تناظر دو سویه یا یک به یک ، به تابعی بین اعضای دو مجموعه اطلاق میشود که هر یک اعضای مجموعه الف را به یکی از اعضای مجموعه ب جفت کند From Wikipedia, the free encyclopedia
در ریاضیات یک تناظر دوسویه (یا تناظر یک به یک) (به انگلیسی: one-to-one correspondence یا bijection) به تابعی میان اعضای دو مجموعه گفته میشود به شرط این که هر عضو از هر مجموعه با دقیقاً یک عضو از مجموعهی دیگر جفت شده باشد. در هیچکدام از مجموعهها هیچ عضو بدون جفتی وجود ندارد.
هر تابع دوسویی از مجموعهٔ X به مجموعهٔ Y دارای یک تابع وارون از Y به X است. اگر این دو مجموعه متناهی باشند در این صورت وجود تناظر یکبهیک میان اعضای آنها نشاندهندهٔ این است که تعداد اعضای این دو مجموعه برابر است. در مورد مجموعههای نامتناهی این تناظرها باعث به وجود آمدن مفهوم اعداد کاردینال شدند که روشی برای بررسی بینهایتهای متفاوت هستند.
هر تابع دوسویی از یک مجموعه به خود آن مجموعه جایگشت نام دارد.
توابع دوسویی برای بسیاری از مباحث ریاضی ابزاری ضروری هستند. به عنوان مثال: تعاریف یکریختی و همسانریختی.
برای این که تابع f از مجموعه X و به مجموعهٔ Y دوسویی باشد باید چهار شرط زیر برقرار باشند:
شرطهای یک و دو تضمین میکنند که f تابعی با دامنهی X است. شرطهای یک و دو گاهی به صورت یک شرط هم نوشته میشوند: باید هر عضو مجموعهٔ X دقیقاً با یک عضو از مجموعهٔ Y جفت شود. توابعی که شرط سوم را دارا هستند توابع پوشا نام دارند. شرط چهارم هم تعریف توابع یکبهیک است. با توجه به این عبارت میتوان نتیجه گرفت که یک تابع دوسویی است اگر و فقط اگر هم یکبهیک باشد هم پوشا.
معلم در کلاس به دانشآموزان میگوید روی صندلیها بنشینند و مشاهده میکند همه دانشآموزان نشستهاند و تمام صندلیها پر هستند و نتیجه میگیرد تعداد دانشآموزان و صندلیها برابر است. با بررسی ۴ شرط تعریف میتوان نتیجه گرفت که با جفت کردن هر دانشآموز با صندلیش میتوان تناظر یکبهیک میان دانشآموزان و صندلیها ایجاد کرد:
پس میان دانشآموزان وصندلیها تناظر یکبهیک برقرار است و در نتیجه تعداد دانشآموزان و صندلیها برابر است.
مثال دیگر بازیکنان فوتبال (یا هر ورزش دیگر) و جایگاه آنها در زمین بازی است. اگر ۱۱ بازیکن و ۱۱ جایگاه در ترکیب تیم در نظر بگیریم با جفت کردن هر بازیکن با جایگاهش تناظر به دست میآید. چون ۴ شرط فوق برآورده میشوند.
(x = tan (y در بازه مذکور دقیقاً یک جواب دارد.
یک تناظر یکبهیک f با دامنهٔ X (به عبارت دیگر f: X → Y) یک رابطه را هم از Y به X تعریف میکند. به دلیل خواص (۳) و (۴) تعریف تابع دوسویی این رابطه یک تابع با دامنه Y هست و به دلیل خواص (۱) و (۲) تعریف این تابع پوشا و یکبهیک هست. پس معکوس تابع دوسویی وجود دارد و دوسویی است. توابعی که معکوس دارند معکوسپذیر نامیده میشوند. تابع معکوسپذیر است اگر و فقط اگر دوسویی باشد.
به عبارت دیگر تابع f: X → Y دوسویی است اگر و فقط اگر به ازای هر y عضو Y وجود دارد x منحصر به فرد عضو X که f(x)=y
با توجه به مثال معلم و دانشآموزان اگر تابع را به این صورت تعریف کنیم که نام دانشآموز را به عنوان ورودی بگیرد و شمارهٔ صندلی او را به عنوان خروجی بدهد چون دوسویی است معکوس دارد؛ و معکوس آن تابعی است که شمارهٔ صندلی ورودی آن و نام دانشآموز خروجی آن است. این تابع هم دوسویی است.
ترکیب دو تابع دوسویی fوg یک تابع دوسویی است. معکوس میشود .
اگر ترکیب دو تابع تابع دوسویی باشد میتوان نتیجهگرفت: f تابع یکبهیک و g تابع پوشا است.
اگر X و Y مجموعههای متناهی باشند میان X و Y تناظر یکبهیک وجود دارد اگر و فقط اگر تعداد اعضای آنها برابر باشد. در واقع در نظریه اصل موضوعی مجموعهها این به عنوان تعریف برابری تعداد اعضا استفاده شدهاست(بنداشت گسترش) یا ([[equinumerosity]])، تعمیم این به مجموعههای نامتناهی باعث بهوجودآمدن مفهوم اعداد کاردینال میشود که روشی برای بررسی بینهایتها با اندازههای مختلف هستند.
در رده از مجموعهها تناظرهای یکبهیک دقیقاً یکریختیها هستند. اگرچه برای ردههای پیچیدهتر تناظرهای یکبهیک همواره یکریختی نیستند.
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.