فیلمی از ویکتور فلمینگ From Wikipedia, the free encyclopedia
راهی که همه میروند یک فیلم درام صامت آمریکایی محصول سال ۱۹۲۷ به کارگردانی ویکتور فلمینگ است که توسط لایوش بیرو، جولز فورتمن و جولیان جانسون براساس داستانی از پرلی پور شیهان ساخته شدهاست. امیل یانینگز برای نقش آفرینی در این فیلم و آخرین فرمان، اولین برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را در یک نقش برجسته در سال ۱۹۲۹ شد[1] و آن سال تنها سالی بود که به بازیگری برای کارش در دو فیلم جایزه میدادند.
راهی که همه میروند | |
---|---|
کارگردان | ویکتور فلمینگ |
تهیهکننده | آدولف سوکور جسی لوئیس لاسکی |
نویسنده | لایوش بیرو (اقتباس) فردریکا ساگور ماس (اقتباس) جولز فورتمن (سناریو) |
داستان | پرلی پور شیهان |
بازیگران | امیل یانینگز |
فیلمبردار | ویکتور میلنر |
توزیعکننده | پارامونت پیکچرز |
تاریخهای انتشار |
|
مدت زمان | ۹ قرقره؛ ۸٬۴۸۶ پا |
کشور | آمریکا |
زبان | صامت (به همراه میاننویسهای انگلیسی) |
این فیلم اکنون یک فیلم گمشده محسوب میشود.[2][3]
در داستان، که در اوایل دهه ۱۹۰۰ شروع میشود، یانینگز نقش آگوست شیلر، کارمند بانکی در میلواکی که هم از شغل و هم خانواده اش راضی است را بازی میکند. اما وقتی مقامات بانکی از او میخواهند که ۱۰۰۰ دلار اوراق بهادار را به شیکاگو ببرد، او در قطار با یک زن مو طلایی روبرو میشود، که میداند شیلر چه چیزی را با خود حمل میکند. او با شیلر عشق بازی میکند و او را متقاعد میکند که یک بطری شامپاین بخرد و او را به سالنی که توسط کلاهبرداری اداره میشود، برود. صبح روز بعد، شیلر به تنهایی در اتاق خواب ویران و بدون اوراق بهادار بیدار میشود. او زن را پیدا میکند و در ابتدا با او بهم میزند و بعد از آن دنبال اوراق مسروقه میگردد. او توسط صاحب سالن بیهوش میشود و به یک مسیر ریلی در نزدیکی قطار کشیده میشود.
در حالی که کلاهبردار هرچیزی که منجر به شناسایی او شود را از بین میبرد، شیلر به هوش میآید و در یک کشمکش کلاهبردار را به مسیر قطار میبرد و او میکشد. وقتی در یک روزنامه میبیند که ظاهراً مردهاست و جسد نامعلوم کلاهبردار به عنوان شیلر مشخص شدهاست، شیلر فرار میکند و ناامید میشود و تصمیم میگیرد که زندگی گذشته اش را رها کند. فیلم به بیست سال بعد رسیده و میبینیم که شیلر پیر شده و ژولیده شده و درحال برداشتن زباله در یک پارک مشغول به کار است. او میبیند که خانواده اش به یک قبرستان میروند و تاج گلی را بر روی مزارش قرار میدهند. پس از صحنههای دیگر در طوفان برفی کریسمس، شیلر راهی خانه سابق خود می شو، جایی که میبیند پسرش که به او نوازندگی ویولن را آموزش داده بود اکنون نوازنده موفقی است. او دور میشود و یک دلار را که پسرش به او دادهاست، در جیب خود میگذارد، پسرش نمیداند که آن ولگرد پیر پدرش است.
این فیلم با رمان "راهی که همه میروند" نوشته ساموئل باتلر ارتباطی ندارد.
این فیلم، یک فیلم در ژانر ملودرام با بازی امیل یانینگز، بل بنت و فیلیس هیور است. یانینگز به دلیل بازی در این فیلم و آخرین فرمان (در تنها سالی که بازیگران برای بازی در چند فیلم اسکار میگرفتند) اولین برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد شد.
تنها دو صحنه از این فیلم به صورت کامل در دسترس است، که هر دو یکی از صحنههای پایانی فیلم هستند، و این صحنهها یانینگز را تنها برنده اسکار میکند که فیلمی که بخاطرش جایزه گرفتهاست، گمشده است. این فیلم، یکی از فیلمهای بیشمار گمشده ویکتور فلمینگ از دهه ۱۹۲۰ است.
فردریکا ماس در ۱۹۹۹ در زندگینامه اش، ادعا کرد که ایده این فیلم از او و همسرش ارنست ماس دزدیده شدهاست. او گفت که این داستان براساس زندگی پدر شوهرش است که به همین ترتیب خانواده اش را پس از انجام اشتباهاتی وحشتناک در زندگی شخصی اش رها کردهاست. آنها نام این فیلمنامه را "جوی بیف استیک" را گذاشتند و آن را به امیل یانینگز به عنوان همکار آلمانی-آمریکاییشان ارائه دادند. ارنست فکر کرده بود که یانینگز به آنها کمک میکند تا از فیلمنامه یک فیلم بسازند. در عوض، آنها از اینکه متوجه شدند این فیلمنامه سرقت رفته و بدون هیچ گونه اعتباری و پاداشی تولید شده، شوکه شدند. این واقعیت که این فیلم به برنده جایزه ای نیز شد، اوضاع را بدتر هم کرد. [نیازمند منبع] [ نیاز به استناد ]
این فیلم در ۱۹۴۰ توسط پارامونت پیکچرز بازسازی شد و بازیگران اصلی فیلم آکیم تامیروف، گلادیس جرج و ویلیام هنری بودند.[4]
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.