بحث:دیکتاتور
From Wikipedia, the free encyclopedia
در مورد سید علی خامنه ای و روح الله خمینی باید بگوییم چون رهبری توسط مجلس خبرگان انتخاب می شود و خود مجلس خبرگان نیز توسط رای مردم برای همین امر (انتخاب رهبر)، انتخاب می شوند، پس می توان گفت، انتخاب اعضای شورای نگهبان جزو اختیارات رهبری می باشد، حال آنکه به شورای نگهبان در قانون اساسی به صراحت و روشنی اشاره شده است و یک شورای غیر قانونی و من درآوردی نیست، پس به نظر من نمی توان این دو را دیکتاتور نامید! ---هیتلر ۰۸:۴۴, ۱ مارس ۲۰۰۵ (UTC)
- به نظر من فهرست دیکتاتورهای این مقاله نیاز به بحث دارد. با توجه به دلایلی که سجاد آورده و مخالفت فرزاد، دلایل مانی و ... حسام 22:54, ۲۱ آوریل ۲۰۰۶ (UTC)
- بهتر است فهرست دیکتاتورها از این نوشتار جدا شود (بهجای دیگر برده شود). در مورد نظر سجاد، صرفا پوسته و ظاهر قانونی برای دیکتاتور ندانستن یک فرد دلیل نمیشود. مشابه استدلال سجاد را میتوان در مورد استالین نیز بهکار برد. محمود 23:19, ۲۱ آوریل ۲۰۰۶ (UTC)
- من موافق حذف فهرست جنجالبرانگیز از این مقاله هستم. حسام 23:39, ۲۱ آوریل ۲۰۰۶ (UTC)
رد کردن جدول تا شروع بحثها |
اینجا یک صفحهٔ بحث برای گفتگو پیرامون بهبود مقاله دیکتاتور است. اینجا انجمن نیست که راجع به موضوعهای عمومی پیرامون موضوع مقاله گفتگو کنید. |
سیاستهای مقاله
|
یافتن منابع: گوگل (کتابها · اخبار · روزنامهها · آکادمیک · تصاویر آزاد · ارجاعات وپ) · اخبار آزاد · جیاستور · نیویورک تایمز · کتابخانه وپ |
این مقاله با درجه کیفیت ضعیف و اهمیت بالا دارای امتیاز ۱٬۵۵۷ در ویکیپروژه نسخهٔ آفلاین است.
جزئیات بیشتر
|
این مقاله عضو ویکیپروژههای زیر است: | |||||||||||||||||||||||||
|
این که کسی دیکتاتور باشد یا نباشد؛خیلی تعریف دقیقی نشده است. نظرم این است که فهرست انتهای مقاله حذف شود.Shoshtari123 ۲۱:۵۱، ۲ اوت ۲۰۰۷ (UTC)
- من معتقدم تعریف دیکتاتور در این مقاله باید تعریف علمی و به زبان سیاسی مفهوم دیکتاتور (مجری نظام حکومتی دیکتاتوری) باشد نه این که ملاک تعدادی از شخصیتهای تاریخی و سیاسی باشند که یکی آنها را دیکتاتور بداند و دیگری نه. در ضمن با نظر شوشتری از یک جهت مخالفم و از یک جهت موافق. مخالف از این جهت که اتّفاقاً همه این مفاهیم برای خودشان تعریف دارند. امّا موافقم از این جهت که در تمام متونی هم که تعریف ارائه میکنند میچرخند و میچرخند و آخر سر هم اذعان میکنند که با همه این اوصاف نمیشود تعاریفی محکم و بیّن ارائه داد. هر مورد برای خودش یک سبک است ماشاالله تعالی! این مختصّ ادبیات سیاسی فارسی هم نیست. همه جا وضع همین است. منتها در مورد ما یک چیز دیگر هم مزید بر علّت میشود: ما بین واژگان عربی و (زبانهای) فرنگی گیر کرده بودیم که واژه سازی فارسی هم اضافه شد و بدینسان اگر در زبانهای دیگر بین چهار یا پنج واژه اختلاف نظر هست، نزد ما حدود ده دوازده کلمه هست که همینطور برای خودشان میچرخند و تعاریفشان هم (همان تعاریف تقریبی و دست و پا شکستهای که موجود است) هم در هم تنیده میشود و فارسی زبان بیچاره بین کلماتی چون استبداد و خودکامگی و جبّاریّت و طاغوت و اقتدارگرایی و حکومت مطلقه و دیکتاتور و اتوکرات و یکّه سالار و تمامیّت خواهی و ... گیج میشود.
منتها بنده معتقدم این دلیل نمیشود که مقالههای یک دانشنامه با محاورههای سیاسی تفاوت نداشته باشد و ما در هر مقاله برای هر مفهومی دو سه تا اسم بیاوریم که گاهی با اسامیای که برای مفاهیم دیگر آوردهایم اشتراک هم دارند! باید تا حدّ امکان روشن باشد. اتفاقاً همین امروز در این چند مقاله چرخی زدم و ضمن این که سعی کردم کمی این آش شله قلمکار واژگان را مرتّب کنم، ذیل هر مقاله افزودم: «مفاهیم تمامیتخواهی، خودکامگی، استبداد، الیگارشی، حکومت جبّار و یکّه سالاری یکی نیستند؛ اگرچه در ادبیات سیاسی گاهی به یک معنا به کار میروند.» وس. آبادانی (بحث) ۵ فوریه ۲۰۱۱، ساعت ۱۰:۴۰ (UTC)