From Wikipedia, the free encyclopedia
جمعیت این شهر به نظرم صحیح نیست.--وحید ظهیری 23:39, ۲۵ آوریل ۲۰۰۶ (UTC) عکس مربوط به سالهای گذشته هست اگر امکانش هست عوضش کنید.
رد کردن جدول تا شروع بحثها |
اینجا یک صفحهٔ بحث برای گفتگو پیرامون بهبود مقاله اشنویه است. اینجا انجمن نیست که راجع به موضوعهای عمومی پیرامون موضوع مقاله گفتگو کنید. |
سیاستهای مقاله
|
یافتن منابع: گوگل (کتابها · اخبار · روزنامهها · آکادمیک · تصاویر آزاد · ارجاعات وپ) · اخبار آزاد · جیاستور · نیویورک تایمز · کتابخانه وپ |
این مقاله با درجه کیفیت ضعیف و اهمیت متوسط دارای امتیاز ۱٬۲۳۷ در ویکیپروژه نسخهٔ آفلاین است.
جزئیات بیشتر
|
بر طبق بررسیهای رباتیکی من چندین پیوند غیرقابل دسترس پیدا شد. لطفا آنها بررسی و در صورت لزوم درستش کنید.تشکر!
بر طبق بررسیهای رباتیکی من چندین پیوند غیرقابل دسترس پیدا شد. لطفا آنها بررسی و در صورت لزوم درستش کنید.تشکر!
من خودم اهل اشنویه هستم به دلیل این که این استان هم کرد نشین و هم ترک نشین می باشد همواره با این مشکل رو به رو هستیم که آمار درستی در دست نیست.و اگر منصفانه نگاه کنیم نام آذربایجان مناسب این استان نیست اما به دلیل اینکه کردهای این استان سنی مذهب هستند قدرت در دست ترک ها می باشد و آمار را هر گونه مناسب و به نفع خودشان باشد تغییر می دهند.اما می ماند که بر اساس آمار زیر که واقعاً به دور از تعصب نوشته شده خود قضاوت کنید. شهرهای کاملاً کردنشین:سردشت - پیرانشهر - اشنویه - مهاباد - بوکان شهرهای مشترک:نقده(خود شهر جمعتی تقریباً برابر از کرد و ترک دارد ولی حومه آن اکثریت کردنشین می باشد)اورمیه(در شهر جمعیت ترک ها بیشتر می باشد جمعیت کردها نیز راحت بالای 250000 نفر می باشد و حومه آن اکثریت کردنشین می باشد)میاندوآب(شهر تقریباً کاملاً ترک می باشد و حومه آن ترکیبی از هر دو می باشد)تکاب(هم در شهر و هم حومه تقریباً به طور کامل کردنشین می باشد) در مورد شهرهای شاهین دژ - سلماس - خوی برتری نسبی جمعیت ترک را داریم.ودر ماکو نیز تقریباً برابر می باشد.در کل در استان آذربایجان غربی ما شهر به طور کامل ترک نشین نداریم.و دلیل این نامگذاری تنها این می باشد که ترک ها در خدمت نظام می باشند ولی کردها نه!!!!!!!!!!!!!!Wirme (بحث) ۲۲ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۱۲ (UTC)
محل زندگی حنفیان در داخل شهر به محله حنفیان معروف است . تعداد کمی از آذریهای سنی مذهب نیز در اشنویه زندگی میکنند که با گذر زمان زبانشان به زبان کردی تغییر کرده و گاها تشخیص آنها مشکل است.5.117.170.21 ۲۲ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۰۹ (UTC)
باتمام احترامی که برای بعضی ها قائل بودم ولی مثل اینکه دست بردار نیستند خوی و سعی در جلوه دادن ترکیب جمعیتی استان به نحوی دیگر هستند بنابرین این هدیه از طرف آذری ها را پذیرا باشید اشنویه و این هم تاریخ ترکمانان ایوانیه در اشنویه که منکر ترکهای اورمیه و اشنویه نشوید:در 623ق، سلطان جلال الدين، شورش تركمانان ايوانيه را در اشنويه و اروميه سركوب كرد (ابن اثير، 12/462؛ ابن واصل، 4/202) و در آخرين سالهاي سلطنت خود، زمستان 628ق را در اروميه و اشنويه به سر برد (جوينى، 2/184؛ بناكتى، 383). دایره المعارف بزرگ اسلامی--Amir a57 (بحث) ۲۰ فوریهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۳:۵۱ (UTC)
جناب مسعود بوکانی سایت ترکهای سنی و سایت اشنویه وبلاگ نیست که آن را پاک می کنید این کار شما غیر قانونی است وگرنه جعل منبعتان را در مقاله خوی فاش خواهم کرد --Amir a57 (بحث) ۲۰ فوریهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۲:۰۲ (UTC) جناب مسعود بوکانی مواظب کارهایتان باشید سعی کنید به حقوق دیگر قومیت ها احترام بگذارید--Amir a57 (بحث) ۲۰ فوریهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۲:۰۵ (UTC) آزربایجان هیچ ربطی به سگان و بزان ندارد و تورک است.مرگ بر فاشیست
از نظر بنده اون منبع معتبر نیست!! دلایلی زیادی دارم، وبلاگم هست، موضوع و سرتیتر وبلاگ هم مشخصه (چی بی چیه)، کاری من اگر غیره قانونی است از نظرشما خوب برید از یکی از مدیران محترم ویکی فا را به این بحث دعوت کنید! مسعود بوکانی «گفتگو» ۲۰ فوریهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۲:۱۶ (UTC)
شما پس لطف کنید صفحه اصلی این سایت ایجاد وبلاگ را قرار بدهید وبلاگی را که شما در نظر داشتید این بوده و جناب مسعود بوکانی من خودم وبلاگ دارم به من فرق وبلاگ را سایت را یاد نده در ضمن سایت ترکهای سنی متعلق به ترکهای سنی مذهب است این وبلاگ برای تعیین هویت ترکهای سنی لازم است--Amir a57 (بحث) ۲۰ فوریهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۲:۲۹ (UTC)
میدانم که نمیدانید اساس وبلاگ وسایت چیه! فرق نمیکند وبلاگ باشد یا سایت، مهم معتبر بودن منابع هست، منابعی که بی طرف باشند، بدرو از هرگونه جوگرایی و افراط گرایی قومی و مذهبی! این اساس کار من برای معتبر دانستن منابع هست، من مخالف اضافه کردن زبان ترکی یا ذکر اقلیتی در شهرهای کُردستان نیستم، چون برادری و صلح میان آنها برایم مهم هست! حالا اگر توانستید منبعی بیابید که مشکل نداشته باشد منم مشکلی ندارم. مسعود بوکانی «گفتگو» ۲۰ فوریهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۲:۴۴ (UTC)
باشد یکی از آنها غیر معتبر است شما نمونه همین کار را در صفحه مهاباد انجام دادهاید این کارهای شما بی طرفی نیست بلکه نقض حقوق دیگر قومیتها است--Amir a57 (بحث) ۲۰ فوریهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۲:۵۰ (UTC)
من در صفحه خوی کاری همانند شما نکردم و زبان کردی را قبول نمودهام در حالی که اطمینان دارم در خود شهر خوی حتی یک کرد هم ساکن نیست--Amir a57 (بحث) ۲۰ فوریهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۲:۵۲ (UTC)
بله؛ بله، میدانم شما در مهاباد و خوی ودیگرشهرها شخصنا خودتون رفتید آمار گرفتید؛ هرچند اون سایت فرمانداری بیغرت؛ نمیدونم رفته از کجا آمار گرفته که درمهاباد ۵درصد ترک وجود داره، از هرکی میپرسی و میری، تکذیب میکنه این موضوع رو، نمیدونم داستان چیه؟، من فقط بخاطر مصلحت آن را حذف کردم چون میدونم همه میرزند و جنگ ویرایشی به پا میشه، بلای که سر مقاله ارومیه آوردند! دوباره تکرار میشه. حال شد فکربرای اونم میکنیم.! امیرجان، حالا تابعد مسعود بوکانی «گفتگو» ۲۰ فوریهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۲:۵۹ (UTC)
بله من هم میگم دانشنامه... بی غیرت فلان آمما وجود داره خودم یادمه باور نمیکردم در مهاباد ترک باشه وقتی آما شبکه ۱ یک بار از روستاهای مهاباد گزارش پخش کرد فهمیدم کی مهاباد هم ترک داره البته جناب بوکانی اگر هم باشه شما انکارش میکنید می دانم آمما اطمینان داشته باشید همین طور نمیماند یا زبان کردی خوی حذف خواهد شد یا خواهید گذاشت زبان ترکی آذربایجانی در مقالات اشنویه و مهاباد بماند هنوز تازه اول کار است برای پیرانشهر هم برنامه داریم ترکهای پیرانشهر دارن برمی گردنند به پیرانشهر --Amir a57 (بحث) ۲۰ فوریهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۳:۰۷ (UTC)
هروقت برگشتن بروید ابتدا منبع جمع آوری کنید وبعد لطف کنید چندین عکس هم بگیرد تا اثبات اثبات شود! مسعود بوکانی همواره نگهبان مقالات کُردستان در ویکی فا و ویکی انگلیسی بوده و هست و اگر من هم نباشم دوستانی صادق و دلسوز دیگری نیز وجود دارند. شب بخیر! مسعود بوکانی «گفتگو» ۲۰ فوریهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۳:۱۶ (UTC)
نگهبان!!!مواظب باش پاسبان شب صحر نزدیک است--Amir a57 (بحث) ۲۰ فوریهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۳:۲۱ (UTC)
همانطور که گفتم همچنان نه منبع نقشه مشخص است و نه حدود آن و نه ازایالت کردستان در آن اثری دیده میشود بنابراین به هیچ عنوان قابل استناد نیست در ضمن دوباره به کلی گویی روی آورده اید میگویید اکثر مورخان دقیقا بفرمایید کدام مورخ با ذکر کتاب و جزییات مکری11 (بحث) ۲۱ مارس ۲
اشنویه ( شنو ) به عنوان یکی از شهرهای باستانی ولایت کردستان در کتاب شرفنامه شرف خان بدلیسی و نزهه القلوب ابن حوقل ذکر شده نقشه مبین آذربایجان دوره خلفای عباسی باید حذف شود اولا که در بیطرف بودن منبعش شک و شبهه است و دوم اینکه حدود آذربایجان در ان مشخص نیست و در آن اصلا کردستانی وجود ندارد حتما کردستان را نیز جزوی از آذربایجان بحساب آورده!!
همانطور که گفتم همچنان نه منبع نقشه مشخص است و نه حدود آن و نه ازایالت کردستان در آن اثری دیده میشود بنابراین به هیچ عنوان قابل استناد نیست در ضمن دوباره به کلی گویی روی آورده اید میگویید اکثر مورخان دقیقا بفرمایید کدام مورخ با ذکر کتاب و جزییات مکری11 (بحث) ۲۱ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۱۶:۳۰ (UTC)
جناب مکری واژه کردستان بعد از دوره سلجوقیان رواج یافته حتی استان کردستان هم در این زمان جزوی از ولایت عراق عجم بوده کوچ طوایف کرد از مناطق کردنشین عراق و ساکن شدن در این مناطق دلیلی بر این مدعاست چنانکه کرد ها بعد آمدن به این منطقه سکنه این مناطق را عجم نامیدند.--Amir a57 (بحث) ۲۱ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۱۷:۲۴ (UTC)
جناب مکری یعنی این طور که شما گفته اید در شرفنامه بدلیسی نوشته شده اشنویه ( شنو ) به عنوان یکی از شهرهای باستانی ولایت کردستان !!!!؟؟--Amir a57 (بحث) ۲۱ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۱۷:۳۴ (UTC)
جناب امیر البته منکر این نمیشوم که کردها ساکنان باستانی آذربایجان هستند و خود آذربایجان عربی شده کلمه آگربایگان کردی میباشد و متعلق به تمام اقوام ایران عزیزمان است و آذربایجان به معنای ترکستان نیست و متعلق به تمام اقوام ایرنیست اما باز سخنی از روی احساس و نا منطبق با حقایق تاریخی رانده اید در کدام منبعی از کوچ طوایف کرد از عراق !! گو اینکه آن مناطق در واقع کردستان سرزمین جاویدمان ایران هستند که عثمانی آنها را از ایران جدا کرد حتما در ترکیه هم به آمدیها ( دیاربکریها ) میگویند از شمال عراق!! آمده اید در این منطقه اگر کوچی هم بوده کوچ قراپاپاقهای گرجستانی بوده . مکری11 (بحث) ۲۱ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۱۹:۵۴ (UTC)
در ضمن ابن حوقل بغدادی در نزهه القلوب میفرماید :
ابوالقاسم محمدبنحوقل بغدادی سیاح معروف و جغرافیدان عرب در سال 331 هجری قمری (941 میلادی) به منظور مطالعه در مورد کشورها و ملتهای مختلف و به منظور تجارت سفر مشهور خود را از بغداد شروع کرده و کشورهای اسلامی را از شرق تا غرب پیموده و در کتاب معروف خود «صورةالأرض» در مورد اشنویه مینویسد: "چنانچه مراغه در سمت شرق و ارومیه در سمت مغرب این شهر است. روستاهای پهناور و نواحی فراخ ، نعمت آن شهر است. اشنه شهری پردرخت و سبز و خرم و دارای میوهها و فراخی نعمت، انگورها و آبهای جاری است. اشنه هم، محصولات ارومیه و مراغه را بطور فراوانی دارد زیرا زمین آن مساعد است.
اکراد هذبانیه در آنجا سکونت دارند ییلاقشان همین شهر است و در آنجا به چرانیدن احشام خود میپردازند و هم دارایی و اندوخته ایشان در همین جاست.
در اشنه در اوقات معینی از سال بازارهایی برای تجارت تشکیل میشود که بسیار سودمند میباشد و فروش و منابع فراوانی دارد از این شهر و حومه آن گوسفند، چارپا، عسل، بادام و گردو و مانند آنها از امتعه تجارتی را به نواحی موصل و تازهشهر، جزیره و سایر نواحی میبرند."
بنابر این مستندات بر کردنشین بودن تاریخی این ناحیه دلالت دارد حال چرا قسمتهای کردنشین بطرز مرموزی حذف میشوند رسیدگی بیشتری از طرف ویکیپدیا می طلبد. مکری11 (بحث) ۲۱ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۱۲ (UTC)
به به جناب مکری چنان توصیف کرده ای که نگو و نپرس می خواهید مملکتی بانام کردستان از تبریز تهران آستارا و ارسباران اورمیه و اردبیل و باکو تشکیل دهید ما هم بیایم داخلش زندگی کنیم !!همان منابعی که بالا آوردید اگر می رفتید درست می خواندیدیش نوشته که کردهایی که در آذربایجان غربی ساکن هستند از کجا آمده اند طوایف مکری از شهر زور عراق آمده اند دهبکری ها هم اگر کمی دقت کنید مخفف واژه دیاربکر است ایلهای شکاک ممدوی و عبدوی هم از دیاربکر آمدند تا 90 سال پیش هم در شهرستان اورمیه به صورت کوچ نیشینی زندگی می کردند که توسط رضاخان تخته قاپو شده اند اگر بخواهید منبع آن را هم می توانم بیاورم در مورد قره پاپاق ها هم قبل از اینکه هرگونه ادعایی بکنید اول بروید مطالعه کنید بعد کوچ قره پاپاقها به سولدوز چیزی قابل انکاری نیست این را همه می دانند اولین مسئله در این مورد این است که خوب از کوچ طوایف قره پاپاق چه ارتباطی به شما دارد؟؟مگر قره پاپاق ها از شما زمینهایشان را گرفته اند سکنه سولدوز قبل از قره پاپاق ها ترکهای افشار و مقدم بودند که بعد واگذاری این زمینها توسط عباس میرزا سولدوز را ترک کرده اند بعد از آن هم طوایف چپقلو ترک در منطقه دریاز مهاباد بودند ساکن بودند که بعد از کوچ طوایف مکری از عراق مهباد را ترک کرده اند. این ها مسائل قابل انکاری نیست متاسفانه شما خودتان هم بهتر از آن خبر دارید حتی در بسیاری از کتابهایتان وجود دارد ولی به خاطر برخی منافع نمی خواهید آن را قبول کنید مسئله دیگر اینکه اگر شما ادعای داشتید واژه آذربایجان یک واژه کردی است که البته نیست چون از این نوع وجه تسمیه ها برای حضرت آدم و پیامبران هم گفته شد که فقط در حد یک سخن و جوک می ماند اگر بود آن وقت ما شاهد این بودیم که کردها وقتی در شهر اورمیه نامی می گذارند به جای نام کردستان ،آذربایجان می گذاشتند اگر ادعا دارند که سکنه اصلی آذربایجان هستند!!!!--Amir a57 (بحث) ۲۱ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۲۵ (UTC)
نخست اینکه مغلطه و آب را گل آلود نکن کسی قرار نیست مملکتی تشکیل دهد کردستان عزیز در هر چهار قسمت دل ایران بزرگ است حال میخواهد به مذاق یک عده پانترک خوش بیاید یا نیاید متاسفم از اینکه کامل نوشته را نخواندید چون ابن حوقل فرموده :((اکراد هذبانیه در آنجا سکونت دارند ییلاقشان همین شهر است و در آنجا به چرانیدن احشام خود میپردازند و هم دارایی و اندوخته ایشان در همین جاست)) من نمیدانم معنی اینکه در آنجا سکونت دارند و ییلاقشان همانجاست در فرهنگ شما چه میتواند باشد در ضمن کسی صحبت از تبریز و آستارا بمیان نیاورد اینجا دانشنامه است نه میدان جدل . در ضمن غریبه رو تو روستا راه نمیدادن سراغ خانه کدخدا رو میگرفت قراپاپاقها زمینهایشان را از افشارها گرفته اند !! میشه بفرمایید خود افشارها از کجا تشریف آورده اند در همین ویکیپدیا آمده که افشارها را شاه عباس از کرمان و خراسان و فارس به اگربایگان کوچانده.مکری11 (بحث) ۲۱ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۴۲ (UTC)
خوب شما به من می گویید افشارها از کجا آمده اند افشارها از هر کجا آمده اند شما اگر از سکنه اصلی اورمیه بودید این شما و این شهر اورمیه از این همه آثار تاریخی اش در داخل شهر اورمیه برای ما یک مثال بیاورید تا ببینیم چه تمدنی در این شهر داشته اید افشار ها در چند دوره تاریخی در اورمیه مسکون شده اند که فقط قسمتی از آنها در دوره شاه عباس آمده اند آن هم زمانی که طوایف افشار به اورمیه آمدند طوایف کوچرو شکاک و ایلهای کرد به اورمیه از دیاربکر نیامده بودند بنده هم میدانم اینجا دانشنامه است سخن شما در مودر آذربایجان اگر درست بود تا به حال خیلی وقت پیش از آن استفاده کرده بودند--Amir a57 (بحث) ۲۱ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۵۴ (UTC)
نخست اینکه خدا رو شکر که پذیرفتید افشارها خود مهاجرند و قائدتا قاراپاپاق نمیتواند زمینهایش را از افشار گرفته باشد وو دوم اینکه صحبت از ارومیه نیست کردها در ارومیه اثر قلعه دمدم قلعه بردوک قلعه اسماعیل چهر گنبد و...رو دارند اما شما بفرمایید که ترکها چه بنای تاریخی در این شهر دارند ؟ مکری11 (بحث) ۲۱ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۲۱:۱۴ (UTC)
بله بار این مثالتان اولا بروید اینجا را مطالعه کنید موجودیت ترکهای خزر در اورمیه دوم هم اینکه اگر به اسلام و فرامین آن معتقد هستید اسلام می گوید هر زمین که کسی آن را آباد کند مالک اصلی آن ملک است من سخنم این است شما که ادعا دارید افشار ها مالک این زمینها نیستند پس چه کسی هستند کردهای که از روی این زمینها عبور می کرده اند الحمد اله تمام منابع سفرنامه ها اعتراف کرده اند که دشت اورمیه را افشار ها آبادان کرده اند همین دشتی که بعد از جنگ ایران و عثمانی و زمین های سوخته هیچ آثار تمدنی و زندگانی در آن یافت نمی شد در مورد اینکه قلعه دم دم را مثال آوردید من گفتم داخل شهر اورمیه ؟؟؟؟؟ از همین قلعه دم دم قدیمی تر از آن قلعه توپراق قلعه را ما داریم متعلق به دوره ایلخانان در حالی که قلعه دم دم را امیر خان در دوره صفویه درست کرد تا منطقه اورمیه را غارت کند . آثار تاریخی ما هم علم و آدم از آن خبر دارند از مسجد جامع گرفته اوچ گنبد و گورچین قلعه ها تا باش قلعه ها که تماما نشان از تمدن و آبادنی و نقش ترکها در آبادانی آن داشته اند--Amir a57 (بحث) ۲۱ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۲۱:۱۰ (UTC)
ایرونی جان من هم به ایشان گفتم واژه عراق نامی تاریخی است زمانی که واژهای به نام کردستان وجود نداشت این منطقه عراق عجم نامیده می شد ایرونی جان بنده تئوری خزرهای اورمیه را نداده ام برایتان هم گفته ام این را چه تئوری قبول کنید چه نکنید در دانشگاه اورمیه این واژه را به عنوان اقوام خزر قبول کرده اند حال بنده تا اینقدر توانستم آن را معرفی کنم در هیچ مقاله ای استفاده ای هم نکرده ام چون می دانم برای مقالات قابل استناد نیست ولی برای وجدان خفته شاید به درد بخورد گفتم که من این را در هیچ مقاله ای نه خواستم استفاده کنم و نه هم استفاده کرده ام --Amir a57 (بحث) ۲۱ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۲۱:۲۸ (UTC)
ببین آقای امیر اینجا بحث ارومیه نیست بلکه بحث اشنویه است در ضمن باش قلعه و گورچین قلعه که فاصله شان از ارومیه بیشتر از قلعه دمدم است مسجد جامع هم کجایش اثری ترکیست پیش از قزلباش این مسجد متعلق به اهل سنت بوده و در دوره باستان هم آتشکده بوده چرا از آثار چندهزار ساله آشوری مثل کلیسای ننه مریم و ... چیزی نمیگویید اینکه افشارها به آنجا آمده اند ( چند هزار سال پس از کرد و آشوری) و آنجا را آباد کردند هم دستشان درد نکند من ارومیه ای نیستم و اطلاعات کاملی از ارومیه ندارم و اصلا نمیخواهم در موردش بحث کنم این بحث هم مربوط به شهر ایرانی اشنویه است بیخود حاشیه و جنجال براه نینداز.مکری11 (بحث) ۲۱ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۲۱:۲۵ (UTC)
جناب iroony منظور من از عراق جغرافیای سیاسی عراق کنونی است که جزیی از ایران باستان است و در پاسخ به مستمسک همیشگی ترکان برای اتهام مهاجر بودن به کردهای ایرانی وگرنه من هم میدانم عراق واژه ای قدیمیست و حتی شامل قسمتهایی از جغرافیای ایران کنونی مثل اراک هم میشده ( البته تاکید میکنم عراق همواره جزئی از ایران بوده) اما شمال عراق (کردستان) شامل منطقه عراق عجم نمیشده مکری11 (بحث) ۲۱ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۲۱:۳۰ (UTC)
جناب مکری تنها در چند کلمه خلاصه می کنم در مسجد جامع اورمیه و در تمام بناهای اورمیه سبک آذری که متعلق به تمام منطقه آذربایجان بوده نه کردستان در کتیبه مسجد جامع هم نام معمار آذربایجانی عبدالمومن شرفشاه النقاش تبریزی دیده می شود. نه یک کرد!مسجد جامع اورمیه هم متعلق به شعیان بوده و از مراکز مذهبی شیعیان اگر متعلق به سنی ها هم بوده متعلق به کردها نبوده بلکه متعلق به ترکهای سنی حنفی بود مسجد جامع سنی ها اورمیه 90 سال قدمت دارد که آن را هم حاج شریف افندی از علمای ترک سنی مذهب درست کرده آتشکده بودن آن هم تا حد فریضه است که بعضی ها هم می گویند کلیسا بوده ولی اثبات نشده.برای آشوری ها --Amir a57 (بحث) ۲۱ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۲۱:۳۹ (UTC)
سبک معماری آذری سبک ایرانیست و بعید میدانم متفاوت از سبک معماری کردی باشد در ضمن قلعه دم دم برای غارت نبوده بلکه اون باش قلعه بوده که برای غارت بوده قلعه دم دم برای دفاع از برادوستها در برابر حمله و کوچ افشارها از کرمان و فارس ایجاد شد کوچ چند صد هزار خانواری کرد کرمانج به خراسان در همین دوره توسط شاه عباس نیز بر کسی پوشیده نیست پس اینکه شکاکها پس از افشارها به منطقه آمده باشند غیر ممکن است چون این قلعه برای دفاع از شکاکها در برابر افشارهای مهاجم ایجاد شده بود. اما قطعا ترکهای سنی مذهب ارومیه از افشارها بومیتر هستند اما جمعیتشان آنقدر نبود که بر دموگرافی منطقه اثر بگذارند و منطقه را حکام دنبلی و هذبانی اداره مینمودند قدیمیترین اثر ارومیه نیز کلیسای ننه مریم است که قریب به 2000 سال قدمت دارد هیچ سندی دال بر کوچ سازمان یافته کردها به ارومیه در دست نیست اما در مورد کوچ ترکها چه در دوره صفوی و چه در دوره های قبل اسناد معتبری در دست است.مکری11 (بحث) ۲۱ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۲۲:۲۶ (UTC)
در پایان همه ما انسانها مهاجر و مسافر این کرهی خاکی هستیم ، نسلها روز به روز در حال تغییره،که من نمونه آشکارش رو در تالش مشاهده میکنم که تقریبا همه ترکی صحبت میکنند.امروز اینجاییم ، فرزندانمان در جایی دیگر.Saməkبحث۲۲ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۰۵:۲۵ (طهران)
جناب مکری الان مطمئن شدم که شما تاریخ کرد را هم نمی دانید لشکریان امیرخان برادوستی از طوایف مکری بود نه شکاک !در ضمن باش قالا هم تاریخ ساختش با قلعه دمدم یکی نیست از آن قدیمی تر است قلعه دمدم را امیرخان بردوستی ساخته تا روستاییان اورمیه را راحت غارت کند این که کردها با آشوریان فامیل هستند آن را هم قبول دارم زمانی که مارشیمون آشوری به سیمتقو در کهنه شهر گفت که ما از یک تباریم آنچه باعث جدایی در میانمان شده کیشی است که انتخاب کرده ایم !و اینکه کردها و اشوری ها ارتباط نزدیکی دارند قابل کتمان نیست قبل می ترسیدم این موضوع را در ویکی بنویسم ولی شما تمام فرهنگتان را از آشوری ها گرفته اید لباستان را اژ آشوریان گرفته اید رقصتان کپی رقصی است که آشوریان در فرهنگشان دارند واژه کردی سورانی هم مشخص است این واژه سورانی همان کلمه تحریف شده سوریانی یا سریانی است و مشخص این نامی که حتی از بر روی زبانتان هم وجود دارد از نزدیکی ها سوریه به این مناطق آمده است.درضمن در متن بالایی یادم رفت این را بگویم آشوری ها هم سکنه این منطقه نبوده اند در حملات سارگون آشوریان به عنوان اسیر به این منطقه آورده شدند تعدادی از آنها هم زمان با کوچ کردها از عراق در دوره تیموریان همزمان با کردهای مکری به آذربایجان آمده اند حتی این مهاجرت هم در بین آنها نقل می شود و خودشان به این واقعه اعتراف می کنند و من خودم چندین بار این را از آشوریان اورمیه شنیده ام پس لطف کنید اول بروید تاریخ را بخوانید بعد بیاید اگر قرار باشد ترکها افشار و در کل ترکهای اورمیه که برای آبادی این زحمت کشیده اند مهاجر باشند پس قرار نیست کردهای که در مناطق صومای برادوست تخته قاپو شدند ساکنان اصیل اورمیه و اشنویه باشد در گذشته ای نچندان دور در اشنویه طوایف ترکمان ایوائی هم بود که آن را در مقاله اشنویه اضافه خواهم کرد اشنویه تنها مال شما نیست ما تا به حال مسئله ترکمان های ایوائی را مطرح نکردیم به خاطر این بود که ما ترک ایوائی نبودیم و به ما ربطی نداشت ولی هیچ قابل انکار نیست که کردهای اشنویه از سه ایل زرزا ،پیران و هرکی هستند کردهای هذبانی در بین ایلهای آذربایجان غربی وجود ندارد و امروزه دیگر اثری از آنها نیست ولی شما برای تکذیب کوچ طوایف کرد می آید مسئله هذبانی ها را وسط می کشید.--Amir a57 (بحث) ۲۲ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۲۰ (UTC)
جناب امیر اتفاقا این سخنان شما این شائبه را در من تقویت کرده که شما اصلا ساکن آذربایجان غربی هم نیستید نمی دانم اهل کدام شهر هستید ولی اصلا آیا تابحال به منطقه برادوست ( صوما ) رفته اید ؟ چطور هنوز نمیدانید آنها به گویش کردی شمالی ( کرمانجی ) سخن می گویند گو اینکه تمام طوایف کرد مکری به گویش کردی سورانی با لهجه زیبای مکریانی سخن می گویند این اولین بار است که میشونم برادوستها را مکری بخوانند اگر حوصله نموده و به خود صفحه برادوست در ویکیپدیا بروید اطلاعات به درد بخوری بدست خواهید آورد:
(( حمله صفویان و شاه عباس علیه برادوستها و کردهای مکریان در سال ۱۶۰۹ میلادی بود. کوچ افشارها از کرمان و خراسان نفوذ امرای برادوست را ضعیف کرد. در ۱۲۴۶ق/۱۸۳۰م، اوضاع مناطق برادوستها سخت آشفته و به هم ریخته شد. به تحریک حاکم رواندوز، نیروهای عثمانی به مناطقی از ایران هجوم آوردند و به قتل و غارت پرداختند[۴]. در سال ۱۸۵۳ عسکرخان افشار از بزرگان دولت قاجار در نزدیک مرگور بدست یک از امرای برادوست به نام میرسلطان بنار به قتل رسید[۵].در ۱۲۹۷ق/۱۸۸۰م، شیخ عبیدالله، شورشی معروف کرد، یکی از خلفای خود را با ۴ هزار تن از راه محال برادوست، برای تسخیر و ایجاد ناامنی به اورمیه گسیل داشت . در اواخر حاکمیت قاجارها عبدالله بیگ بیناری امیر برادوست بود است. بخش برادوست عراق که سیدکان مرکز اداری این بخشداری است، دارای تقریبا ۱۵۰۰۰نفر جمعیت و ۲۵۰ آبادی مسکونی وغیر مسکونی است . کریم خان مجیسر و شیخ رشید لولان (درگذشته ۱۹۶۴) دو از بزرگان سیدکان است.)) مشاهده میکنید که آمده برادوستها(( و )) کردهای مکریان نکنه خدای ناکرده کاربرد حرف اضافه (( و )) را در تمیز برادوست از مکریانی منکر میشود خواهشا سفسطه گری نکنید. در ضمن کردها توسط رضا شاه نخته قاپو شدند دیگر چه ادبیاتیست که بکار میبرید چه شده پس از آن همه توهین به رضا شاه بخاطر سرکوب کردهای بومی برایتان به قهرمان تبدیل شد.فکر کرده اید نمیدانم برای خطاب قرار دادن رضا شاه از چه لفظی در محاوراتتان استفاده میکنید ( رضا پ.... ی) نگویید نه که سرم را به دیوار میکوبم.
در مورد کردهای هذبانی و روادی و دنبلی هم متاسفم برایتان و شکم به یقین تبدیل شده که تاریخ ارومیه را اصلا نمی دانید چون هر کس که گوشه ای از تاریخ منطقه را بداند میداند که هذبانی که یکی از طوایف کرد هستند ، در گذشته در پیرامون آران و دوین و اربیل و موصل و ارومیه میزیستند و در میان آنان مردان برجستهای برخاستهاند که از سال 293 هجری تا 507 هجری فرمانروائی کردهاند این هم برخی از فرمانروایان هذبانی (( این منابع را از سایتهای آذربایجانی برداشته ام)) : امیر محمد هذبانی ( 293 – 302 هجری ) امیر محمد بن هلال هذبانی که از سران طایفه هذبانی بود به سال 293 هجری در پیرامون موصل طوایف کرد را دور خود جمع کرد و سپاهی فراهم آورد و به نواحی نینوا تاخت و در سال 294 هجری ابو عبدالله حمدانی فرمانروای موصل با او جنگید اما شکست خورد و به موصل بازگشت و او مجبور شد از المتکفی بالله عباسی ( 289 – 295 هجری ) استمداد نماید و المتکفی نیرویی به سرداری محمد بن هلال به کمکش فرستاد و جنگی سخت در گرفت و این جنگ سه سال طول کشید و سرانجام هر دو خسته شدند و آشتی کردند و بخشی از موصل به امیر محمد واگذار شد و عاقبت به سال 302 هجری فوت کرد . ابوالهیجا هذبانی ( 398 – 430 هجری ) ابوالهیجا وهسودان بن امیر احمد هذبانی ملقب به ربیب الدوله به سال 398 هجری بنا به فرمان سلطان محمود غزنوی ( 388 – 421 هجری ) به حکومت ارومیه رسید و در آغاز به تجهیز سپاه و عمران و آبادانی امارتش پرداخت و در سال 420 هجری به دفع غزها قیام کرد و آنان را سرکوب نمود و سرانجام در همین سال جهان را وداع گفت . ابوالحسن هذبانی ( 430 – 465 هجری ) ابوالحسن بن موسک هذبانی به سال 430 هجری بنا به فرمان القائم بامرالله عباسی ( 422 – 467 هجری ) به حکومت اربیل رسید و سپس سپاهی فراهم آورد و برخی از مناطق مجاور را تحت تبعیت خود درآورد و اربیل در عهد او چنان ترقی کرد که قسمتی عمده از ممالک اسلامی را به درخشندگی تمدن و معارف و ادبیات فروغ میبخشید و بعدها میان او و ابوالحسن بن عیسکان حمیدی اختلافاتی بوجود آمد و سپس او به یاری طایفهاش ، رییس طایفه ، ابوعلی بن موسک برادرش را یاری کرد و او را به سال 465 هجری به حکومت اربیل رسانید و خود کنارهگیری کرد . ابوعلی هذبانی ( 465 – 507 هجری ) ابوعلی بن موسک هذبانی ملقب به ابوالهیجا به سال 465 هجری به کمک ابوحسن حمیدی به حکومت اربیل رسید و پس از مدتی برادرش ابوالحسن را به علت اختلافاتی که میانشان پیدا شده بود زندانی کرد و او مردی مقتدر و شجاع و عادل بود و با مردم با عدل و داد رفتار میکرد و در جنگهای صلیبی که به سال 504 و 505 هجری اتفاق افتاد شرکت کرد و سرانجام به سال 507 هجری درگذشت .
امروز چیزی بنام کردهای هذبانی وجود ندارد و آنها در ایلهای متعددی ادغام گشته اند که همان ایلهایی که شما نام بردید منجمله ایل معظم هرکی یکی از آنهاست اتفاقا حضور ایلهای افشار و قراپاپاق در آگربایگان حضوری بسیار نو تر و جدید الورود تر از کردهای روادی و هذبانی و مکری میباشد .
در پیرامون فامیل بودن با آشوریها البته فامیل بودن با قومی که تمدن عظیمی در باستان داشته خیلی هم بد نیست اما کردها ایرانی و ایرانی نژاد هستند رقص و موسیقی کردی نیز از قدیمیترین و اصیلترین رقصها هستند و رقص آشوری و همینطور لباس آنها متفاوت از رقص و موسیقی کردی است و زبان آنها نیز ریشه سمیتیک دارد گو اینکه هر بچه مدرسه ای می داند زبان کردی ریشه هندو ارپایی دارد و نزدیکترین زبان به زبان اوستاست . اما منکر نمیشوم که در برخی کردها بخصوص کردهای شمالی جذب عناصر آشوری وجود دارد .چنانچه عناصر دیگری نیز در کردها ممکن است جذب شده باشند مناطق کردنشین در هر چهار کشور ایران و بخشهای جدا شده اش در سوریه عراق و ترکیه کنونی پیوستگی جغرافیایی و تاریخی دارد گو اینکه مناطق ترک نشین دنیا بسیار پراکنده اند و تمام اسناد از کوچ شرق به غرب ایشان حکایت دارد و چیزی نیست که بتوان بر آن سرپوش گذاشت هرچند عیب هم حساب نمیشود و بقول شما همه مسافریم اما اینکه بیاییم و زیرکی خاصی اقوام بومی منطقه و صاحبخانگمان را مهاجر بخوانیم عملی بسیار شنیع است. مکری11 (بحث) ۲۲ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۰۹:۳۵ (UTC)
در ضمن اینکه جلالدین خوارزمشاه ترکمانهای مهاجم را سرکوب کرده باشد چه مطلبیست که بخواهد در صفحه اشنویه بیاید ؟ آیا تاریخ اشنویه فقط در همان یک جمله خلاصه میشود ؟ و همه تاریخ شنو سرکوب ترکمانهای مهاجم است؟ مشخص است که این را آورده اید که نامی از ترک در صفحه اشنویه موجود باشد ..بیاییم به تاریخ و حقیقت احترام بگذاریم و دانشنامه پارسی را صحنه بگو مگوهای بچگانه ننماییم پس با این اوصاف بزودی من برگهای برجسته تری از تاریخ شنو را به این صفحه باید اضافه نمایم همینطور به صفحه ارومیه و خوی . در ضمن جناب .Samək نخیر من مادرزاد ویکی نویس نبوده ام ولی کم کم میشوم غصه نخورید !! مکری11 (بحث) ۲۲ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۰۹:۵۵ (UTC)
در مورد هذبانی ها هم گفتم این افراد در دوره ای حاکم آذربایجان هم بوده اند ولی قرار نیست چون حاکم آذربایجان فلان کس هذبانی بوده یعنی آذربایجان هذبانی بوده یعنی بر خلاف سخنتان حمداله مستوفی اعتقاده دارد که زبان مردم اورمیه آذری باستان است.نه کردی--Amir a57 (بحث) ۲۲ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۱۰:۳۲ (UTC)
سلام ایرونی جان ادامه بحث را از این جا بخوانید --Amir a57 (بحث) ۲۲ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۴۲ (UTC)
جناب امیر متاسفم از اینکه ادعاهای بسیاری نموده اید و هر بار مجبور به عقب نشینی از ادعاهایتان شده اید بحثی بی ربط به موضوع اشنویه ( ارومیه) را پیش کشیده اید و این سیکل معیوب را مایلید ادامه دهید و جارو جنجال براه اندازید بطور مثال در یکی از کامنتهای اولتان گفتید کردهای هذبانیه ییلاقشان اشنویه بوده بدون اینکه جمله ( در شنو سکونت دارند داراییشان همانجاست و ییلاقشان نیز همانجا)را بطور کامل بخوانید حال بماند که در چند کامنت بعدی باز از روی احساسات بطور کلی منکر وجود تاریخی اکراد هذبانیه در آذربایجان شدید سپس پیرامون آشوریان صحبتهای غیر مستدل و مستندی نمودید در باب معامله زمین بین قراپاپاق و افشار که هر دو مهاجر هستند سخن راندید که ناچار به عقب نشینی شدید اکراد مکری را مهاجراز عراق !!!!! خواندید که اشاره نمودم در جغرافیا سیاسی کشور تازه تاسیس عراق نیز مانند ایران منطقه مکریانات امتداد دارد و بین کردستان ایران و عراق مشترک است سپس برادوستها را مکری خواندید !!! که باز تغییر موضع دادید و زیر حرف اولتان زدید به این نتیجه رسیده ام که بحث با شما نتیجه ای نخواهد داشت اما این اجازه را به شما نخواهم داد که به سرزمین من تعرض نموده و جعل تاریخ نمایید در تازه ترین ادعاهای غیر علمی و ثابت نشده باز به تحریف و جعل پرداخته و سورانی را معادل سریانی قرار داده ید ( برای اولین بار در تاریخ ) توصیه می نمایم این ادعا را با پست سفارشی نزد محققان و فیلسوفان باستان شناس بفرستید )و شکاکها را بدون استناد به هیچ منبعی بر پایه خیالپردازی و تفسیر به نفع مهاجر از دیاربکر خوانده اید من مطمئنم همنژادانتان در دیاربکر هم به کردهای کورمانج میگویند شما از ارومیه آمده اید. در مورد کلیسای ننه مریم هم تمام تحقیقات و تاریخ آشور ار زیر سوال برده و این کلمه را نیز ترکی کرده اید !! و ننه را معادل دده قرار داده اید !!! واقعا باید به عالمان واژه سازی چون شما تبریک گفت .
در ضمن چه کسی گفته کردهای ارومیه فقط شکاک هستند ؟ شکاک نام یک ایل است نه نام یک قوم تقریبا یقین حاصل نموده ام که شما ارومیه ای نیستید علاوه بر ایل کرمتنج زبان شکاک در ارومیه کردهای هرکی جلالی که کورمانج هستند و همینطور کورمانجها بازمانده دنبلی و روادی که امروزه خودشان هم نمی دانند در باستان از کدام طایفه کرد بوده اند( بخاطر سابقه طولانی شهر نشینیشان در ارومیه) و سورانی هم وجود دارند. بحث ارومیه را به موقع در جای خودش انجام خواهیم داد. مکری11 (بحث) ۲۳ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۰۷:۱۵ (UTC)
جناب iroonyنمیدانم تفسیرتان از تاریخ چیست که میفرمایید ارومیه تاریخ کردی ندارد ؟ اگر تاریختان به پیش از پیدایش و بوجود آمدن قوم کرد میشود صحیح است که چون بطور کلی تمدن خیلی پیشتر از آن وجود نداشته و انسانها غار نشین بوده اند اگر تاریختان پیش از ماد است اقوام پروتو کرد و ایرانی (گوتی و ماننا و .. ) در این سرزمین وجود داشته اند و اگر تاریخ را تا ماد تعریف میکنید باز مادها ( اعقاب پیکره اصلی کردها ) در آنجا بوده اند و باز اگر تاریختان تا دو.ره اوایل اسلام و عباسیان ادامه دارد در آن منطقه به روایتها و اسناد معتبر تاریخی اکراد هذبانی و روادی و دنبلی حکومت میکردند در مورد آثار تاریخی داخل بافت امروزی شهر ارومیه نیز هیچکدام از آثار به قدمت کلیسای مریم مقدس نیستند اما سایر آثار منجمله مساجد متعدد و ابنیه را به هیچ عنوان نمیتوان به طور قطع کردی یا ترکی خواند آنها به دستور سلاطین ایجاد شده اند حال این سلاطین در دوره دنبلی بوده اند در دوره ای سلجوقی پس شما نمیتوانمید این شهر را دو دستی به آشوریان ببخشید من به ترکیب کنونی جمعیتی ارومیه احترام میگذارم و آنرا شهری ایرانی و متشکل از اقوام ایرانی آذری - کرد و آشوری میدانم والسلام. مکری11 (بحث) ۲۳ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۰۷:۲۶ (UTC)
جناب مکری بحث دیگر در مورد اشنویه تمام شده است بی خود اینجا را تبدیل کتابخانه اعقاید شخصی خود نفرمایید اعقاید خودتان برای خودتان قابل احترام است ولی اعقاید خود را اینجا بر کسی تحمیل نکنید و بناهای تاریخی اورمیه به دستور هر سلاطین سلجوقی که در منطقه ساخته شده باشد کرد نبوده اند در حالی که گفتم سبک معماری این بنا ها آذربایجانی است. دنبلی های ترک زبان را هم بهتر است به نفع کردها مصادره نکنید چرا این ها از علویان بودند که در اثر سیاست های سنی گرایانه عثمانی بعضی تبدیل به زازاها شدند.در حالی که همین زازا ها خود را به ترک نزدیک می دانند تا کردها در همین ویکی پدیا هم من دوستی زازا داشتم User_talk:Erdemaslancan که می گفت ما از کردها خوشمان نمی آید جناب مکری بی خود اعقاید شخصی خود را به تسلیم شدن هیچ کاربری ربط ندهید طوایف مکری از عراق کوچ کرده و در ایران ساکن شده اند مکریان نام ساوجبلاغ هم نامی ترکی است و قریب به 400 روستا در شهرستان های بوکان مهاباد و اشنویه و پیرانشهر ترکی است که سند خوبی برای اثبات این موضوع می باشد که قبل از آمدن کردهای مکری اقوام ساکن در این منطقه چه کسانی بودند پس اعقاید خود را برای خود نگه دارید اینجا دانشنامه است و منبع لازم دارد.کردهای اورمیه و سلماس بیشتر شکاک هستند من انکار نمی کنم که کردهای هرکی در اورمیه بوده بلکه شما اینطور فکر می کنید در اورمیه کردهای سادات هم وجود دارد در کل تمام طوایف کرد اورمیه تا 90 سال قبل کوچرو بودند و کسی که کوچرو باشد واعشایر صاحب هیچ تمدونی نیست.بیشتر فامیلهای طوایف هرکی در کردستان سوریه و کردستان نزدیک مرز سوریه هستند یعنی همان منطقه دیاربکر تمام فامیلهای این ایل در آنجا زندگی می کنند در حالی که ترکهای اورمیه در هیچ کجای خارج از کشور خیشاوند به آن معنا ندارند. جناب مکری بنده خیالپردازی نمی کنم بروید همان کتابهای که آوردید بر صفحه اشنویه استناد دادید بخوانید بعد بیایید شرفخان بدلیسی کوچ طوایف کرد را به آذربایجان غربی ثبت نموده بعد هم بروید این کتاب را بخوانید که خودتان آن را نوشته اید تاریخ جنبشهای آزادی بخش مردم کرد - سجادی - علائالدین- مترجم : محمدی - احمد - ۱۳۸۰ - صفحه 373 بعد هم اگر توانستید بروید این کتاب را بخوانید : تحولات غرب آذربایجان به روایت اسناد مجلس شورای اسلامی- علی ططری،رحیم نیکبخت -مرکز انتشارات مجلس شورای اسلامی - صفحه 36 کردهای اورمیه اورمیه مهاجرانی بیش نیستند که عثمانی در دوره صفویه به خاطر اعقاید سنی گرایانه خود کردها را در مقابل طوایف قزلباش شیعه قرار داد. محل سوکنت کردها اطراف دیر زور در عراق بود شهرهای وان در ترکیه هم هیچ وقت جزو کردستان نبوده اند بلکه جزو مناطق ارمنی نشین بودند که به تصرف کردها در آمد. این که شما با آشوریان و ارامنه از لحاظ سیاست متحد استراتیژیک شده اید قابل انکار نیست چرا که همین آشوریان بودند که در اورمیه با فروختن زمینهای خود به کردها پای عشایر کرد را به شهرستان اورمیه و خود شهر اورمیه بازکردند در حالی که امروز در خود شهر اورمیه 0/2 درصد یا 0/5 درصد جمعا مسیحی وجود دارد در حالی که در دوره قاجار به سبب آزادی که برای مسیحیان ایران داده شده بود جمعیت آن در خود شهرستان اورمیه 40 درصد شده بود ولی همین آشوریان هم در اثر تحریک مسیونرهای خارجی به جان مسلمانان شهر افتادند. من خیلی بیستر از شما در مورد کردهای اورمیه می دانم کردی بیشتر بلد نیستم حرف بزنم یا بنویستم تا حدی می دانم ولی کلا می فهمم چه می گویند کردی سورانی را به خاطر اینکه در اورمیه استفاده ندارد متوجه هم نمی شوم حتی کردزبان که به کردی کرمانجی حرف می زنند اکثر متوجه کردی سورانی نمی شود پس اینجا کسی را به خاطر عقاید خود محکوم نکنید --Amir a57 (بحث) ۲۳ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۳۹ (UTC)
آقا یا خانم ایرونی اولا که کسی صحبت از شهر وان نکرد مثل اینکه شما هم مثل amir 57 علاقمندید موضوعانت غیر مرتبط به این صفحه را در اینجا باز کنیم ؟ در پیرامون اینکه گوتیها و مانناها پیشینیان اکراد و سکاها نیز پیشینیان پارسیان هستند تحقیقات و نوشته های علمی و معتبر زیادی وجود دارد حتی پروفسور مینورسکی به این موضوع اشاره کرده پس شما بفرمایید گوتیها و سکاها و اورارتوها و ماننا ها که مناطقشان دقیقا در نقاط کردنشین امروزی بوده چه بلایی بر سرشان آمده؟ آنها در مادها حل شدند و قوم کرد پدید آمد . سیری در تاریخ ملت کرد تاریخ و سرگذشت ملت کرد تاریخی بس شگفت آور و پر فراز نشیب برای این ملت بزرگ و خستگی ناپذیر و ماندنی در طی روزگاران گذشته بوده است . در این جستار سعی می شود تا گذری بر تاریخ این ملت داشته باشیم و به جستجوی نکاتی که در این تاریخ مبهم می باشند برویم شاید بتوانیم در حد توان و با کمک اندیشمندان این رشته آنها را روشن کنیم و به افسانه هایی درباره تاریخ و سرگذشت این ملت بزرگ که ستون اصلی ایران زمین می باشند پایان دهیم یا به حقیقت و نزدیک کنیم . در این راه مسلما با ملتی اشنا می شویم که محققانی بزرگ هم خود را صرف تحقیق و تفحص در خصوص سرگذشت و تاریخ آنها و منابع مهمی را برایمان به ارمغان گذاشته اند در این میان محققان و نویسندگان داخلی و خارجی هر کدام برای خود نظرات خاصی راجع به سرگذشت ایم ملت دارند بیشتر آنها در نتیجه گیری بررسی ها و تحقیقاتی خود اتفاق نظرهای نزدیکی داشتهاند . اما اولین سئوالی که در پی خواندن کتابها و منابع مختلف به می آید اینست که به راستی ملت کرد کی هستند سرزمین و ماوای اصلی آنها کجاست اینگونه شک و تردید به آنها نگر یسته و این همه افسانه درباره آنها ساخته اند ؟ واژه کــرد اما پیش از آنکه با کمک محققان و منابع در دسترس به این پرسشها پاسخ داده شود باید بدانیم که اصولا واژه کرد به چه معناست و این کلمه از کجا آمده است در خصوص پیدایش این واژه و معنی آن بایستی برگردیم و به ابتدای تاریخ و آنجا که مکتوب و سند بر ایمان به جای مانده است ببینیم که این کلمه برای نخستین بار چگونه و در کجا به کار برده شده است همانطور که می دانیم تا پیش از بازگشت اقوام آریایی به سرزمین اصلی و مادری خود اقوام کهن تر و قویتری در این فلات قاره ای بشر می بردند که مرکز اصلی آنها همانطور که می دانیم زاگروس نواحی آن بوده است این اقوام عبارت بودند از گوتیها نژادی و همبستگی زبانی و فرهنگی .مشترک برخوردار بودهاند. آنچه اکثر محققین و نویسندگان قدیم و جدید بر آن اتفاق نظر دارند این است که قبل از آمدن قبایل کرد ایرانی به ناحیه کردستان قوم آریایی نژاد دیگری بنام کاردو در این سرزمین ساکن و دارای تمدن مهمی بوده اند که با مهاجرین هم نژاد خود در هم آمیخته و در هم مستحیل شدند و در نتیجه مهاجرین به همان نام نامیده شدند . این شروع مقاله دکتر حشمت اله طبیبی در خصوص واژه کرد میباشد او برای تایید نظریه و گفتهی خود میگوید : مبنای این نظریه اشاراتی است که در یکی از لوحههای سنگی آشوری مربوط به دو هزار سال قبل از میلاد .مسیح شده است در این لوحه از مملکتی به اسم کاردا یا کارداکا نام برده شده است که از دریاچه وان بطرف جنوب ممتد و بوده و قلاع بسیار محکمی در نواحی بتلیس کنونی داشته است که آثار آنها تا قرن پنجم و شم میلادی نیز باقی بوده است در کتاب تاریخ ریشه نژادی کرد او هم برای اثبات گفته خود به قرال لاگاشه آدادانارای که در 2400 ق.م به طایفه ای به نام کاردا استناد می کند . در یک سنگ مصطبه ای سومری که لفظ کرد خوانده شده است و آن هم نام ناحیه است نه اسم طایفه خاصی او پیش از این گفته است : در عهد پادشاهی گیمیل سین از سلسله سوم سلاطین او در نواحی کردستان فعلی از جانب آن پادشاه بامیری توانا سپرده شد مرسوم به ورنر و علاوه بر ولایت گنهر و هماری که ملک مورث آن امیر محسوب می شد نواحی اربل و ایشار فرمانفروایی طایفه سوبارتو و سرزمین کرده را به او واگذاشت بنابر تحقیق توردان ژان این طایفه همسایه طایفه سو بوده و بقول مستشرق داریور بدلیس بوده یادگار قرم آرامی ها آن ناحیه را بیت خقردو خوانده اند و شهری که بنام جزیره ابن عمر معروف است گزرتادو قردو مرسوم کرده اند . در خصوص این قوم و نام آن یعنی کماردا یا کاردو در قرن پنجم پیش از میلاد تیگلات پلیسر که با آنها درگیر می شود اشاره شده است . همچنین در جنگ ایران با یونان که گزنفون سردار و مورخ یونانی با اقوام کاردوک برخورد می کند گزنفون هم در این وبرخورد شجاعت و دلاوری آنها را میستاید و آنها را کرادوک و سرزمینشان را کاردوئن می نامد آرامیها این ناحیه را بث کاردو و تمامی بین فرات و دجله را گوژارتا کاردو نامیدهاند مورخین ارمنی این ناحیه را کوردوخ ذکر نموده و اعراب بکردا با کردای نامیدهاند . در جغرافیای قدیم ارمنستان در باب ولایت کرچیخ دیده می شود بنا بر آدنتس در کتاب آرمینات ص418 کلمه کرچیخ از دو جز است : کرتیخ + آیخ و معنی آن کرد است چنانکه آترپاتیخ یعنی ساکنان آتروپاتن دکتر طبیبی در ادامه گفتههایش در خصوص واژه کرد گفته است استرابون عالم جغرافیا دان یونانی که در اوایل تاریخ میلادی می زیسته مینویسد که قسمت ساحلی دجله از قوم کردین که از نسل مستحکمی است ناحیه ای که اشاره کرده است در حد فاصل دیاربکر و موصل کنونی واقع بوده و با این ناحیه مطابقت دارد ... تا اینجا از این دو محقق بزرگ با کمک ومنابع موجود بیان شده که واژه کرد به چه منطقهای اطلاق شده و از چه زمانی به کار برده شده است . اما در خصوص اینکه خود واژه ی کرد به چه معنی ست آنها تحقیقات دیگری اناجام دادند که دکتر طبیبی به نقل از مینور سکی در دایره المعارف اسلام ذیل لغت کرد می نویسد یونانیان ساکن این ناحیه را کرد وخوی نامیدهاند و جر اخیر این کلمه در لغت ارمنی علامت جمع است و میگوید گویا سبب این باشد که موزخان یونانی آن را از زبان یک مفر ارمنی شنیده اند . در لغت بابلی و آشوری لفظ کاردو به معنی نیرومند و پهلوان او دامهن میدهد که بعضی از محققان جدید کرد را تحریف خلد یا خالدی شمردهاند مانند راسیکه که گفته اند خالدی و کردی و کورتی و کردیای همه یکی است لفظ خادلی بنام سومری طوایفی است که آشوریها آنها را اوارتر یا اوارشتو نوشتهاند این قوم در حدود قرن نهم قبل از میلادد به ارمنستان مهاجرت کرده در جنوب دریاچه وان دولت مستقلی تشکیل دادند که تا اوایل قرا ششم قبل از میلاد وجود داشت خالدی در عبری بنام آرارات و در یونانی کزاردو نامیده شده اند به هر صورت از اینکه ناحیهی کاردو و یا کاردا یا کردوخ از اقوام آیایی نژاد کارددو مسکونی بوده است جای تردیدی نیست به علاوه قرائن و شواهد تاریخی و حغرافیایی اتحاد ریشه بین دو کلمه کرد و کاردو و قرابت و پیوند نژادی کردهای امروز را با کاردوهای قدیم کاملا اثبات می کند . استرابون در کتاب 15 بند هفدهم می گوید جوانان پارسی را چنان تربیت می کنند که در سرما و گرما و بارندگی بردبار و ورزیده باشند شب در هوای آزاد بحشم داری بپردازند و میوه جنگلی مثل بلوط و غیره مبخورند اینها را کردک گوشند مردم کردک از غارت زندگی می کنند و کردا به معنی دلیر است از اینجا معلوم می شود که جوانا دلیر و آزموده پارسی را کردک می گفته اند که همان کردوک و کرد میباشد تفاوت نژادی قائل نبوده اند ملاک کرد شدن را دلیر بودن و پر طاقت شده میدانستهاند و این قسم استعمال لفظ کرد مناسبت آن را با گرد بمعنی پهلوان تایید می کند . امیر شرف خان بدلیسی در کتاب شرف نامه در مورد معنی واژه کرد مینویسد ظاهرا لفظ کرد تعبیر از صفت عت ئاست چرا که اکثر شجاعان روزگار و پهلوانان نامدار از این طایفه برخاستهاند او ادامه میدهد که پهلوان نامدار رستم زابلی بهرام چوبین گرگین میلاد و فرهاد کوهکن مهمگی کرد بوده اند . پس با توجه به این تحقیقات و اسناد موجود ثابت می شود که واژه کرد صفتی است که به این مردمان داده شده است باین سبب همه مردمان صفاتی چون دلاری شجاعت را دارا هستند و به یقین واژه کرد و گرد یکی می باشند و این صفت را بعدا به تمام ساکنان زاگروس و نوتحی متعلق به آن دادند که همگی ریشه نژادی تاریخی فرهنگی مشترکی با هم داشته اند .
منشا کــرد
خصوص منشا کرد و اینکه ملت کرد کی هستند و از کجا آمده اند هر کدام از نویسندگان و محققانی که در این باره دست تحقیقاتی زده اند نظرات متفاوتی را ارئه دادهاند علاوه بر آن افسانه های نیز در این باره وجود دارد که به آنها شاره خواهد شد اما مستند ترین مدرکی که در دست می باشد و محققان به آن استناد کرده اند همان کتیبه ایست که نام کارداکا برآن حک شدهاست که می تواند راهنمایی باشد برای پیگیری منشا این قوم .
برای بررسی این موضوع یعنی منشا کرد ابتدای سرطی با کتاب ریشه نژادی کردی نوشته احسان نوری پیش می رویم و آنگاه به سراغ دیگر محققانی که در این رابطه کار کرده اند خواهیم رفت .
او می گوید در 2200 ق .م کمیل پادشاه او سرزمین کرده را امیر .ردنر سپرده است در سال 1370 ق.م کلمبه پادشاه طایفهای را به نام کرده خوانده و در کتیبههای آشور هم از فلات کارداکا و طایفهای کوطیه و کورد نام برده شده است گزنفون در سر راه خود که از ایران بر میگشت در نزدیکهای کوه جودی مبه ملت کاردو برخوردار کرده است .
و اشاره به آن دارد که در حمله اسکندر به ایران ملت کاردو در صف لشکریان داریوش بوده است ملت کرد امروز تنها از ان کاردو ها نیستند بلکه کاردو ها ما را هدایت به هویت اصلی کردهای امروزی نماید او وطن اصلی کاردوها را بین دجله و فرات و کوه جودی می داند همچنین اعتقاد دارد که کوه جودی همان نام قوم گوتی ژوتی می باشد که پیش از تاریخ در این مناطق ساکن بودند و معنایش قهرمان جنگجو بوده است طبق نوشتاری کشف شده تاریخ حضور گوتیها را در مناطق گفته شده تا 3100 ق.م می رساند و معتقد است که در این تاریخ بوده که پادشاهی گوتی به نام انناتوم با عیلامیها جنگیده است .
در این کتاب آمده است که مردم بابل و سو را بایستی ارایی خواند این سخن یکی از استادان دانشگاه لندن بنام وادن آورده است پس باید تاریخ آریائیان را به خیلی پیشتر برد چرا که با گفته بودن آریائیان در میان رودین حتمی بوده است می دانیم که همین قوم گوتی بودندد که سرزمینهای عیلام سومر و آکاد را اشغال کردند و حدود 120 سال حکومت راندند او اعتقاد دارد که لفظ کاردا پس از شکست تیریکان پیدا شده که به احتمال قسمتی از این گوتی ها که در حوزه بالاتر دجله باقی مانده بودند نام کاردا را به خود گرفته اند که آنهم به این خاطر بوده است که آکاد ها و سومری ها قهرمان جنگاور و پهلوان را می گفتند کارد که بعد ها این کلمه غوردو کوردو شد .
در دنباله این بحث آمده است که امروز کردهای آن حوالی جوانهای خود را خورطو - می خوانند که باید از غوردو آمده باشد وی به نقل از تاریخ کرد و کردستان و می نویسد.
قرال اشوری توکتولنی راجع به یک واقعه در دو لوحه توضیحاتی داده در یکی لفظ کوتی و در لوحه دیگری به جائی کوتی لفظ کورتی را آورده است .
در مقاله نخست دکتر طبیبی با نام منشا نژادی کرد آمده است
در خصوص منشا نژادی کرد در طول تاریخ افسانه های ساخته اند از جمله اینکه گویند کرد از اقوام بسیار قدیم جهان است و مقدم بر همه طوایف روی زمین بوده است زیرا که نام یادگار عهدی است که نوع بشر پس از طوفان نوح بار دیگر شروع به انتشار کرد گویند مرد از نژاد کوتی است و گاف به جیم مبدل میشود و تبدلی تا نبه دال هم در زمان قدیم خیلی مثال و نظیر دارد پس گوتب همان جودی است و جودی همان نام کوهی است که سفینه نوح پس از طوفان بر آن نشست و این کوه اکنون در کردستان است بنابراین اول قومی که در آغاز پس از طوفان تشکیل شد نام این ناحیه را گرفت جودی یا گوتی خوانده شد و کرد از آن پیدا شد .
تاریخ ریشه نژادی کرد به نقل از تاریخ مشیر الدوله بیان می کند هنگامی که بابل فتح شد و گوتی ها آن را گرفتند به این نام اشاره می کند که ارتش ایران به بابل وارد شدند پس از فتح بابل دیگر نامی از گوتی نیست و در همه جا کاردا کورتی کوسی شده است این کتاب به نقل از کتاب مژوی ادبی بیان می کند که دکتر کویشناو می گوید در هزاره چهارم پیش از میلاد مردمی از دشتهای جنوبی سیبریه و روسیه کوچ کرده به کوههای زاگرس رسیده جابجا شده اند که آنها را آزیائیک می گویند در هزاره سوم باز از همین زمینها دارند .
با توجه به این مطلب وگفته قبلی احسان نوری اعتقاد او بر این است که ساکنان اولیه زاگرس و منشا اولیه کردها همان قوم کوتی کوسی ها هیتند که به طوایف و شعبات مختلف تقسیم شده اند.
در همان صفحه و در دنباله همان مطلب آمده است که به عقیده ئوژن پیتار سولاک فون لوشان می نویسد :
قسمتی از آریاییها که در ترکستان شوروی امروز جمع شده بودند بسوی جنوب ایران به حرکت و در آنجا دو قسمت شده یکی از کوههای هیمالیا گذشته به هندوستان رفته ملت هند را تشکیل قسمت دیگری در ایران نام ایران را تعمیم داده اند بعید نیست آمدنشان به ایران 2500 سال ق .م باشد قسمتی از آنها در دشت مانده و به نام فارس قسمت دیگر به کوههای زاگروس رفته طایفه طایفه شده و به نامهای لولو گوتی کوسی مانای کاردوش خالدی کاردو ماد معروف شده اند . مکری11 (بحث) ۲۳ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۱۲:۰۰ (UTC)مکری11 (بحث) ۲۳ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۱۲:۴۲ (UTC)
اینکه میگویید آن اقوام پروتو ترک هستند نمی تواند صحیح باشد چون در آنزمان اصلا ترکها آنجا نبودند مثل اینکه رسما میخواهید به حضور ترکها در باستان مزوپوتامیا رسمیت دهید متاسفانه مطالعاتتان کافی نیست ! من از روی منابع معتبر نگاشتم این عقاید عقاید شخصی من نیستند منابعشان وجود دارد کافیست حوصله نموده ومطالعه نمایید ! در ضمن ارامنه در ترکها حل شدند؟ !!! این ادعا دیگر از کجا آمده ؟ خود ارمنی قومی باستان در ردذه ماننا و گوتی و سکا نیست بلکه ارمنی ها نیز مانند کردها هتروژنوس هستند ولی با ژن غالب اورارتو و هوری . مکری11 (بحث) ۲۳ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۱۲:۵۱ (UTC)
اما جناب amir a 57 براستی قضاوت با سایر خوانندگان که چه کسی اینجا رو تبدیل به کتابخانه شخصی کرده من هرچه گفتم با سند و مدرک معتبر و عمدتا بیطرف بوده اما شما متاسفانه ادعاهای بدیع و نوظهوری نمودهاید که اکثرا در کامنت بعدیتان آنها را نقض نموده اید جدیدترین ادعا ترک خواندن زازاها و دنبلیهاست !!!! شما با یک کرد زازا صحبت کردی و او به شما گفت ما زازاها از بقیه کردها خوشمان نمی آید؟ !! پیشنهاد میکنم یک صفحه باز کنید در مورد بد آمدن زازاها از کردها !!! آیا میدانستی بسیاری از ناسیونالیستهای کرد ترکیه کرد زازا هستند ؟ فامیلهای هرکیها در سوریه هستند ؟!! تو را بخدا بیشتر مارا نخندان. راستی ما هم چند فامیل در آمریکا داریم آیا ما آمریکایی هستیم ؟!
شما گویش کرمانجهای ارومیه رو متوجه میشی و از سوران هیچ نمیفهمی ؟!!! دیگه حاضرم سوگند هم بخورم که ارومیه ای نیستی آخه مگه چقدر تفاوت بین این دو گویش وجود داره میخوای بحث رو باهات بزبان کرمانجی ادامه بدم که خوب ازش سر درمیاری کرمانجی = ده خوازی لی زارای کرمانج ژه بوت قصه دکم ؟
سورانی= گه ره کته له زارای کرمانجی بوت قصه ئه کم ؟ مگه چقدر تفاوت بین این دو گویش وجود داره که یکی را میفهمی و از دیگری هیچ نمیفهمی ؟!! 400 روستای ترک در مهاباد و بوکان و اشنویه و پیرانشهر وجود داره ؟ اگر جمعیت هر روستا رو 1000 نفر هم در نظر بگیریم روی هم رفته میشود 400 هزار نفر!!! جمعیت آن 4 شهرستان روی هم رفته 700 هزار نفر است یعنی معتقدی بیش از 50 درصد جمعیت ان شهرستانها ترکزبان هستند ؟!! پس چرا یافتن یک ترک زبان در سطح این شهرها اینقدر دشوار و در بعضی موارد غیر ممکن است ؟ مکری11 (بحث) ۲۳ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۱۳:۰۴ (UTC)
ایرونی جان اولا ان ضرب المثل تنها در اورمیه استفاده می شود دوم هم این نام نشان نمی دهد که ارامنه در میان ترکها حل شده اند بلکه گفتم مسئله مربوط به تعلیم مسیونر های مذهبی بود در مورد جناب مکری هم بهتر می دانم با ایشان بحث نکنید زیرا که ایشان اینجا را با کتابخانه اعقاید شخصی خویش اشتباه گرفته و اینجا را وپ فروم نموده اند جناب مکری گفتم که عقاید خود را برای خود نگه دارد : مگر اینها فعل است که دارید آنها صرف می کنید:کاردوش خالدی کاردو ماد -لولو گوتی - کوتی کوسی - گوتی - گوتب - کورتی - کورتی کوسی - خورطو - غورتو -گوتی ژوتی - کوطیه و کورد - کوردوک -کاردوها اینجا صفحه کرد نیست اینجا صفحه بحث اشنویه است.--Amir a57 (بحث) ۲۳ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۱۳:۰۸ (UTC)
منظور من از اقوام پروتو کرد اقوامی هستند که الان به آن نام دیگر وجود خارجی ندارند منظورم اقوام باستانیست قوم ارمنی اکنون مانند کرد وجود دارد حتی یک کشور به این نام وجود دارد ! ارمنی و کرد و فارس و گیلک و ترک را نمیتوان با اقوام باستانی مقایسه کرد آن حل شدن که شما میفرمایید حل شدن نیست آسمیله شدن است که البته درسته هم در مورد کردها و هم در مورد ارامنه آناتولی صادقه و بسیاری از کردهای ترکیه مانند ارمنیها در ترکها آسیمیله ( یکسان سازی ) شده هستند نمونه بارزش بولنت اجویت (نخست وزیر سابق ترکیه ) که اصالتا کرد بوده و خیلی های دیگه .. اما حل شدن و جذب شدنی که من خدمتتان عرض کردمربوط به دوره باستان است ! در زمان مادها و اضمحلال این اقوام در آنها ترکان سلجوقی در این منطقه نبودند که آن اقوام بخواهند پروتو ترک باشند. در ضمن شما مثل اینکه هنوز متوجه نیستید ارمنیها متفاوت از آشوریان هستند هم از نظر زبانی هم از نظر نژادی و هم از نظر مذهبی به گمانم ارامنه پیرو کلیسای شرق و ارتدوکس باشند در حالیکه آشوریها کاتولیک هستند. زبان ارمنه از زبانهای آناتولیای دسته هندو اروپاییست و زبان آشوری ریشه سامی دارد.ولی هردوی اینها (هم ارمنی و هم آشوری ) با برخی کردها فامیل هستند و همسایگی تاریخی دارند. اما اگر به کردنشین بودن تاریخی وان تشکیک دارید دوباره مطلبی را که در بالاتر گذاشته بودم برایتان میگذارم (( دکتر حشمت اله طبیبی در خصوص واژه کرد میباشد او برای تایید نظریه و گفتهی خود میگوید : مبنای این نظریه اشاراتی است که در یکی از لوحههای سنگی آشوری مربوط به دو هزار سال قبل از میلاد .مسیح شده است در این لوحه از مملکتی به اسم کاردا یا کارداکا نام برده شده است که از دریاچه وان بطرف جنوب ممتد و بوده و قلاع بسیار محکمی در نواحی بتلیس کنونی داشته است که آثار آنها تا قرن پنجم و شم میلادی نیز باقی بوده است در کتاب تاریخ ریشه نژادی کرد او هم برای اثبات گفته خود به قرال لاگاشه آدادانارای که در 2400 ق.م به طایفه ای به نام کاردا استناد می کند .))مکری11 (بحث) ۲۳ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۱۸:۰۷ (UTC)
خوبه که کم کم چهره خودتان و کرد و ایران ستیزیتان را نشان می دهید از ویرایشهای پریشان گونه ات مشخصه که چه کسی آکنده از نفرت و تعصبه این مصداق بارز توهین شخصی به کاربران است ((کسی که فکر کند حرفهای من به خاطر عشق!! به ارمنیهاست مشخص است درونش آکنده از نفرت و تعصب است.)) من بخاطر نمی آورم که شما را دعوت به ورود به این بحث نموده باشم .مکری11 (بحث) ۲۴ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۳۹ (UTC)
در مورد این صفحه خرابکاری صورت میگیرد و بطرز غیر اصولی و غیر معمول ویرایش میشود و سعی میشود جملات بدون ارتباط معنایی باهم از منابع متعدد گردآوری شده و تفسیر به نفع میشوند مثلا جمله ارجاع داده شده به رفرنس 10 با رجوع به آن رفرنس مشاهده میشود که باید پس از جملات ارجاعی به 11 و 12 بیایند که من الان آنرا تصحیح مینمایم و امید است که دیگر خرابکاری صورت نگیرد. این رفتارها ویکیپدیای فارسی را بکلی از اعتبار می اندازد. مکری11 (بحث) ۲۴ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۱۷:۴۱ (UTC)
در ضمن جناب امیر ادعای بی اساس دیگری مانند دهها ادعای دیگر نموده اید مبنی بر اینکه برادوستها و مکریها را عثمانیها برای تضعیف قزلباش در ارومیه مستقر کرده اند مگر در آنزمان ارومیه در دست عثمانیها بوده که بخواهند طایفه ای را در آن مستقر کنند؟ گو اینکه نه تنها ارومیه بلکه کل سرزمین کردستان ترکیه نیز در دست ایران بوده که شاه اسمعیل در جنگ چالدران دو دستی تقدیم عثمانی می نماید بنابراین عثمانی نمیتوانسته قومی را در ارومیه ساکن نماید و هیچ سندی نیز از این باب در دست نیست. حسن انزلی در کتاب ارومیه در گذر زمان می نویسد نظر لطف و مساعد شاه عباس به ایل افشار دوباره مزید گشته و بنابه استدعای کلبعلی سلطان اجازه داد تا ایل افشار که عده کثیری گشته و در ولایات عراق، فارس، کرمان و خراسان سکنی داشتند، عموما به ارومیه و نواحی آن مهاجرت کردند؛ کلبعلی خان در این زمان با موافقت شاه عباس کبیر، تمام طوایف ایل افشار را از نقاط مرکزی ایران کوج داده و با فرمان حکومت خود به ارومیه عازم گردید. همانطور که در بالا آمد قبل از این کوچ بزرگ کردهای شدادی، راوندی، هذبانی و برادوست بر کل مناطق غربی و جنوبی دریاچه ارومیه حاکمیت داشتند. احمد کاویانپور در کتاب تاریخ ارومیه میگوید'در اطراف ارومیه عشایر کردی بنام روادی ساکن بودند...تیره ای از آنان در اطراف اشنویه و سلماس ساکن بودند که آنها را طایفه هذبانی می نامیدند که سردار معروف جنگهای صلیبی 'صلاح الدین ایوبی' از این ایل بود.' این طایفه در کرستان و آذربایجان به خصوص در اطراف دریاچه ارومیه حکومت مقتدری تشکیل دادند. از جمله فرمانروایان نامدار کرد در قرون بعد از آمدن اسلام تا آمدن ترکان غز و افشار به منطقه عبارتند ازجعفر بن شکویه رئیس اکراد هذبانی که در سلماس مسکن داشت، سالار مرزبان بنیانگذار سلسله سالاریان، جستان شارمازان ارومی که قلعه چهار برج و ارک ارومیه را مربوط به دوران حکومت و بر این شهر می دانند، ابوالهیجاء از طایفه روادیان، مملان پسر ابوالهیجاء که از بزرگترین فرمانراوایان عهد خود بوده ، وهسودان معروفترین پادشاه روادیان است که شاعری همچو قطران ثناگوی او بوده و ناصر خسرو در خطبه ها او را الامیر الاجل سیف الدواله و شرف المله ابومنصور وهسودان بن محمد مولی امیر المومنین یاد می کند. از جمله نامداران کرد ارومیه در دوره صفویان امیرخان یکدست حاکم ارومیه از طایفه برادوست که قلعه مشهور دم دم در جنوب ارومیه را وی برای دفاع از حکومت خود ساخت. امیر خان برادوست به خاطر رشادتی که در جنگ با عثمانیان از خود نشان داد و در طی آن یک دست خود را از دست داد به دستور شاه عباس کبیر دستی از طلا برایش ساختند و لقب امیری گرفته و به امیرخان زرین دست مشهور گشت. وی در میان اکراد به میر له پ زئرین معروف میباشد [ نویسنده انزلی، حسن، کتاب=ارومیه در گذر زمان] مکری11 (بحث) ۲۷ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۱۱:۰۲ (UTC)
جناب Farvartish بیانات شما هیچ ربطی به موضوع نداشت ضمنا ایرونی و خود من هم یادآوری نمودیم که عراق عجم شامل قسمتهایی از غرب ایران میشده ولی شامل سرزمین کردستان و بخصوص شمال عراق کنونی نمیشده در مورد جزیره هم من فکر میکنم اشتباهم این بود که شنو را جزو آن ذکر کردم و این را میپذیرم اما در اینکه شنو شهری کردنشین ذکر کرده و از آن در شرح جغرافیای ولات کردستان ذکر شده شبهه ای نیست. مکری11 (بحث) ۲۷ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۱۶:۴۵ (UTC)
جناب amir a 57 براستیکه شما هستید که غرق در توهم و کذابه هستید و این از نوشته هایتان مشهود است و بارها و بارها به اثبات رسید. در مورد عمارت چهار برج حدیث بسیار رفته که در زمان حاکم هذبانی وقت ایجاد شده و در منطقه ای که هم اکنون نیز 100 در 100 کردنشین فعلی ارومیه است اما روایاتی کهاشاره دارند جناب بیگلربیگی دستور انرا داده میگویند (( دستور ایجاد آنرا داده)) همین مانند بازار تبریز که بازسازی آن به دستور حسینقلی خان دنبلی صورت پذیرفت اما قلعه بردوک و قلعه اسماعیل و قلعه دم دم و.. رانیز دیگر آثار کردی میباشند . ضمنا آنچه مشخص است در زمانیکه اکراد هذبانی بر ارومیه حکومت مینمودند ترکان نتوانسته بودند آنرا تسخیر کنند حتی حمله ای توسط ترکان غز صورت میگیرد که به شکست سختی منتهی شده و هذبانیان انها را بسختی از ارومیه می رانند (( پس از محمود غزنوی، در 420ق/ 1029م غزان راه آذربایجان را در پیش گرفتند. ابوالهیجا، فرزند ربیبالدوله، پیشوای کردان هذبانی که فرمانروای ارومیه بود، کوشید تا غزان را از آذربایجان بیرون راند. در 432ق/1041م غزانی که در راه ارومیه بودند، به جنگ کردان برخاستند، اما سرانجام شکست خوردند و در کوهها پراکنده شدند. )) . مکری11 (بحث) ۲۷ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۱۶:۴۵ (UTC)
خیر هیچ ربطی نداشت چون بحث پیرامون اشنویه است نه عراق عجم شما و نه ارومیه آقای امیر و نه خیلی صحبتهای دیگری که توسط ایشان مطرح شد . من در مورد لفظ کردستان و بوجود آمدن آن پیش یا پس سلاجقه صحبتی ننمودم که اینگونه نیت یابی می نمایید . حدیث من ذکر اشنویه بعنوانی شهری در ولایت کردستان در شرفنامه بدلیسی بوده و ناگفته پیداست که شرفنامه خیلی پس از دوره سلجوقی نوشته شده پس خواهشا وقت گیری ننمایید.! نمیدانم چطور توضیح دهم که حالی شوید منظور من و جناب ایرونی این بوده و هست که(( منطقه ای که عراق عجم نامیده میشد شامل کردستان عراق امروزی نمیشده است)) و خودتان نیز چنین عقیده ای دارید حالا هی بفرمایید کلمه کردستان از دوره فلان و بهمان باب شده!
مکری11 (بحث) ۲۷ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۱۷:۲۳ (UTC)
ببخشید اگر گاهی تند میروم راستش من از واژه بازی متنفرم روح مطلب برای من مهم است مکری11 (بحث) ۲۷ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۱۷:۳۰ (UTC)
در باب عمل پس از فکر شما خود نیازمند نصیحت هستید ( دوباره آوردن بحث عراق عجم) و در باب بی منبع بودن از سر تا پایین بحث !!!با جزییات بفرمایید کدام مطلب بی منبع است تا منبع داده شود و اینکه در پی چه هستیم !! نیز در پی پاسخ به ادعاهای غیر مستند کاربر [amir a57] بوده ام و اینکه شما با ویرایشهای کرد و فارس ستیزانه تان در پی چه هستید خود توضیح میطلبد ؟مکری11 (بحث) ۲۷ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۱۷:۵۴ (UTC)
بله با بحث کردن بقول خودت در باره دیدگاههای مختلف میتوان چیز یاد گرفت !! پس نه تنها صفحات بحث جای چیز یادگرفتن است بلکه اصولا خود ویکیپدیا رسانه ایست که تنها هدفش چیز یاد دادن است نه چیز دیگری !! کاربرایرونی خود آغاز کننده حمله شخصی به من بوده و مرا آکنده از نفرت و تعصب خوانده من هم چون وقتی برای شکایت بازی و این داستانها ندارم پی گیری اش نکرده ام چون آمده ام اینجا تا مانع تحریف قسمتهایی از حقیقت به زعم خودم شوم و اگر دوستان فکر میکنند مطالب من اشتباه است ارشاد و راهنمایی و اصلاح نمایند ولی اینکه شما با یک دید از بالا به پایین و عاقل اندر سفیه بفرمایید از بالا تا پایین فلان است واینجا در پی چه هستید یکمقدار.... مکری11 (بحث) ۲۷ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۱۸:۲۷ (UTC)
دوستان توجه کنند چنین منابعی نمی تواند در مقاله استفاده شود مستوفی، حمدالله. نزههالقلوب. دنیای کتاب. بدلیسی، امیر شرف خان. تاریخ مفصل کردستان. اساطیر. منابع باید تکمیل اضافه شود سال چاپ انتشارات تاریخ صفحه اسم کتاب یک نفر سه کلمه نوشته که نمی شود به آن استناد کرد این منبع (مستوفی، حمدالله. نزههالقلوب. دنیای کتاب.)چگونه منبعی است؟ به این نمی شود استناد نمود--Amir a57 (بحث) ۲۲ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۳۹ (UTC)
یعنی کتاب نزهه اقلوب نوشته حمدااله مستوفی انتشارات دنیای کتاب مکری11 (بحث) ۲۲ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۱۰:۰۹ (UTC)
جناب مکری دانشنامه به حدیث هیچ قومی مربوط نمی شود پس لطف کنید منابع را کامل بیاورید--Amir a57 (بحث) ۲۲ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۱۰:۳۵ (UTC)
جناب iranboy من جملات کتاب نزهه القلوب را تفسیر به رای ننمودم و عین خود جمله را آورده ام (( ساکنان اشنویه از کردهای هذبانیه هستند )) من تنها همین جمله را به نقل از این کتاب آوردم که عینا بدون یک واژه کم و زیاد در این کتاب نگاشته شده. مکری11 (بحث) ۲۳ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۰۶:۴۶ (UTC)
در مورد جمله قبلیم که نمیخواهم انرا تکرار کنم( حدیث ... ) از دوستان عزیز آذربایجانیم معذرت خواهی نموده و با اجازتان تمام جملاتی که در آن آنجمله آمده بود را حذف می نمایم. مکری11 (بحث) ۲۵ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۱۹:۱۵ (UTC)
حظور کردها در دوره های مختلف در منطقه(زبده تاریخ کرد و کردستان صفحه ۲۹)
۱)در اوایل اسلام:
در منطقه آذربایجان:طایفه های هاذبنی ، سارت
۲)دوره ممالیک:
در ولایت بین شهرزور و اشنه آذربایجان:طایفه سولیه(سابولی) مسکون بودند.
حمدالله مستوفی در نزهت الملوک کردستان را شامل ۱۶ ولایت آورده:(زبده تاریخ کرد و کردستان صفحه ۲۸)
آلانی(اردلان)، الیشتر ]بهار ،خفتیان،دربند تاج خاتون،دربند زنگی،داربیل،ویزبیل،دیناور(دینور)،سلطان آباد،شهر زور،کرمانشاه،کرند و خوشان،کنگاور،ماهیدشت،واسطام(طاق) بستان
محتمل است صرفا جهت تسهیل در اداره امور ،سابلاغ و ... داخل عراق عجم.اشنویه و ... داخل آذربایجان و وان را هم جزو ولایت ارمنیه به حساب آورده شده باشد.
وگرنه(زبده تاریخ کرد و کردستان صفحه ۲۷۹):
پرفسور ویلیام جکسون می گوید مکری بلاواسطه نواده ماد است زیرا به زبانی تکلم می کند که بسیار نزدیک به زبان اوست.
بنابر این این طایفه از زمانهای خیلی دور در همین مکان یعنی میدیا ساکن بوده است.
به طور کلی نواحی غربیس دریاچه ارومیه و جنوب آن و سرزمین مکریان و ساحل غرب رود تاتائو از بدو تاریخ موطن کردها بوده.(وحدت قومی کرد و ماد صفحه ۲۵،۲۴)
مینورسکی هم می گوید(کتاب کرد):اگر بخواهیم از همان آغاز سرزمینهای اصلی کردها را مورد بحث قرار دهیم،باید به این مناطق روی آوریم.
ولی چند بار تحت استیلای ترکهای آسیای میانه در آمد که اسمی مانند ساری قامیش یادگار استیلای ترکهای قره قویونلو ست که اهالی بومی از آنان با عنوان ترکه رش یاد می کنند.(وحدت قومی کرد و ماد صفحه ۲۵،۲۴)
(تاریخ مغول آشتیانی):طایفه از ترکمانان به اشنویه ،اورمیه و خوی هجوم برده به غارت آذربایجان مشغول شدند.
تیراژه (بحث) ۲۷ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۱۲:۰۳ (UTC)
این «در سال۶۲۳ ترکمانهای ایوائی اورمیه را تصاحب کردند و خراج را از میان برداشتند در نتیجه شهرهای اورمیه و سلماس و خوی تیول شاهزاده خانم سلجوقی بود در نتیجه شکایت جلال الدین قوای خود را فرستاده و ترکمانها را سرکوب نمود» چە ربطی بە این مقالە دارد؟--چالاکБаҳс ۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۵:۰۴ (UTC) )
مشکل با منابع آماتور است که حذف گردید و نیز همه ما میدانیم آذربایجان به قوم خاصی تعلق ندارد و نام سرزمینی متعلق به ایران عزیز و همه اقوام ایرانیست و مفهوم آن جدای از مفهوم ترکستان است. مکری11 (بحث) ۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۸:۳۷ (UTC)
جناب چالاک حضور اقوام در آذربایجان به صورت یکجا نشین خیلی معاصر است بیشتر اعشایر آذربایجان در زمان رضا شاه ساکن شده اند اگر قبل از آن کردی در آذربایجان بوده تنها در شهر مهاباد (سویوق بولاق) بوده که آنهم مشخص است که بعدها کردها آمده اند بعد از آن هم اگر کردی در آذربایجان بوده وضعیتشان همانند قشقایی در فارس است.تمامAmir a57 (بحث) ۱ اوت ۲۰۱۳، ساعت ۰۷:۲۱ (UTC)
شهر اشنویه با عنوان شهر گیلاس شناخته میشود.یکی از زیباترین شهرهای استان آذربایجان غربی است.که باغات آن در طول تاریخ مورد توجه سفرنامه نویسان بوده است
عاشق گناهکار (بحث) ۷ مارس ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۱۴ (UTC)
سلام همکاران ویرایشگر.
من بهتازگی ۲ پیوند خارجی موجود در اشنویه را اصلاح کردم. لطفاً ویرایشم را بازبینی کنید. اگر پرسشی دارید یا میخواهید ربات پیوندها یا چند صفحه را نادیده بگیرد، لطفاً این راهنمای ساده را برای دریافت اطلاعات بیشتر ببینید. من تغییرات زیر را انجام دادم:
لطفاً برای اصلاح خطاهای ربات به راهنما مراجعه کنید.
با احترام.—InternetArchiveBot (گزارش اشکال) ۳۰ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۰۲ (UTC)
سلام همکاران ویرایشگر.
من بهتازگی ۴ پیوند خارجی موجود در اشنویه را اصلاح کردم. لطفاً ویرایشم را بازبینی کنید. اگر پرسشی دارید یا میخواهید ربات پیوندها یا چند صفحه را نادیده بگیرد، لطفاً این راهنمای ساده را برای دریافت اطلاعات بیشتر ببینید. من تغییرات زیر را انجام دادم:
لطفاً برای اصلاح خطاهای ربات به راهنما مراجعه کنید.
با احترام.—InternetArchiveBot (گزارش اشکال) ۱۳ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۲:۰۰ (UTC)
به این درخواست ویرایش پاسخ داده شده است. برای بازگشایی درخواست خود، پارامتر |پاسخ= یا |پاسخدادهشده= را روی خیر تنظیم کنید. |
Milad09145384993 (بحث) ۲۳ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۴۱ (UTC) شهردار اشنویه غلط است نامش انور سعیدیMilad09145384993 (بحث) ۲۳ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۴۱ (UTC)
به این درخواست ویرایش پاسخ داده شده است. برای بازگشایی درخواست خود، پارامتر |پاسخ= یا |پاسخدادهشده= را روی خیر تنظیم کنید. |
5.217.84.15 ۲۳ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۲۳:۴۷ (UTC) اشنویه شهری درایران میباشد هیچوقت دراسارت نبوده که بخواد آزاد شود
به این درخواست ویرایش پاسخ داده شده است. برای بازگشایی درخواست خود، پارامتر |پاسخ= یا |پاسخدادهشده= را روی خیر تنظیم کنید. |
این شهر اولین شهری در ایران بود که در جریان انقلاب ایران اعتراضات به کشتهشدن مهسا امینی از کنترل جمهوری اسلامی خارج و آزاد شداست
Farsi20 (بحث) ۲۴ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۰:۴۷ (UTC)
پاسخ=خیر Halines95 (بحث) ۲۴ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۳۹ (UTC)
خیر Halines95 (بحث) ۲۴ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۳۹ (UTC)
اشنویه جزء خاک جمهوری اسلامی ایران است و به دست مردم نیوفتاده Moienmolaei (بحث) ۲۴ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۴۳ (UTC)
شتر در خواب بیند پنبه دانه فکر کردید میتونید شهر بگیرید 113.203.10.120 ۲۴ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۱۹ (UTC)
به این درخواست ویرایش پاسخ داده شده است. برای بازگشایی درخواست خود، پارامتر |پاسخ= یا |پاسخدادهشده= را روی خیر تنظیم کنید. |
اشنویه اولین شهر ایران بود که از دست نیروهای اشغالگر جمهوری اسلامی آزاد شد.
یاسرجبراییلی (بحث) ۲۴ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۵۶ (UTC)
به این درخواست ویرایش پاسخ داده شده است. برای بازگشایی درخواست خود، پارامتر |پاسخ= یا |پاسخدادهشده= را روی خیر تنظیم کنید. |
این شهر اولین شهری بود که در جریان اعتراضات به کشته شدن مهسا امینی از دست نیروهای نظامی خارج و به کنترل مردم درامد Amu1n (بحث) ۲۴ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۰۳ (UTC)
اولین شهری بود که بعد از مرگ مهسا امینی به دست مردم غیور ایرانی از دست نیروی انتظامی جمهوری اسلامی در آمد. Amu1n (بحث) ۲۴ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۰۵ (UTC)
به این درخواست ویرایش پاسخ داده شده است. برای بازگشایی درخواست خود، پارامتر |پاسخ= یا |پاسخدادهشده= را روی خیر تنظیم کنید. |
زبان مردم این شهر کردی سورانی است.
و به این شرح باشد —>
این شهر اولین شهری در ایران بود که در بازتاب اعتراضات به کشته شدن مهسا امینی آزاد شد.
تصویر خیلی بی کیفیت است و نمای واقعی شهر را نشان نمی دهد Hêriş id (بحث) ۲۰ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۴۹ (UTC)
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.