹ مهر ۱۳۶۳ | ۶ آبان ۱۳۶۴[75] | — | ||
سرهنگ | محمدحسین جلالی | ۶ آبان ۱۳۶۴[76] | پایان جنگ | |||
وزیر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی | — | محسن رفیقدوست | ۱۸ آبان ۱۳۶۱[77] | پایان جنگ[78] | ||
وزیر جهاد سازندگی | — | بیژن نامدار زنگنه | ۱ اسفند ۱۳۶۲[79] | پایان جنگ | — | |
مجلس شورای اسلامی | ||||||
رئیس کمیسیون امور دفاعی | — | سید علی خامنهای | آغاز جنگ | ۱۷ مهر ۱۳۶۰ | — | |
— | حسن روحانی | مهر ۱۳۶۰ | پایان جنگ | بالاتر گفته شد |
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.