From Wikipedia, the free encyclopedia
غزل نئوکلاسیک (غزل نو کلاسیک) به گونهای از غزل گفته میشود که از نظر شگردهای زبانی و مبانی اندیشگی، تا حد بسیار، به شعر نو نزدیک شده و در عین حال، قالب سنتی خود را حفظ کردهاست.[1]
برای تأییدپذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است. |
از پی انقلاب مشروطه و بر اثر دگردیسی بنیادینی که در انواع ادبیات صورت گرفت، غزل فارسی نیز پا به عرصه تازهتری گذاشت و قابلیتی برای بازتاب گستردهتر اندیشههای اجتماعی شد، چنانکه میتوان گفت این تحول، در تبارشناسی غزل امروز، از جایگاهی ویژه برخوردار است. این نگاه نو به ادبیات بهطور عام، و به غزل بهطور خاص، رویکرد فنی و اندیشگی تازهای را در حوزه غزل پس از مشروطه دامن زد و شاعر معاصر، در سایه آن، به نسبت دیگر ادوار شعر فارسی، به بیشترین دگرگونی در سطوح ساختاری و اندیشگی غزل دست یافت. حاصل این دگرگونه اندیشی نوعی است از غزل که از سالهای آغازین دهه پنجاه تا به امروز ادامه داشته و از آن با عنوان غزل نومعتدل یا غزل نئوکلاسیک یاد میکنند. این جریان، پس از انقلاب ۵۷، به مانند عمدهترین جریان غزل فارسی معاصر به رشد و تکامل خود ادامه داد؛ چنانکه میتوان گفت با عصر انقلاب اسلامی گرهخوردگی ناگزیری دارد و آن را باید اصلیترین جریان غزل این دوره قلمداد کرد.[نیازمند منبع]
غزل نئوکلاسیک، که بهطور جدی از نیمههای دهه پنجاه آغاز شده بود، در سالهای بعد، به دور از تکانههای حبابوار و فانتزی ادامه یافت.[1] اصلیترین ویژگی فرم بیرونیِ غزلهای نوکلاسیک، تا مقطع انقلاب، نوآوری در سطح است، چراکه زیرساخت و معیارهای زیبایی شناسی در غزل نو کمتر دچار دگرگونیِ بنیادی شد و شاعران فقط به مدرنیزه ساختن ساحاتی از شکل ظاهری غزل پرداختند.
این نوع غزل مراحل تکامل خود را در دهه شصت پشت سر گذاشت، چنان که میتوان اوج آن را در سالهای پایانیِ این دهه دانست.[1] ازآن پس، هرچند در دهههای بعد، همچنان در کارهای شاعران برجسته آن جریان (مانند منزوی، بهمنی و امینپور) ادامه یافت، با رویکرد نسل جوان به جریان مشهور به غزل مدرن، از اقبال جوانترها به آن تا حدودی کاسته شد.
با ظهور شعر نو، بدون اینکه در زیرساختها و معیارهای زیباشناسی غزل نوین، دگرگونی بنیادی ایجاد شده باشد؛ به غزل نئوکلاسیک میرسیم که شاخصترین نمود بیرونی آن، نوآوری در سطح و مدرنیزه کردن شکل ظاهری غزل است. محتوای غزل کهن فارسی را شامل چهار عنصر عشق، عرفان، تعلیم یا تعالی و قلندری است. در ادبیات پسامشروطیت، سیاست و مفاهیم نوینی از قبیل ملت، وطن، مسائل اجتماعی، روابط انسانی و طبیعت چاشنی تغزل هستند. با ظهور شعر نو، بدون اینکه در زیرساختها و معیارهای زیباشناسی غزل نوین، دگرگونی بنیادی ایجاد شده باشد؛ به غزل نئوکلاسیک میرسیم که شاخصترین نمود بیرونی آن، نوآوری در سطح و مدرنیزه کردن شکل ظاهری غزل است. غزل کلاسیک، با ظهور سیمین بهبهانی- نیمای غزل- و حسین منزوی، با گذر از تبدل جوهری و شیفت پارادایمیک، به سرمنزل شکل امروزین خود رسیده است. اینک ما در سرزمین ایسمها و مذهبهای متنوع تغزل- غزل نئو کلاسیک، غزل روایی یا فرم، غزل پیشرو یا پست مدرن و...، مسافرانه، هویتی چهلتکه را در کاروانسرای ادبیات تجربه میکنیم[2]
محسن پزشکیان، منوچهر نیستانی، فروغ فرخزاد، سیمین بهبهانی، علیرضا طبایی، حسین منزوی و محمدعلی بهمنی را میتوان بنیانگذاران غزل نئوکلاسیک نامید.[1][3]
تو لالهای و به دشت سراب میرویی | عروس شهر خیالی، به خواب میرویی |
یا غزل زیر، که سرودهٔ آذر ۱۳۴۹ است
این بوی توست افسون صد افیون به خود آمیخته است امشب | این موی توست از برج شب رودابه وار آویخته است امشب |
یا غزل زیر، که سرودة بهمن ۱۳۴۹ است
تو عطر محرم دشتی، نسیم عریانی | تو بوی باکرة خلوت بیابانی |
بدین ترتیب، شاید بتوان مدعی شد که برخی غزلهای پزشکیان اولین رگههای نئوکلاسیک را در خود دارد.[1]
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.