یکی از هفت ایل اصلی قزلباش From Wikipedia, the free encyclopedia
ایل شاملو (Shāmlu) یکی از هفت ایل اصلی و قدرتمندترین ایلهای تُرک[1][2] علوی معروف به قزلباش بودند که درسوریه (شام) میزیستند. این ایل در گذشته با مهاجرت تُرکمانان به آنجا رسیده و سکونت اختیار کرده بودند. ایل شاملو همگام با دیگر ایلهای اغوز به ایران مهاجرت کردند و در تأسیس سلسله صفوی، و به سلطنت رسانیدن شاه اسماعیل صفوی، با دیگر ایلهای اوغوز معروف سهم بهسزایی داشتند.[2][3]
دین | |
---|---|
اسلام | |
قومیتهای وابسته | |
صفویان، قزلباش، ترکهای خراسان |
حامیان اصلی صفویان، ایلات ترکمان بودند که قزلباش، خوانده میشدند.[4][5][6][7] مهمترین قبایل قزلباش عبارت بودند از ایل شاملو، ایل افشار، ایل قاجار، ایل تکلو، ایل ذوالقدر، ایل روملو و ایل استاجلو، که همگی از آناتولی و سوریه به ایران آمده بودند. هر دودمان به بخش گوناگونی از ایران مهاجرت کرد و رهبرانشان پس از فتح آن مناطق به حکومت آن دیار منصوب شدند؛ بنابراین «ایل شاملو در خراسان اقامت نمود»، استاجلوها در آذربایجان و بخشی در عراق عجم و کرمان اقامت کردند؛ طایفه قهرمانلو در شیروان، و ایل تکلو حکمرانی اصفهان، همدان و بخشهایی از عراق عجم را به دست آورد؛ فارس در دست ایل ذوالقدر بود، ایل افشار کهگیلویه و خوزستان را داشت و بغداد در کنترل طایفه ماوشلو قبیلهای کوچکتر و منشعب از آققویونلو بود.[8] در واقع، مهاجرت قبایل تُرک از آناتولی و سوریه به ایران، که مربوط به قرن چهاردهم است، در به قدرت رسیدن صفویه و ماندگاری آنها به عنوان یک سلسله سیاسی کمک زیادی کرد.[9] در تاریخ بعدی ایران، قبایل تُرک نقش اصلی را ایفا کردند. سلسله صفویه با کمک ارتشی متشکل از قبایل تُرک قزلباش به سلطنت رسید و قدرت را حفظ کرد. نادرشاه افشار از شاخه خراسان از طایفه قرخلو قبیله افشار برخاست و پس از درهم شکستن افغانها، دودمان افشاریان را تأسیس کرد و در نیمه دوم قرن هجدهم میلادی، حکومت ایران به دست مجموعه دیگری از روسای قزلباش، یعنی ایل قاجار افتاد.[10] در ایران طی سالهای ۱۵۰۱ تا ۱۷۲۲ قدرت نظامی معمولاً منشأ ایلی داشت و قدرت سیاسی نیز از آن پیروی میکرد و قدرت نظامی و سیاسی در ایران عموماً در دست قبایل تُرک بود.[11]
در میان قزلباش، قبایل ترکمان از آناتولی شرقی و آذربایجان ایرانی که به اسماعیل اول کمک کرده بود تا قبیله آققویونلو را شکست دهد از نظر تعداد و نفوذ از همه مهمتر بودند و نام قزلباش معمولاً منحصراً بر آنها اطلاق میشد. برخی از این قبایل بزرگتر ترکمان به چند طایفه تقسیم شدند، از جمله:
اقوام دیگر مانند ترکمانان، بهارلو، قهرامانلو، ورسق یا بیات، شمگانی، گهگاه در کنار این «هفت قبیلهٔ بزرگ» قرار میگیرند. امروز، بقایای اتحاد قزلباش در میان افشار، قشقایی، ترکمن، شاهسون و دیگران دیده میشود. برخی از این نامها از نام یک مکان با اضافه شدن پسوند ترکی «لو» تشکیل شدهاست، مانند شاملو یا بهارلو. قبایل غیرترک ایرانی در میان قزلباشها توسط ترکمانها، تاجیک نامیده میشدند و عبارتند از:
رقابت بین قبایل ترک و اشراف فارس یک مشکل بزرگ در پادشاهی صفویه بود. بر اساس نوشتههای خاورشناس و ایرانشناس روس ولادیمیر مینورسکی، اصطکاک بین این دو گروه اجتناب ناپذیر بود، زیرا ترکمانان «هیچ جایی در سنت ملی پارسیان نداشتند». شاه اسماعیل سعی کرد با تعیین وکیلهای ایرانی به عنوان فرمانده قبایل قزلباش مشکل را حل کند. ترکمانان این را یک توهین دانستند و این موضوع باعث کشته شدن ۳ نفر از ۵ ایرانی منصوب در این سمت شد، عملی که بعدها انگیزهبخش شاه عباس اول برای محرومیت و تضعیف ترکمانان شد.
شاه عباس کبیر، از طفولیت در میان طایفهٔ شاملو بزرگ شد و به همین دلیل بزرگان ایل شاملو در سلطنت صفویان مصدر مشاغل مهم بودند. در سال ۱۵۸۸، زمانی که شاه عباس اول به قدرت رسید، فرماندار هرات و مربی سابق خود، علیقلی خان شاملو (همچنین شناخته شده با نام حاج علی قزلباش مازندرانی) را به عنوان رئیس کل نیروهای مسلح منصوب کرد. امرای شاملو در زمان ولیعهدی شاه عباس که در هرات زندگی میکرد، عبارت بودند از:[12][13]
بعدها، وقایعی باعث بدبینی شاه عباس به ترکمانها و تضعیف آنها شد. از جمله این وقایع میتوان به نقش ترکمنها در مبارزات جانشینی پس از مرگ پدرش و متعادلسازی اثر نفوذ سیدهای شیعهٔ اثنیعشری اشاره کرد.
نقش شاملوها در دورة حکومت شاه اسماعیل به چند محور قابل تقسیم است: فعالیتهای نظامی، تصدّی مناصب و مقامات اداری، دراختیارداشتن حکومت ایالات و عهدهداری لَلَگی شاهزادگان، که در ادامه به تبیین آنها پرداخته میشود.[14]
در زمان افشاریه و زندیه خاندان شاملو تضعیف شدند و آنطور که باید و شاید تعداد قابل توجهی سرکرده و سردار و والی در میان رجال قدرتمند افشار و زند نداشتند. در این دوره، ایل شاملو به تدریج به خاندانها و دستههای کوچکتر تقسیم شدند و خوی و خصلت جنگاوری را از دست دادند.[15]
در زمان حکومت قاجار، بزرگان کشور خود را در اطاعت پادشاه وقت یعنی سلطان آقا محمد خان قاجار در میگذارند. شاملوها هم از این قاعده مستثنا نبودهاند و در اردوکشیهای متعددی شهریاران قاجار را همراهی نمودهاند. در این دوران ایل شاملو هم مانند ایلات دیگر ایران اسکان میگزیند و هر شاخه از این ایل مستقلاً به فعالیت پرداخته و دیگر آن جنبهٔ تحرک دستهجمعی در رفتارهای جمعی آنها مشاهده نمیشود. این شاخهها در قم، طالقان، ساوه، قزوین، ملایر، همدان، تویسرکان، زنجان، میاندوآب، مغان، دزفول، اهواز، مشهد، هرات، ترکمنستان، عراق، شامات و ترکیه سکنی گزیدند. خاندانهای سپهری شاملو، علماء شاملو، شمگانی شاملو، غیابی شاملو و غیایی شاملو در این دوران بهوجود آمدند.[15]
در دورهٔ پهلوی اول و دوم هر کدام از شاخههای ایل شاملو بر اساس محل زندگی و نوع فرهنگی که در آن زیست میکردند، راهی را برای خود برگزیدند. در این دوره برخی از شاخههایی که در ایران بودند به خارج از ایران (یک شاخه به آمریکا، یک شاخه به جنوب فرانسه) کوچ کردند و در آنجا سکنا گزیدند.[15]
امروزه خاندانهای متفاوتی از نوادگان خانهای ایل شاملو در اقصا نقاط ایران، ایالات متحده آمریکا و اروپا به خصوص جنوب فرانسه زندگی میکنند. از این میان میتوان به مرتضی خان سپهری شاملو والی موقوفات عباسقلیخان شاملو در مشهد،[16] ایو فرهاد خان غیایی معمار نیویورکی، ابوالقاسم شاملو منتظر مَقدَم والی حمام بیگلر بیگی[17] و رضا غیابی فعال اقتصادی در شهر تهران اشاره کرد.[15][18]
در دیماه ۱۴۰۰ شبکه اطلاعرسانی راه دانا گزارشی تحلیلی مبنی بر فعالیتهای اقتصادی انحصارطلبانه اعضای خاندان و خانواده غیابی منتشر کرد و نوشت:
ردپای قدرت این خاندان از به عهدهگیری فعالیتهای نظامی، دیوانی، حکومتی و تربیت فرزندان شاهان صفوی، تا زمان قجر و پهلوی و حتی بعد از انقلاب قابل مشاهده است. شاهد نفوذ این خاندان آن است که نشان خانوادگیشان بر سقف ساختمان مجلس خبرگان رهبری نقش بسته که در گذشته کاخ سنا نامیده میشدهاست. بعضی از افراد این خانواده که با هوشمندی خود را «غیایی» هم مینامیدهاند بهطور علنی خودرا فراماسون معرفی کردهاند. میشود به دیگر خان و خانزادههای این خانواده هزارتو اشاره کرد که در ظاهر نامی جز تولیت موقوفاتی مثل مدرسه عباسقلیخان در مشهد، یا حمام بیگلر بیگی از آنها جایی دیده نمیشود، اما در باطن شامل سهامداری چند ده کارخانه مانند کبریت سازی توکلی، کفش بلا، کاترپیلار و … در زمان پهلوی و همچنین بعد از انقلاب میشود.[19]
در پاسخ گزارش به این مقاله، رضا غیابی فعال اقتصادی معاصر و یکی از افرادی که در گزارش به نام او اشاره شده بود در یادداشتی زیر عنوان «پاسخی به یک گزارش… این راه ما نیست» نوشت:
در خبر تلاش شده با ایجاد وهم، نقش ایل شاملو و خاندان غیابی «مخفی و سری» جلوه داده شود. حال آنکه بر اهل تحقیق پوشیده نیست که در مورد سابقهٔ آن ایل خدوم و همچنین خاندان غیابی شاملو در منابع بسیاری از جمله تاریخ ایران (سرجان ملکم)، احسن التواریخ (حسن روملو)، جامع التواریغ (رشیدالدین فضل ا…همدانی)، تاریخ جهان آرا (قاضی احمد غفاری)، ظفرنامه (شرف الدین علی یزدی) و البته تاریخ بیگدلی شاملو (دکتر غلامحسین بیگدلی) مطالب بسیار آمده و حتی در روزگار معاصر هم این ایل و خاندانهایش موضوع تحقیقات دانشگاهی میشوند. پس موضوع نه مخفیست و نه محرمانه بلکه موضوع تاریخیست و میتواند بسته به زاویه دید راوی و خوانندهٔ آن به قضاوتهای متفاوت بینجامد. لازم است ذکر شود که نسبت با این خاندان برای نگارنده هیچگاه ابزار تفاخر نبوده چرا که اعتقاد داریم امروزه «هویت» در اموری فراتر از این موضوعات تعریف میگردد و نمیتوان با گذشتهگرایی به استقبال آینده رفت». رضا غیابی فرزند اسلام غیابی از خاندان غیابی است که نسبش به محمدزمان خان شاملو میرسد.[20]
Seamless Wikipedia browsing. On steroids.
Every time you click a link to Wikipedia, Wiktionary or Wikiquote in your browser's search results, it will show the modern Wikiwand interface.
Wikiwand extension is a five stars, simple, with minimum permission required to keep your browsing private, safe and transparent.