بحث:ضربالمثل
From Wikipedia, the free encyclopedia
زبانزد با ضربالمثل فرق دارد. «فرهنگ فارسی معاصر» صدریافشار، در مقابل معنی اسمی زبانزد مینویسد «جمله یا عبارتی که در میان گویشوران یک زبان در مورد ویژهای به کار میرود (مانند این که کسی میگوید «خدمت میرسم» و دیگری جواب میدهد «خدمت از ماست، قدمتان روی چشم»). یک معنی صفتی هم دارد که معنی متداول کلمه است.
رد کردن جدول تا شروع بحثها |
اینجا یک صفحهٔ بحث برای گفتگو پیرامون بهبود مقاله ضربالمثل است. اینجا انجمن نیست که راجع به موضوعهای عمومی پیرامون موضوع مقاله گفتگو کنید. |
سیاستهای مقاله
|
یافتن منابع: گوگل (کتابها · اخبار · روزنامهها · آکادمیک · تصاویر آزاد · ارجاعات وپ) · اخبار آزاد · جیاستور · نیویورک تایمز · کتابخانه وپ |
این مقاله با درجه کیفیت ضعیف و اهمیت بالا دارای امتیاز ۱٬۴۹۳ در ویکیپروژه نسخهٔ آفلاین است.
جزئیات بیشتر
|
اگر لغتنامه یا مرجع معتبر دیگری میشناسید که گفته باشد زبانزد و ضربالمثل یک چیز است، لطف کنید بیاورید. روزبه
با درود. فرهنگهاي آريانپور زبانزد و ضربالمثل هر دو را proverb معني ميكنند. كتابهاي بسياري هم چاپ شده كه در آنها زبانزد دقيقآ به همان معني ضرب المثل بكار رفته است مانند: «ضرب المثل ها(زبانزدها) و كنايه های مازندران» نويسنده: پژوهشگران فرهنگخانه مازندران، «زبانزدهاي لري»، «زن در مثل ها و زبانزدهاي دزفولي» از سيد محمد كاظم آوايي و ... به وبگاه زير درباره زبانزدها (ضربالمثلها)ي مازندراني نگاه كنيد: http://www.mazandnume.com/?PNID=V763
يا به زبانزدهاي بختياري در اين وبگاه: http://www.google.nl/search?q=cache:KMe1MBD1hRYJ:bakhtiaritribe.net/quotes.doc+%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86%D8%B2%D8%AF%D9%87%D8%A7%D9%8A&hl=nl
و ....
از ديد من زبانزد دقيقآ برابر پارسي و بومي همان ضرب المثل است.
آنچه آقاي صدري افشاري نوشته، براي نمونه، «خدمت میرسم»، در زبانشناسي اصطلاح (idiom) نام دارد نه زبانزد. اينگونه كه پيداست ايشان از آنجا كه با واژگان زبانشناسي آشنايي درستي نداشته و همچنين معني واژه زبانزد را درست نميدانسته به تعريفي خودساخته براي آن دست زده است! --ماني ۰۸:۵۴, ۱۷ سپتامبر ۲۰۰۴ (UTC)
- ببینید، لغتنامهی دوزبانه که معیار تعریف درست واژهی فارسی نیست، برابرنهادهی آنها معمولاً تقریبی و نادقیق است. تازه اگر هم باشد، این شما و این هم «فرهنگ فشردهی فارسی به انگلیسی»،عباس و منوچهر آریانپور کاشانی، چاپ بیست و سوم، امیرکبیر، شابک 964-00-0163-05، صفحهی ۸۹۸: مقابل «زبانزد» اول آورده idiom، بعد آورده colloquialism، بعد آورده proverbial، بعد آورده maxim. من کاملاً بعید میدانم صدریافشار زبانشناس با واژگان زبانشناسی آشنایی نداشته باشد و تعریف خودساخته کرده باشد. چون آریانپور هم که دارد تأییدش میکند!
- دیگر اینکه مشخصاً عنوان کتاب «مثلها و زبانزدهای دزفولی» نشان میدهد که به نظر نویسندهی آن کتاب «مثل» و «زبانزد» فرق داشتهاند. به هر حال اگر لغتنامهی زبانشناسی معتبری هم دم دست دارید، لطف کنید نگاه کنید.
با تاًئید بخشی از نظرات فوق، این بحث را از جنبه تقسیمات امثال و حکم (ضرب المثل) و نقص لغت نامه ها بررسی می نمایم:
۱- زبانزد جملات فصیحی هستند که در شرایط و حالات خاصی به کار برده شده و مردم در موارد نظیر آن همان جمله را بدون تغییر، به کار می برند. این نوع جملات را در تقسیمات امثال و حکم، «فورمول» نام نهاده اند. جملات زیر از فورمولهای معروف هستند: «شمارا به خدا می سپارم- دست مریزاد- روز به خیر- به امید دیدار- زنده باد- صدآفرین- تشریف بیاورید- خدمت خواهم رسید...» بر اساس این تعریف، فورمول یا زبانزد، خاستگاهی جدا از ضرب المثل دارد.
۲- لغت نامه های دوزبانه (انگلیسی-فارسی، آلمانی-فارسی، فرانسه- فارسی... و بالعکس)به دلایلی توسط یک الی دو نفر نوشته می شوند که این خود باعث اختلاف معانی لغات و اشتباهات تکنیکی می گردد (لغت نامه ها ی آنگلوساکسنی بوسیله مجمع نویسنده گان و اساتید دانشگاه و سازمانهای فرهنگی تاًلیف می شود) از سوی دیگر علم شناخت ریشه ای لغات (اتیمولوژی= علم الاسماء تاریخی) هنوز در فرهنگ واژه نگاری زبان فارسی، علمی است ناشناس. از این رو به اتکاء بر لغت نامه های دوزبانه نمی توان مفهوم واقعی اصطلاحات و کلمات مرکب را باز یافت. --80.131.85.196 15:55, ۱۸ مارس ۲۰۰۶ (UTC)